دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اس ام اس روز مادر

  69428

خوشبختی ینی این که مامانت ازسردرد میره دکتر بهش زنگ میزنی حالشو بپرسی بهت میگه رو میز برات سیب زمینی سرخ کردن گذاشته...
ینی اللهی من دورش بگردم و فداش شم عشق منه به خدا

  69418

می دونی فرق روز پدر با روز مادر چیه؟ روز مادر طلا فروشی ها شلوغ میشه .
اما روز پدر جوراب فروشی ها .
حالا می دونی شباهتشون چیه؟ پول هر دو از جیب بابا میره

  69417

به حرمت اسم قشنگ و دلنشین
* مادر *
بخاطر تمام مامانای گل
بنواز لایکو*

  69414

به احترام اون مادر که شبا نخوابید تا تو راحت بخوابی.
به احترام اون مادر که کهنه پوشید تا تو تازه بپوشی.
به احترام اون مادر که همش تو خونه هواتو داره.
به احترام همه ی مادرا بکوب لایکو

  69413

*'%'*
*' %' '*
*'%' %'*
*''% % ''*
)¡(
( )
مادر جون این دسته گل تقدیم تو باد

  69411

اینبار “اعتراااااااف” نمیکنـــــم، “افتخاااااار” میکنــــم به داشتــــن فرشتــــه ای بنــــام:**مـــــــادر**.

  69410

مادر ای معنی ایثار تو گل باغ خدایی
توی روزگار غربت با غم دل آشنایی
می نویسیم از سر خط مادر ای معنی بودن
مینویسم تا همیشه توئی لایق ستودن

  69405

مادر:
کاشکی می شد بهت بگم؛
چقدر صدات و دوست دارم
لالایی هات و دوست دارم؛
بغض صدات و دوست دارم ٩͡๏̯͡๏۶
تقدیم به همه مامانای دنیا٩͡๏̯͡๏۶

  69403

چه شب ها که نخوابیدی...واسه خوابم تو ای مادر....لا لا لا لا لا لا کردی...
*مادر خوبم ،بهتر از جانم روزت مباااااارک*
×خدا روح همه ی مادرای پرکشیده رو هم شاد کنه....آمین.

  69372

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) :هر کس پیشانی مادر خویش را ببوسد، از آتش جهنم دور می ماند

  69358

گفتم مادر..
گفت جانم...
گفتم درد دارم..
گفت دردت به جانم..
گفتم گرسنه ام..
گفت بخور از سهم نانم...
گفتم کجا بخوابم؟؟
گفت روی چشمانم...
اما یک بار نگفتم من خوبم ، من شادم،،
همیشه از درد و رنج گفتم!!
به سلامتی مادر،،
برای اینکه دیوارش از همه کوتاه تره،،
هیچ وقت نگفت من، همیشه گفت بچه هام.....
روز مادر ،، این گل زیبای خلقت مبارک....

  69346

درود به همه
شرمنده که متن شعرو تغییر دادم
مادر ای هستی من
شورو سرمستی من
مادر ای شور سخنم
تو بدان بیتاب تو منم
همه شاد و خوش و خنده کنان
میخریم کادو واسه شان
همه جان و تنم مادرم مادرم مادرم مادررررررررررررررررررررم.

  69287

هیچی نتونستم پیدا کنم تا مادرا رو توصیف کنم
این فرشته های زمینی که خدا هم براشون احترام خاصی قائل
این فرشته های پاکی که همه کاری واسه خانوادشون و بچه هاشون میکنن
این مادرا که تاج افتخارن؛اینا که باید هرجا دیدیشون تا کمر براشون دولا بشی
این گلایی که بعضیا دارن اما قدرشون رو نمیدونن و بعضیا از دست دادنشون و تازه قدرشون رو دونستن
ما ها خیلی بی معرفتیم که بعضیامون ازشون همه جوره ایراد میگیریم
و دلشون رو میشکونیم
بعضیا وقتی یخورده جون میگیرن شروع میکنن به درشتی کردن
مادرا من خودم به شخصه خاک پای همتووووووووووووووووووونم

