كجاي اين دنيا، 
پشت كدامين پنجره
 مي توان ايستاد و به توفكر نكرد؟

لحظهـ دیدار نزدیکــ استـــ
باز مَنـــ دیوانهـ امـ مَستَمـ
باز میلَرزد دِلمـ دَستَمـ
باز گویــي در هواي دیگري هَستَمـ
اي نَخوردهـ مَستـــ لَحظهـ دیدار نزدیکــ استــ
مینویسَمـ د یـ د ا ر
تو اگر بــي مَنــ و مُشتاقــِ مَنــي
فاصلهـ را بردار

خیلی وقت است نامردت می خوانن.
تویی که از مردی، فقط فیزیکش را یدک می کشی!

خَط زَدَن مـَن پایان مـَن نیست
آغاز بی لیاقَتی تُوست
هَمیشه بهتَرین هـا بَرای مـَن بوده و هَست
اگه مال مَن نَموندی "قَطعا" بهتَرین نَبودی !

خدایا
آن قدر برپای طلب،تاول نامرادی نشسته است
که جز تو محبوبی را سراغ نگیریم
و آن قدر بر قلب عاطفه ، خنجر جفا خورده است
که سر به دامان دیگری نسپاریم . .

...بهـ سـیـمِ آخــر...
ســـاز مــیــزنــم امــشــبـــ...!
بــه کـــوریِ چـشـمِ دنــیــا...
کــه ســـازِ مخــالـــف مـیــزنــد...
بــا مـــــــن...!!

می گویند : شاد بنویس ...
نوشته هایت درد دارند!
و من یاد ِ مردی می افتم که با کمانچه اش ،
گوشه ی خیابان شاد میزد...
اما با چشمهای ِ خیس ...!

ديدن اينكه يه مرد جلو روت گريه ميكنه خيلي درد آوره;
اما دردآورتر اينه كه ندوني چطور آرومش كني!
به سلامتي تموم مردايي كه درد دلشون رو خودشون ميدونن و خداشون...!

تو جاده ای که انتهاش معاوم نیست پیاده یا سواره بودن فرقی نداره ، اما اگه همراهی داشته باشی که تنهات نذاره بی انتها بودن جاده برات آرزو میشه.

بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی

گاه مي انديشم ،
چندان هم مهم نيست اگر هيچ از دنيا نداشته باشم ،
همين مرا بس كه كوچه اي داشته باشم و باران ...
و انسان هايي در زندگيم باشند كه زلال تر از باران هستند ...

بی من اگر آرامی
من نمی خواهم كه كنار من باشی...!!!

قسم به تین عنکبوت/به مرغ باغ ملکوت/از ته دل بهت میگم/دنیا فدای تار موت

الماس وجودت بر شیشه دلم که پاک کردنش بدون شکستن ممکن نیست

خواستم بهت چیزی نگم
تا با چشام خواهش کنم
درهارو بستم روت تا
احساس آرامش کنم