دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

رفتیم توصالن (سالن, ثالن) والیوال .
صحبت این شد که هرکی چه ماشینی داره؟ یکی از والیبالیستها که اومد مثلن خیلی شیک و باکلاس بگه چه ماشینی داره ییهویی جو میگیرتش بجای۲۰۶سفید میگه سفید شیش ۲۰۰!!!!!خخخخخخ
حالا حظار تو سالن هر کدوم واسه خودشون یه گوشه هلیکوپتری میزدن!!!
حضار(^_^)
اون بنده خدا(@_@)
و بعد از این ماجرا هیش کس اونو دیگه ندیده! خخخخخخخخ

واسه گودزیلامون (داداش کوچیکم)گوشی گرفتیم هی اصرار میکرد ازم عکس بگیره منم میگفتم نمیخوام بعدیه دفه بابام عصبانی شد بهش گفت خوب برو از یه گوسفند دیگه عکس بگیر اونم یهو دراومد به بابام گفت خب بابا بیا ازتو عکس بگیرم هیچی دیگه الان فرشامون دادیم واسه رفو

اقا این نه جـــــــــــــــوکه نه چیز دیگه ای...میخوام ببینم برنامه مــــــــــــاه عســـــــــــــــــل که من واقعا تو برنامه های صداسیما جزو معدود برنامه هایی که دوسش دارم اونم چون از جنس مردمن دست اندرکارانش چندتا لایک داره
همه ماه عســـــــــــــــــــل یا لایک کنند :)

همین جایی ک هستی باش از این خونه بری کیشی
تو این خونه خودت شاهی داری سرباز کی میشی؟
همین جایی که هستس باش عذاب رفتنت کم نیست
تو حوای کسی میشی ک من میدونم ادم نییییییییییست
مهدی یراحی

وابسته شدم به تو
بی آنکه بدانم
‏"‏وابستگی‏"‏ ها وام های کوتاه مدتی هستند
با بهره های سنگین . . .

یکی از برادرا پست گذاشته بود رفتم تو یه سایتی سر درش نوشته بود جوک باحال
دختر خالم:یه جور میگه انگار شهره،مگه سایت سر در داره؟
شهر که سر در نداره.:-|مگه مغازس؟
پست اولم نیس راحت باشین.

مصاحبه برای استخدام
مصاحبه کننده : در هواپیمائی 500 عدد آجر داریم، 1 عدد آنها را از هواپیما به بیرون پرتاب میکنیم. الان چند عدد آجر داریم ؟
متقاضی : 499 عدد !
مصاحبه کننده : سه مرحله قرار دادن یک فیل داخل یخچال را شرح دهید.
متقاضی : مرحله اول: در یخچالو بازمیکنیم - مرحله دوم: فیلو میذاریم تو یخچال - مرحله سوم: در یخچالو میبندیم !!
مصاحبه کننده : حالا چهار مرحله قرار دادن یک گوزن در یخچال را توضی...ح دهید !
متقاضی : مرحله اول: در یخچالو بازمیکنیم - مرحله دوم: فیلو از تو یخچال در میاریم - مرحله سوم: گوزنو میذاریم تو یخچال - مرحله چهارم: در یخچالو میبندیم !!
مصاحبه کننده : شیر واسه تولدش مهمونی گرفته، همه حیوونا هستن جزیکی. اون کیه ؟
متقاضی : گوزنه که تو یخچاله !!
مصاحبه کننده : چگونه یک پیرزناز یک برکه پر از سوسمار رد میشود ؟
متقاضی : خیلی راحت، چون سوسمارا همشون رفتن تولد شیر !!
مصاحبه کننده : سوال آخر. اون پیرزن کشته شد، چرا ؟
متقاضی : امممممممم، نمیدونم، غرقشد ؟
مصاحبه کننده : نه، اون یه دونه آجری که از هواپیما انداختی پائینخورد تو سرش مرد !!! شما مردود شدین، نفر بعدی لطفا :|
((هزار تا انگشت زدم تا اينو تايپ كنم شما هم يه انگشت تكون بديد لايكش كنيد!))

