الهی هم نشین از همنشین رنگ میگیرد ، خوشا انکه با تو همنشین است

خواهش می کنم امروز برای یه لحظه فکرتو آزاد کن و این سوال رو از خودت بپرس و حداقل یه دقیقه بهش فکر
أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ
آیا خداوند برای بنده اش کافی نیست ؟

امتحان های خدا برای شناختن ما نیست.
ازهرمشکلی که سرراهتان میاید یک نردبان بسازید برای بالارفتن.

خدایا,مرا دریاب که دل دریایی من بی تو مرداب است....!!!!

خدایا یک مرگ بدهکارم،هزارآرزو طلبکار....یاطلبم رابده یاطلبت رابگیر

|-------------erudit-----------4jok------------|

خدایا مرا ببخش که به آفریده هایت گفتم "دوستت دارم" اما به تو نگفتم،تویی که بی نهایت مرا دوست داری ...خدایا دوستت دارم

همه زندگیمو بگیری ازم
بازم پای عشق تو وا میسم
یه آدم تودنیا نشونم بده
بتونه بگه عاشقت نیستم
همه عمر من سجده کردم به تو
من ازحسرت غیرتو خالی ام
هنوزم زمان پرستیدن
برام هیچ فرقی نداره کی ام
هوایی رو که تو نفس میکشی
دارم راه میرم بغل میکنم
توبا من بمون تا ته این سفر من این ماهو ماه عسل میکنم...
(فرزادفرزین-ماه عسل)

دوست دارم خدایی را که عشق را آفرید تا قلب پاک انسان ها از هوس دوری کند....
اون خدایی که اون بالاست وصداتو میشنوه و خیلی بنده اشو دوس داره..
کیا عاشقشن ؟؟؟
به عشق خدا بکوب لایکو...

"بخوان به نام خدایت که آفرید.انسان را از علق آفرید.بخوان که خدای تو کریم ترین وجودهاست.خدایی است که به وسیله ی قلم،تعلیم داد و به انسان چیزهایی که نمی دانست،آموخت."
(سوره ی علق_آیات ۱تا۵)

در سواحل دریای زندگی قدم میزدم
همه جا دو رد پا دیدم ، جای پای من
و خدا.به سخت ترین لخظه ها که
رسیدم فقط یک جای پا دیدم!
گفتم:خدایا من را در سخت ترین
لحظات رها کردی؟
ندا آمد:تو را در سخت ترین لحظات
بدوش کشیدم.

پروردگارا عاقبت اعمال ما را ختم به خیر بگردان
که تو راز نهفته در سینه ها را می دانی و از نیت همه ی ما آگاهی

خدايـــــا ...!!
مدعيان رفاقت ، هر کدام تا نقطه اي همراهند ...
عده اي تا مرز منفعت ...
عده اي تا مرز مال ...
عده اي تا مرز جان ...
عده اي تا مرز آبرو ...
و همگان تا مرز اين جهان ...
تنها تويي که همواره مي ماني ... !

رهـــــايم نـکن . . .

خدایا!
همین رو میخواستی که بگم: خداااااااا! شکست خوردم.
آره شکست خوردم نمیتونم، نمیتونم دیگه ادامه بدم.
اوستا کرییییییییم دسته خودته.
خودت درستش کن.

زمانبندی خدا بی نظیر است نه هیچگاه دیر نه هیچگاه زود.........
کمی بردباری می طلبد و ایمان بسیار اما ارزش انتظار را دارد....!!!!!

در سال قحطی ، عارفی غلامی را دید که شادمان بود.
پرسید: چطور در چنین وضعی شادی می کنی؟
گفت : من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد .
عارف گفت : از خودم شرم دارم که یک غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهدو من " خدایی " دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.