تو ازکنار قلب من، ساده گذر کن
خدا باهام بهم زده، ازم حذرکن
دست منو گرفته بود ازش گذشتم
جاده به انتها رسید..... من برنگشتم
میخوام خداخدا کنم....................... توجای من شو
صدای من نمیرسه........................صدای من شو
چقد خدا خدا کنم، دلش بلرزه؟
گریه ی دلشکسته ها، چقد می ارزه؟
نگو نگو نمیرسم........ طاقت موندنم کمه
ببین مسیر آخرم، چشمای بارون زده مه
محمد علیزاده
اس ام اس خدا
الهی و رَبّی و سَیِّدی مَن لی غَیرُک...
خدایا...ای پروردگار و ای سرور و سالار من...
این بـــنده روسیــاه گنــه کــار کسی را جز تو ندارد!پس یـــاورش باش.
الــــهی کمک کن که کـــارمان جـــز برای رضــــــــــــــــــــــــــــــــای تو نـباشد.
پروردگار من کاری کن علم مان موجب گمراهی مان نشود...
هروقت مشکلی لاینحل برام پیش میاد که کسی قادر به حل اون نیست
ناخودآگاه یاد خدا می افتم ...
یک نگاه به اعمال و کارها و رفتارم میندازم ...
جز شرمندگی چیزی نیست ...
خجالت زده و مضطرب و صدایی لرزان صداش میکنم ...
خدایا کمکم کن و به دادم برس ...
قول میدم رفتارم رو اصلاح کنم و گذشته رو جبران کنم ...
خدا ، خوب خداییه ... مشکل و گرفتاریم رو حل میکنه ...
ولی افسوس که من بد بنده ای هستم ...
روز از نو و روزی از نو ...
کاش این آدم گستاخ ، اینقدر نسبت به پروردگارش بی حیا نبود ...
کــــــــــــــاش ...
در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هاییکه فقط پاهایم را از من گرفت در حالیکه گویی ایستاده بودم چه غصه هاییکه فقط باعث سپیدی مویم شددر حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نه نمیشود "به همین سادگی "کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم فقط او را میخواندم...
پروردگار محترم؛ نظر به بررسی های به عمل آمده توسط اینجانب، علیرغم بهره مندی از تمام نعمات و الطاف حضرتعالی در مراحل مختلف زندگی؛ با توجه به اینکه حقیر به هیچ جایی نرسیده و موجبات شرمساریِ نسل بشریت را فراهم آورده ام، لذا خواهشمندم پیرو تبصره سوم بند اول قرارداد آفرینش، مورخ 1/1/1، منعقده فی مابین ابر جد اینجانب مشهور به «آدم و حوا» و حضرتعالی؛ استعفای این حقیر را از مقام «انسانیت» بپذیرید. بدیهی است من بعد از این هیچ گونه مسوولیتی را درخصوص رفتارهای خویش قبول نمیکنم........ به نام پسری زیبا دل ! که مترسک وار به زندگی ادامه میدهد ..... و به نام دست نوشته های کسی که دلخوشی اش همین است.... که تو می بینی و می خوانی.... اشک میریزی و گاهی لبخندی میزنی و میروی.... دست خودم نیست.... باید هر روز اضافه کنم چون چیزی به پایانم باقی نیست مجبورم چیزی باقی بگذارم، برای.... هیچ.... به نام نویسنده ای که اسمش فراموش شد... و به حرمت مترسک هایی که تن به سکوت دادند سخن میگویم تا بدانی و بدانند رسالت مترسک غمگین را ... دلـم گیر است و دلگیــرم ...
ومن الله التوفيق ....
یا حق
در میان هفت دریا ذره ای از لطف او...بی نیاز ازمنت هر ناخدایم میکند...
خدایا ببخش مرا برای گناهانی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده …
خداوند شیطان را از درگاه خود بیرون کرد به خاطر انسان
اما انسان چه کرد؟
با شیطان متحد شد ودر مقابل خداوند قرارگرفت
شیطان بر او سجده نکرد ولی او به شیطان سجده کرد
عجب صبری خدا دارد
همه افراد خوشبخت خدا را در دل دارند
پس تو را چه غم که اینقدراحساس تنهایی میکنی
بدان در تنها ترین لحظات و در هر شرایط
خداوند با توست . . .
خدای من دوستت دارم...
در چند قدمی جانمیو من هنوز خوابم...
تویی که جاری میشوی در رگ وریشه ی احساسم...
خــــــــــــــدا جانمـ دوستـتــــــــــــــ دارمـــ...
تویی که ریشه می جنباني در تاروپودم...
استشمامت می کنم ...
آری توهمان بوی ناب خدایی...
آری تو خدایی...
خدایی که باتمام ادراکم لمست میکنم...
یخ زده است احساسم ...
آغوش گرمتورا ...برای من هیچ شعله ی عشقی مهیا نساخت....
خـــــدا یـــــ مــــــــــــــن....من ... دوستت دارم ...
خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن
عارفی را گفتند:
دنیا را چگونه می بینی؟
گفت:
آنچنان که بدون رضایتِ من
برگی از درخت نمی افتد!!
گفتند :
مگر تو خدایی؟!!!
گفت :
نه!، راضی ام به رضای خدا....
حكايتهاي شنيدني شماره4
*************مقاومت ايوب(ع) در سختي ها************
همسر حضرت ايوب(ع) در ان هنگام كه بيماري ايوب (ع) بسيار سخت گرديد به ايوب گفت:از خدا بخواه تا اين بيماري را كه بسيار طول كشيد از تو دور سازد.
ايوب(ع) در جواب گفت: واي بر تو ما هفتاد سال در نعمت بوديم بگذار دست كم به همان اندازه سختي بيماري را تحمل كنيم.
طولي نكشيد كه ايوب(ع) شفا يافت.
هر اتفاقی که می افتد،چه کوچک چه بزرگ،وسیله ای است
برای آنکه خدا با ما حرف بزند و هنر زندگی دریافت این پیام هاست
عارفی را گفتند:
دنیا را چگونه می بینی؟
گفت:
آنچنان که بدون رضایتِ من
برگی از درخت نمی افتد!!
گفتند :
مگر خدایی تو؟!!!
گفت :
نه!،
راضی ام به رضای خدا....
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 23024
کل بازدید: 512289480