بچــه کــه بــودیــم، هــر وقــت بــا داداشــم دعــوا میــکردیــم، مثــلا دســتشــو چــنگــ مــی انــداختــم! اونــم میــرفت خــط کــش مــی آورد جـــای خـــراشـــیده شــده رو انــدازه مـــی گــرفـــت، بـــعد بـــه هــــمون انـــدازه اونم مــــنــو چـــنگ مـــی انـداخت!!!!!
داداش عــــادلِ مــــن دارم!
دو نــقطه پــرانتــز بــسته
:)

به گود زیلامون میگم(دهه نودی):عمو قربونت بره خوبی؟
برگشته میگه خفه شو تا نزدم تو دهنت الان اصاب ندارم...
قیافه ی منOo Oo OO
حالا اینکه چیزی نی ..
اگه از شونصدتا بیشتر لایک کنید باقیشم میگم..
واغعا فک و فامیله داریم عایا؟

آیا میدانید ما تو خونمون مشکل کولر نداریم؟
همش بابام میخواد کولرو روشن کنه ما اجازه نمیدیم!میدونین چرا؟
.
.
.
اخه کولرمون بو میده!
از ابتکارات بابامه...جدانمیدونم چیکارکرده ولی عمرا دس به کولر نمیزنیم!!!
بابای صرفه جو داریم؟؟؟؟

عاقا خدایی من بچه ک بودم وقتی ی اسباب بازی یا ی چیز جدید میخریدن واسم سر کلاس اصلأ حرف هیچکسو نمی فهمیدم تمام فکرو ذکرم ای بود ک برسم خونه. .‏‏ ‏
لایک: یادش بخیر منم همییییییییینطور:‏(‏

احتیاج به دیگـــران مرا می کشد
زیرا همین دیگرانند که بهترین عشق ها را به تو می دهند و در عوض بدترین رنج ها را به تو پیشکش می کنند!!
بی تفاوتی آن ها در هنگام رنج تو مرزی ندارد....

خردادماه 90 اولین سالی بود که من امتحان نهایی داشتم(سوم ریاضی)
هندسه فیزیک حساب و ... روهم انباشته شده بودن
خلاصه تخصصیارو یه جوری خوندیم ولی عمومیا موندن.
با معلم عربیمون صمیمت خاصی داشتم وهمیشه شوخیایه لالیگایی با هم می کردیم.انگار نه انگار ارشد عربی داشت.
خلاصه روزامتحان عربی مارفتیم سرجلسه نشستیم.یه ربع گذشت گفتم:اجازه مشکل کلیوی دارم باید برمWC.برگه دوم پرسشنامه رواوردم بیرون.لامصصب یازده نمره توش خوابیده بود.رفتم پشت دستشویی زنگ زدم رفیقم.سه سوت اومد پشت دیوار.برگه رو بهش دادم گفتم میری پیش اقای...(معلم عربی).البته خونش نزدیک حوزه بوداااا.بهش زنگ زدم گفتم یازده نمره برام بنویس.برگشتم تو سالن امتحانات.البته گوشی رو گذاشته بودم یه جایی از بدنم که .... نگیرنش.بیست دقیقه بعد با 1000جورالتماس اجازه گرفتم رفتم بیرون.برگه رو گرفتیم و اوردیم داخل...خلاصه ما عربی3 رو با نمره 12ونیم پاس کردیم

تجربه ثابت کرده در مقابل سوال " آدامس داری ؟ " از سوی خواهر زاده یا برادر زاده یا هر فینگیلی , باس سریع بری یه دونه بیاری بدی دستشون و بسته آدامس و تو هزار سوراخ قایم کنی!
اما اگه خامی کردی و مثلن گفتی تو کیفمه برو بردار در کمتر از 20 ثانیه تو میمونی و یه جعبه خالیه آدامس و اون با یه لنگه دمپایی تو دهنش :|

اینترنت ایران هم مثل اب حمام می مونه
باید صبح زود بیای یا اخر شب که فشارش خوب باشه!
راچکتونیم (چاکرتونیم)
پست اولیم لایک کنین رو سفید شم