دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس دلتنگی

  107931

** سعید تنها **
دیروز غروب دیدمش....ب هم خیره شده بودیم..اون داشت با عقده منو نگاه میکرد..ولی من.............
هعییییی....
کاش حداقل میدونستم چرا...

  107930

امشب تولد منه اما تو نیستی
شمع و ستاره روشنه اما تو نیستی
دوستام همه کنارمن تنها تو نیستی
تنها تو نیستی..
بیا بهم تبریک نگو فقط سکوت کن
اما خودت به جای من شمعارو فوت کن

  107929

کلی باخودم تنها موندم و تلاش کردم فراموشش کنم به خیال خودم موفق هم شدم اما وقتی بعد از این همه وقت اومدم رمز ورودمو وارد کردم فهمیدم حتی تاریخ تولدشم بدون فکر کردن یادمه
خدایا خودت کمکم کن...

  107928

نزار که سفره ی دلت پیش غریبه وا بشه

این بغض نشکسته باید سهم خود خدا بشه.

خدایا خیییییلی دوست دارم.

  107926

خییلی حرف دارم که بزنم اما الان فقط میتونم بگم:

"دلم خییلی گرفته خییلی تنهام"دلم یه همدرد میخواد.

  107925

کاش حداقل درطول روز نیم ساعت میتونستم بدون غصه زندگی کنم!

  107923

امروز...
کسی که عطرتو را زده بود از کنارم گذشت!
این یعنی:
قتل غیر عمد...

  107919

از تو گفتن سوزش چشم می آورد و از تو نگفتن تورم گلو
بگویم یا نگویم ؟

  107916

بعضی حرفارو نمیشه زدو من ازهمین حرفای یه عمر که پرم اخه کی از حال کی باخبره من یه عمر از خودم حرف میخورم زیر خاکستر من طوفانه منعنی سکوت من سکوت نیست وقتی که از چشم تو افتادم دیگه هیچ افتادنی سقوط نیست.............

  107913

کسی که همیشه بهم میگفت دوست دارم عاشقتم... میدونید آخرین حرف خداحافظیش چی بود؟؟ گمشو!!

  107904

لعنت به من...
تو خوابم وقتی عشقم اومد پیشم، نمیدونم خجالت کشیدم یا ترسیدم نرفتم طرفش.
خاکبرسره من که تو خوابم جرأت ندارم....

  107899

بازم شرمنده ی دلم شدم...
نه فقط دلم؛قلبم ..احساسم..چشمام..اصن کل وجودم؛
دوباره بهشون بد کردم...
تا کی باید چوب ندونم کاریای منو بخورن؟تا کی؟!

  107897

عمرم گهی به غم و گهی در سفر گذشت...
تاریخ زندگیم هکه با درد گذشت...
این زندگانی سزای جوانی من نبود...
حیف از جوانیم ک با درد گذشت...

  107890

هی فلانی!
دیگر هوای برگرداندنت را ندارم…
هرجا که دلت میخواهد برو…
فقط آرزو میکنم
وقتی دوباره هوای من به سرت زد، آنقدر آسمان دلت بگیرد که با هزار شب گریه چشمانت، باز هم آرام نگیری…
و اما من…
بر نمیگردم که هیچ!
عطر تنم را هم از کوچه های پشت سرم جمع میکنم،
که نتوانی لم دهی روی مبل های راحتی،با خاطراتم قدم بزنی!

  107889

دسـتـاتـو تـو دسـتـای اون دیـدم ...
هـرچـی کـه گـفـتـی رو مـن شـنـیـدم ...
کـاشـکـی کـه اون نـامـرد ازم سـر بـود ...
کـاشـکـی یـه چـیـزش ازم بـهـتـر بـود...
"عـلـی عـبـدالـمـالـکـی"