بدهکاریم به یکدیگر و به تمام "دوستت دارم" های نگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماندند و ما انها را بلعیدیم تا نشان دهیم منطقی هستیم...

من به آن مي ارزم
كه دراين قربان گاه تو به دادم برسي
تونجاتم بدهي ازغم بي هم نفسي
تو به آن مي ارزي
كه گريه بارانم رابه توتقديم كنم.
تو به آن مي ارزي
كه اسيرتو شوم وبه يمن نفست
آنقدرزنده بمانم تاكه پير توشوم.

توراگم مي كنم هرروزوپيدامي كنم هرشب
بدينسان خواب ها راباتوزيبامي كنم هرشب
تبي اين كاه را چون كوه سنگين مي كند آنگاه
چه آتش هاكه دراين كوه برپامي كنم هرشب.

سال هاپرسيدم از خود كيستم؟
آتشم؟شورم؟شرارم؟چيستم؟
ديدمش امروزدانستم كنون
او بجزمن،من به جزاو نيستم.

عروسك جنگل سبز،عزيزك بارون وباد،اين دل ديونه ى من،خاطرتوخيلى ميخواد!!

اینهمه از تنهایی ناله نکنین ..
تنهایی مقدسه .. تنهایی مختص خداس..

تا دیروز من میگغتم دوست دارم باورت نمیشد..
امروز تو میگی دوسم داری من باورم نمیشه ...

احساس نبودنت
تمام غزل هايم را تمسخر ميكند....
قافيه ها را بدون تو، بايد به دار كشيد....!!
 

وقتی تو با منی …
ترافیک میتونه زیباترین مکث عالم باشه …

کاش بودنها را قدر بدانیم
به خـــــدا قسم نبودنها همین نزدیکیهاست …

اگه دنبالت میام فقط دارم حرفتو گوش می کنم !
آخه خودت گفتی برو دنبال زندگیت … !!!

تنها در دو هنگام است که می خواهم با تو باشم : هم اکنون و همیشه !

دوست داشتن که شاخ و دم ندارد !
اگر داشت ، من دیو کوچکی بودم که عاشقانه تو را دوست دارد…

انسان ها عموما دو دسته اند :
تـــو و بقـیـه..

نفس مصنوعی یعنی :
تو نباشی و من به عکست خیره شوم …