دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

یادش بخیر ی استاد داشتم میخواستم باهاش دردو دل کنم میگفت:
دریای آروم ناخدای قهرمان نمیسازه
منم گفتم بـــعلـــه درسته ولی ... پرید وسط حرفم گفت:
اون ماهی ای ک میبینی آروم و راحت رو آب خوابیده مرده
ماهی های زنده اگه میخوان زنده باشن باید با موج ها و شکارچی ها بجنگن
منم گفتم بـــعــــلـــه درسته ولی ... باز پرید تو حرفم گفت ولی و زهر مار گمشو برو سر کلاست
ヅ₣ӃὯϨϯ_Дƞ₲Э₤ シ

ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﯾﺎ ﻧﻪ....؟ﻟﺤﻈﻪ ﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﯿﮕﺮﺩﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﮔﻔﺘﯽ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ...

آغا یادتون میاد ﺳﺨﺖ ﺗﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺗﻮ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯی ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻧﺎﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺮ ﻣﯿﺰ ﺑﻮﺩ !
ﻻﻣﺼﺐ ﺑﻮﺵ ﺗﺎ ﺩﻓﺘﺮ ﻣﯿﺮﻓﺖ !

ی پسر خاله 3 ساله دارم ازگونه ی پیش فعالان گودزیلا !
همیشه میخواستیم خونه بمونه بهش میگفتیم داریم میریم دکتر تو نیا ! اونم گوش میداد !
ی بار با مامانش داشتیم میرفتیم ددر .... آبجی بزرگش قرار بود خونه بمونه !
موقع رفتن ی نگاه مظلومانه به آبجیش کرد گفت : "آجی ما داریم میریم دکتر آمپول بزنیم ، زود میایم ! "

امروز دوست پسر پیدا کردم گفتم شاید مال کسی باشه انداختم تو صندوق صدقات!
همچین ادم چشم دل پاکیم.......

عروسی پسر خالم بود.داداشم 8صبح رفت گفت میخام برم موهامو درس کنم..ساعت 1بعد از ظهر اومد...به دختر خالم میگم :مهدی 8 رفته 1 اومده موهاشو ایجور کرده!!!!میگه : اوووووووووووه!!!!میومد خودم یه مرغو هشتا جوجه داشتم روسرش ولشون میکردم همین مدلی میشد!!!!!!!!!!!!!
من0_0
داداشم@_@
موهاش((((((((
یعنی این مدلیم فامیل داریم ما>>>>>>>>>>

از آسمان صاف و ابری انتظار باران نداشته باش، باران رحمت خداوند زمانی می بارد که تمام آسمان پر از ابرهای تیره باشد....

اغا یروز مامان ما گیر داده بود ک کله خونه رو باید تمیز کنیم (جمعه ام بود :(( )
بنده شخصا فقط مونده بود سرامیکارو لیس بزنم تا تمیز شه :| این از من بنده خدا
حالا مامان سر ظهر به بابای بیچارم گیر داد برو تمیز کننده توالت بخر :|
بابای منم با اعصاب داگـــــــــــــــووون پاشد رفت مغازه :
بابام : اغا یه تمیز کننده توالت بده :@
فروشنده : من (مارکه تمیز کننده ^ـــ^) بدم؟
بابام: نـــــــــه پـــس میخوای من بیام بدم :| :|
فروشنده در حال جوییدن میزش :))
بابام :|

این همه درس خوندیم نفهمیدیم رابطه فیثاغورس با کی بود.......قضیه اش چی بود......!!!!!!!
بلاخره چی شد.....

!!!!!!!!!!! 4jok.com !!!!!!!!!!!! علامت اختصاصی m.d.r.l.12.11
فقط یه ایرانی میتونه با دستگاه دراز و نشت تن تاک ،40 کیلو چربی بسوزون!!
کار هرکسی نیست....!

پای 4جوک بودم دختر خالم اومده میگه این چیه ؟میگم محفل گروهک تروریستی ضدگودزیلاها ! !!! میگه میخام عضو شم . میگم نمیشه میگه چرا ؟جرات نداشتم بهش بگم منظورم از گودزیلا خودشه گفتم تو ایمیل داری؟گف نچ . گفتم پس نمیتونی عضو شی.....پیله کرد بدجور منم آخر سر با ولوم بالا بهش گفتم اینجا رات نمیدن اینجا به دهه هشتادیا میگن گودزیلا اینجا جمع میشن نقشه میریزن شما رو خفه کنن.....( بگم متولد سال 80) .....میگه خو نمیگم هشتادیم میگم هشتادو یکیم!!!!
از گودزیلاهام خنگش نصیب ما شد$_$

چند وقت پیش خونه مامان بزرگم اینا بودیم خاله مامانم واسه دیدار امده بودن خاله مامانم داشت پز لباسیو که پسرش واسش از اونور فرستاده بود میدادمنم نمیدونم چی شد گفتم اره واقعا حیف این لباس که شما پوشیدی
من..)
مامان
لایه اوزن چقدر سوارخش بزرگ شده

برای ستایش تو
همین کلمات روزمره کافیست
همین ک کجا میروی؟
دلتنگتم..
برای ستایش تو.
همین گل و سنگریزه کافیست
تا از تو بتی بسازم...

دیرو خونه مادر بزرگ شوهرم بودیم سر سفره شوهرم به گودزیلای 6ساله سر نوشابه داد گفت :بیا دایی بازی کن
گودزیلا:برو بابا دلت خوشه مگه بچه م؟؟؟
اعجوبه ایست واسه خودش مامانش میگفت مریض بوده بردنش دکتر دکترهم خواسته آمپولش بزنه اون گریه میکرده نمیذاشته بعد دکتر بهش گفته اگه بذاری بهت امپول بزنم بهت بادکنک میدم اینم جیغو داد کرده و گفته مگه فک کردی بچم من گولتو نمیخورم بادکنک ارزونی خودت دست از سرم بردارید عاقا جان من نمیخوام خوب شم کیو ببینم عاخه؟؟؟؟؟^_^

یه بار توی دبیرستانمون جشن مناسبتی بود بعضی از مسئولین عالی رتبه ی شهر از جمله مدیر آموزش و پرورش شهرمون هم آمده بودن خلاصه همه سعی می کردیم دخملای خوبی باشیم یکی از همراهان مدیر آموزش و پرورش اومد یه مسابقه مطرح کرد که سوال مسابقه هم اسم وزیر آموزش و پرورش اون زمان ( آقای مضفر ) بود. خلاصه وقتی اون آقاهه اومد جواب مسابقه رو اعلام کنه با اعتماد بنفس کاذبی صداشو صاف کرد و گفت:
جواب مسابقه آقای غضنفر برادر 2 شهید بزرگوار هستند!!!
یادمه بچه ها از دل درد روی زمین دراز شده بودن یادش بخیر مربی پرورشی دبیرستان رووشو با چادرش گرفت فقط می دیدیم شونه هاش داره بندری میره! جالب اینجا بود خود آقاهه هاج و واج مونده بود که ما به چی می خندیم!!!