کلاس خیلی شلوغ بود همه سروصدا میکردن من یه گوشه نشسته بودم آرام همه حتی معلما فکرمیکردن شاگرد مودب و آرام کلاس هستم اما هیچ وقت نفهمیدن که دلم ............

پــارســال تــو آغـوشـم بـوده ،حـلال بـوده و امــسـال ذوقِ داشتـنِ فـرزنـدی در راه بـدونِ مـن ...
پــارسـال ایـن روز مـن ..
امــســال ایـن روز مــن ..........
دیـگـه هـر ســال ایـن روز مـــن .........................................
ایـن بـار نـخـوانـده حـالــــم را بـفـهـمـیـد ...

ویـــــــژه D$D$D
یـکـی از لـذت هـایـی کـه دیـگـه نـیـسـت..
ایـنـه کـه زمــسـتــونِ ســـــرد ..
مـــن حــمـوم بـاشـم ..
و تــــــو بـا حـــولـــه ی گـــــرم پـــشـــتِ در مـنـتــظـر ....
لایـــــــــک= بــا رفـتـنـت گــــرمـــایِ تـــمــامِ لـحـظـه هـایِ زنـدگـیـم ، بـــرایِ هـمـیـشـه جـاشـو بـه سـردیِ تـنـهـایـی بـخـشـیـد ...

در تئوری ِ عشق ِ تو
دوست داشتن یک گزینه بود
مثل ِ دوست نداشتن

باز باران،بی ترانه، بی هوای عاشقانه،بی نوای عارفانه،در سکوت ظالمانه،خسته ازمکر زمانه،غافل از حتی رفاقت،حاله
ای ازعشق ونفرت، اشکهایی طبق عادت، قطرهایی بی طراوت، روی دوش آدمیت، میخورد بربام خانه…

لازم نیســـت بین دونفـــر حرفـــی زده بشــــه...
همین که دستــــت رو آروم بگیــــره، یه فشار کوچیک بده... همیــــن تمووووم گفتنــــی هاست....

چه دنیای ساکتی …
دیگر صدای تپش قلبها
غوغا نمیکند …
بی گمان همه شکسته اند …

من اگه یه بغض بودم هیچوقت تو گلوی مادرم نمیشستم

ببین با من چی کار کردی ، ببین دیگه نمیخندم
تو برمیگردی با گریه ، دوباره ، شرط میبندم !

در امتداد نگاه تو...
لحظه های انتظار شکسته می شود...
و بغض تنهایی من...
مغلوب وجود تو می شود...
و باز هم سه نقطه های بی پایان من..

نمی دانم چرا امروز واژه هایم خیس شده اند...
مثل آسمانی که امروز صبح باریدن گرفته بود ، می بارد....
و اینک باران...
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند...
و چشمانم را نوازش می دهد...
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم...
و باز هم سه نقطه های بی پایانِ من...

قبــــــول داری؟؟
که عشق فقط "عزیزم و دوستت دارم" گفتن به یکدیگه نیس
بلکه اینه که در هر شرایطی پشت معشوقت رو خالی نکنی و همراش باشی؟؟؟

***از وقتی رفتی!!!***
یادمه 1 شب از شیراز راه افتادم که بیام تهران، کل شبو توو راه بودم، تویی که رد خور نداشت، هر شب ساعت 12 خوابت میبرد،(صداش میکردم خوش خواب من)اون شب تو به خاطر نگرانیت واسه من تا صبح خوابت نبرد ،منم از خوشحالی از اینکه بعد 5 روز دوری از عشقم قراره دوباره ببینمش!!!
چه حس خوبی بود، هم نگرانی تو، هم خوشحالی خودم!!!
راستی از وقتی رفتی خیلی از شبا توو جاده بودم، دیگه نگرانم نیستی؟؟؟؟؟
لایک= چقد خوبه که دیگه مجبور نیستی تا صبح بیدار بمونی عزیزم.

نیـســـــــــــــــــــــتی و اتفاق هــــــــــــــــــای تـــــــــــــــــــــلخ ساده می افتد...

بوی تنت بوی گله بوی گلای اطلسی
مثل شکوفه های سیب قشنگ و دور از دسترسی
وقتی میای بهار میاد بوی گل انار میاد
عطری که با نسیم صبح از روی سبزه زار میاد