آن روز كه پونه ى لبخندت
در قابِ بى انتهاىِ من نشست
حسى به من گفت :
** دستانت را به دستانش بسپار ** .....!!
و من آن روز
كوله پشتىِ تنهايى ام را
به انتهاى دره ى آوارگى فرستادم
و احساسم را به تو سپردم
يادت هست ........؟؟؟!!!!!

شكايت تو را به ماه كردم
نگاهم كرد
با حسى شبيهِ حسِ لادن هاىِ عاشق
در غروبِ نارنجى رنگِ خورشيد
گفت :
** مگذار غرورت بميرد **
عاشقانه گريستم
خيلى پيش از اينها
غرورم به خاطر چشمانِ تو مرده بود .......!!!!
ولى نه تو مى دانستى و
نـــــه مـــــاه ..........
و مــن بـــه تلـــخىِ زهـــرِ عسلِ عشق
مــى گــريســـتم ..........!!!!!

هر طوری شده اسم دخترمو میزارم >هستــــی<
وقتی ازم بپرسه بابایی هستی تو کیه
منم زود بگم مامانت

دستم نقاشی بلد نیست

اما دلم برایت پر می کشد...

ﻣـــــﺎ ﺁﺩﻣـــﺎ ﻭﻗﺘـــــﯽ ﻋﺎﺷـــــﻖ ﻣﯿــﺸـــﯿﻢ
ﺑـــﻪ ﺟــﺎﯼ ﺍﯾــﻦ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺑــــﻮﺩﻥ ﺑــــﺎ ﻋشــﻘﻤﻮﻥ ﻟـــــﺬﺕ ﺑــــﺒـــﺮﯾﻢ ،
ﺗـﺮﺱ ﺍﺯ ﻧــﺒــﻮﺩﻧﺶ ﺩﺍﻏـــﻮﻧﻤﻮﻥ ﻣـﯿﮑـﻨﻪ ..!
ﺷـﮑﺎﮐﻤﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﻪ ...!!
ﺑــﺪ ﺧﻠﻘﯽ ﻣــــیڪﻨﯿﻢ ..
ﺩﻋــﻮﺍ مـیڪنیم ..
ﺑـــﯽ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ مــیڪنیم ...
ﻗـﻬﺮ ﻣـــیڪﻨﯿﻢ ﻭ سـﺮﺩ ﻭ ﺳﺮﺩﺗﺮ مــﯿﺸﯿﻢ …
ﺍﯾﻨﺎ ﻫﻤــﺶ ..
ﺑــﺨﺎﻃﺮ تــرﺱ ﺍﺯ ﺩﺳـــﺖ ﺩﺍﺩﻧﻪ
ڪـاش تـضمینے براے این نرفتن بوב !!

وقتی کسی عاشقانه تو را دوست دارد ....
شیوه بیان اسم تو در صدای او متفاوت است ....
و تو میدانی که نامت در لب های او ایمن است ....

پیامبر خدا می فرماید:

هر که عاشق شود وخود را پاک نگه دارد وبا این حال بمیرد، شهید مرده

است

سر به زیر و ساکت و بی دست و پا ، میرفت دل ...

یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد ...

ﻣﯿﺮﻭﻡ ﻭ ﻧﻤﯿﺮﻭﺩ
ﺍﺯ ﺳﺮِ ﻣﻦ ﻫﻮﺍﯼِ ﺗﻮ
ﺩﺍﺩﻩ ﻓﻠﮏ ﺳﺰﺍﯼِ ﻣﻦ
ﺗﺎ ﭼﻪ ﺑُﻮﺩ
ﺳﺰﺍﯼِ ﺗﻮ؟!
ﺭﻫﯽ ﻣﻌﯿﺮﯼ...

عشق یعنی بعد نماز دستاشو بگیری بجای تسبیح با انگشتانش صد مرتبه بگویی شُکر...شُکر...شُکر

كسي هم اسم تو هرجا كه باشه...
مث پروانه ها بي تاب ميشم...

آرام بخش ها
حافظه ام را پاک کرده اند …
اما
دلم می گوید
من کسی را
بسیار دوست می داشتم …!

کاش همسایه ات بودم و از پشت پنجره هر روز,آمدنت را می دیدم . . . .

تو را قدر باران...نه

قدر دریا...نه

قدر خورشید...نه

تو بی انتهایی...

تو را قدر وجودت دوست دارم...

به جهنم که پیر شده ای دیوانه!!!!!

چروک زیر چشمانت......همانقدر زیباست......که چین روی دامنت.....