دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس خدا

  75905

تو ازکنار قلب من، ساده گذر کن
خدا باهام بهم زده، ازم حذرکن
دست منو گرفته بود ازش گذشتم
جاده به انتها رسید..... من برنگشتم

میخوام خداخدا کنم....................... توجای من شو
صدای من نمیرسه........................صدای من شو

چقد خدا خدا کنم، دلش بلرزه؟
گریه ی دلشکسته ها، چقد می ارزه؟

نگو نگو نمیرسم........ طاقت موندنم کمه
ببین مسیر آخرم، چشمای بارون زده مه

محمد علیزاده

  75858

الهی و رَبّی و سَیِّدی مَن لی غَیرُک...
خدایا...ای پروردگار و ای سرور و سالار من...
این بـــنده روسیــاه گنــه کــار کسی را جز تو ندارد!پس یـــاورش باش.
الــــهی کمک کن که کـــارمان جـــز برای رضــــــــــــــــــــــــــــــــای تو نـباشد.
پروردگار من کاری کن علم مان موجب گمراهی مان نشود...

  75765

هروقت مشکلی لاینحل برام پیش میاد که کسی قادر به حل اون نیست

ناخودآگاه یاد خدا می افتم ...

یک نگاه به اعمال و کارها و رفتارم میندازم ...

جز شرمندگی چیزی نیست ...

خجالت زده و مضطرب و صدایی لرزان صداش میکنم ...

خدایا کمکم کن و به دادم برس ...

قول میدم رفتارم رو اصلاح کنم و گذشته رو جبران کنم ...

خدا ، خوب خداییه ... مشکل و گرفتاریم رو حل میکنه ...

ولی افسوس که من بد بنده ای هستم ...

روز از نو و روزی از نو ...

کاش این آدم گستاخ ، اینقدر نسبت به پروردگارش بی حیا نبود ...
کــــــــــــــاش ...

  74632

در هیاهوی زندگی دریافتم چه دویدن هاییکه فقط پاهایم را از من گرفت در حالیکه گویی ایستاده بودم چه غصه هاییکه فقط باعث سپیدی مویم شددر حالیکه قصه ای کودکانه بیش نبود دریافتم کسی هست که اگر بخواهد میشود و اگر نه نمیشود "به همین سادگی "کاش نه میدویدم و نه غصه می خوردم فقط او را میخواندم...

  74566

پروردگار محترم؛ نظر به بررسی های به عمل آمده توسط اینجانب، علیرغم بهره مندی از تمام نعمات و الطاف حضرتعالی در مراحل مختلف زندگی؛ با توجه به اینکه حقیر به هیچ جایی نرسیده و موجبات شرمساریِ نسل بشریت را فراهم آورده ام، لذا خواهشمندم پیرو تبصره سوم بند اول قرارداد آفرینش، مورخ 1/1/1، منعقده فی مابین ابر جد اینجانب مشهور به «آدم و حوا» و حضرتعالی؛ استعفای این حقیر را از مقام «انسانیت» بپذیرید. بدیهی است من بعد از این هیچ گونه مسوولیتی را درخصوص رفتارهای خویش قبول نمیکنم........ به نام پسری زیبا دل ! که مترسک وار به زندگی ادامه میدهد ..... و به نام دست نوشته های کسی که دلخوشی اش همین است.... که تو می بینی و می خوانی.... اشک میریزی و گاهی لبخندی میزنی و میروی.... دست خودم نیست.... باید هر روز اضافه کنم چون چیزی به پایانم باقی نیست مجبورم چیزی باقی بگذارم، برای.... هیچ.... به نام نویسنده ای که اسمش فراموش شد... و به حرمت مترسک هایی که تن به سکوت دادند سخن میگویم تا بدانی و بدانند رسالت مترسک غمگین را ... دلـم گیر است و دلگیــرم ...
ومن الله التوفيق ....
یا حق

  73706

در میان هفت دریا ذره ای از لطف او...بی نیاز ازمنت هر ناخدایم میکند...

  73686

خدایا ببخش مرا برای گناهانی که لذتش رفته اما مسئولیتش مانده …

  72861

خداوند شیطان را از درگاه خود بیرون کرد به خاطر انسان
اما انسان چه کرد؟
با شیطان متحد شد ودر مقابل خداوند قرارگرفت
شیطان بر او سجده نکرد ولی او به شیطان سجده کرد
عجب صبری خدا دارد

  72696

همه افراد خوشبخت خدا را در دل دارند

پس تو را چه غم که اینقدراحساس تنهایی میکنی

بدان در تنها ترین لحظات و در هر شرایط

خداوند با توست . . .

  72616

خدای من دوستت دارم...
در چند قدمی جانمیو من هنوز خوابم...
تویی که جاری میشوی در رگ وریشه ی احساسم...
خــــــــــــــدا جانمـ دوستـتــــــــــــــ دارمـــ...
تویی که ریشه می جنباني در تاروپودم...
استشمامت می کنم ...
آری توهمان بوی ناب خدایی...
آری تو خدایی...
خدایی که باتمام ادراکم لمست میکنم...
یخ زده است احساسم ...
آغوش گرمتورا ...برای من هیچ شعله ی عشقی مهیا نساخت....
خـــــدا یـــــ مــــــــــــــن....من ... دوستت دارم ...

  72433

خدای من
نه آن قدر پاکم که کمکم کنی و نه آن قدر بدم که رهایم کنی
میان این دو گمم
هم خود را و هم تو را آزار میدهم
هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنی باشم که تو خواستی
و هرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهایم کنی
آنقدر بی تو تنها هستم که بی تو یعنی “هیچ” یعنی “پوچ”
خدایا هیچ وقت رهـــایم نکن

  72145

عارفی را گفتند:
دنیا را چگونه می بینی؟
گفت:
آنچنان که بدون رضایتِ من
برگی از درخت نمی افتد!!
گفتند :
مگر تو خدایی؟!!!
گفت :
نه!، راضی ام به رضای خدا....

  72111

حكايتهاي شنيدني شماره4
*************مقاومت ايوب(ع) در سختي ها************

همسر حضرت ايوب(ع) در ان هنگام كه بيماري ايوب (ع) بسيار سخت گرديد به ايوب گفت:از خدا بخواه تا اين بيماري را كه بسيار طول كشيد از تو دور سازد.
ايوب(ع) در جواب گفت: واي بر تو ما هفتاد سال در نعمت بوديم بگذار دست كم به همان اندازه سختي بيماري را تحمل كنيم.
طولي نكشيد كه ايوب(ع) شفا يافت.

  71544

هر اتفاقی که می افتد،چه کوچک چه بزرگ،وسیله ای است
برای آنکه خدا با ما حرف بزند و هنر زندگی دریافت این پیام هاست

  70760

عارفی را گفتند:
دنیا را چگونه می بینی؟
گفت:
آنچنان که بدون رضایتِ من
برگی از درخت نمی افتد!!
گفتند :
مگر خدایی تو؟!!!
گفت :
نه!،
راضی ام به رضای خدا....