  69285

هیچ کس نسوخت دلش برام اونجور که تو دلسوزمی
تویی که فقط دلواپس هر شب و هر روز منی
مادر چراغ خونمی،من بشکنم تو نشکنی
گُلِ گل خونه ی دلم،الهی قربونت برم
آی مهربون خانوم جونم،تویی دوا و درمونم
بخندونم بگریونم،بخندونم بگریونم
تو تنها عاشقی که توام نگی من می دونم
به پای عشقت می مونم،به پای عشقت می مونم
می خوام که دیوونه بشم،از عطر بوی پیرهنت
موهامو شونه کن برام،بشون منو تو دامنت
گذاشتی عمرو جونِتُ به پای روزگار من
توی این دیار بی کسی تنها تو بودی یار من
مادر چراغ خونمی،من بشکنم تونشکنی
گل گل خونه ی دلم،الهی قربونت برم

  69279

چرا مادرامون رو دوست داریم؟؟؟؟؟؟؟
چون ما را با درد به دنيا می‌آورد و بلافاصله با لبخند می‌پذیرد
چون شیرشیشه را قبل از اينكه توی حلق ما بريزند ، پشت دستشان می‌ریزند
چون وقتی تب می‌کنیم، آن‌ها هم عرق می‌ریزند
چون وقتی توی میهمانی خجالت می‌کشیم و توی گوششان می‌گوییم سیب می خوام، با صدای بلند می‌گویند منیر خانوم بی زحمت یه سیب به این بچه بدهید و ما را عصبانی می‌کند
و وقتی پدرمان ما را به خاطر لگد زدن به مادر کتک می‌زند، با پدر دعوا می‌کنند
چون وقتی در قابلمه غذا را برمی دارند، یک بخاری بلند می شود که آدم دلش می خواهد غذا را با قابلمه اش بخورد
چون وقتي تازه ساعت يازده شب يادمان مي افتد كه فلان كار را كه بايد فردا در مدرسه تحويل دهيم يادمان رفته،بعد از يك تشر خودش هم پابه پايمان زحمت ميكشد كه همان نصف شبي تمامش كنيم
چون وسط سریال‌های ملودرام گریه می‌کنند
چون بعد از گرفتن هدیه روز مادر، تمام فکر و ذکرش این است که مبادا فروشندگان بی انصاف سر طفل معصومش را کلاه گذاشته باشند
چون شبهای امتحان و کنکور پابه ‌پای ما کم می‌خوابد اما کسی نیست که برایش قهوه بیاورد و میوه پوست بکند
به خاطر اینکه موقع سربازی رفتن ما، گریه می‌کند و نذر می کند و پوتین‌هایمان را در هر مرخصی واکس می‌زند
چون وقتی که موقع مریضیش یک لیوان آب به دستش می دهیم یک طوری تشکر می کند که واقعا باور می‌کنیم شاخ قول شکانده‌ایم
چون موقع مطالعه عینک می‌زند و پنج دقيقۀ بعد در حاليكه عينكش به چشمش است ميپرسد:اين عينك منو نديدين؟
چون هیچوقت یادشان نمی‌رود که از کدام غذا بدمان می‌آید و عاشق كدام غذاييم ،حتی وقتی که روی تخت بیمارستانند و قرار است ناهار را با هم بخوریم
چون همانجا هم تمام فکر و ذکرشان این است كه واي بچم خسته شد بسكه مريض داري كرد
و چون هروقت باهاش بد حرف ميزنيم و دلش رو براي هزارمين بار ميشكنيم، چند روز بعد همه رو از دلش ميريزه بيرون و خودش رو گول ميزنه كه :‌بخشش از بزرگانه
چون مادرند!
که مادر تنها کسی است که میتوانی تمام فریادهایت را بر سرش بکشی و مطمئن باشی که هرگز انتقام نمیگیرد