دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

وقتی 4 ساله بودم یواشکی از پشت مامان میرفتم آشپزخونه سیب زمینی سرخ کرده بردارم مامانم فوری میفهمید و من ازش میپرسیدم از کجا دونستی که من اینجام، مامان می گفت که پشت سرشم چشم داره، این موضوع تا مدتها فکر منو مشغول کرده بود که چطوره پس چشمای پشت سر مامان با این همه مویی که رفته توش نمی سوزه چطور سرشو میذاره رو بالش و اینکه چرا خود من پشت سرم چشم ندارم

دقت کردین وختی میری مستراح بعدش کسی میاد پشت در میگه کی اون توا؟؟؟بقیه عملیاتو با استرس انجام میدی؟؟؟

اعتراف میکنم
خواستم به گودزیلای (2ساله) خونه اسم میوه هارو یاد بدم گفتم بگو اناناس؟
گف انانانانانانا
بیچاره ترمزش بریده بود
منو میگی یخچالو گاز گرفتم
ازاونموقع جلو فکوفامیل میگم بگو اناناس انگار فهمیده قضیه از چه قراره هیچی نمیگه
گودزیلا رفته مسافرت دلم تنگیده براش

تا حالا دقت کردین وقتی رو صف صبحگاهی مدیر یا ناظم میخواد ناخون ها رو چک کنه ببینه کوتاه هستن، اون دانش آموزهایی که ناخون هاشون رو کوتاه نکردن،مثل قحطی زده شروع می کنن به خوردن

اعتراف میکنم ؛-) وقتی بچه بودم ی بچه گربه داشتیم ک هروقت مامانم نبود رو سرش جوراب میکشیدم و سوار تابش میکردم خخخخ وقتی پایین میاوردمش از سرگیجه تانگو میرخصید... دیگه آخراش بوی جوراب گرفته بود و چشاش چپ شده بود... بیچاره ... وقتی مامانم بر میکشت هی بهم اشاره میکرد بگم؟! بگم!؟ خخخخخ

تا حالا دقت کردین هر وقت نمیرین بیرون شانسی موهاتون قشنگ درست میکنین حالا خدا نکنه عروسی دعوت شین مگه این مو درست میشه باید 100 بار شست و سشوار کشید!

اعتراف مى كنم بچه كه بودم همش از در و ديوار بالا مى رفتم ( الان هم ميرم :)))) )
يه روز يه كامواى كلفت رو به دريچه ى كولر بستم ازش آويزون شدم و از اين صدا ها كه تارزان در مياره در آوردم ( واى خدا چه حالى كه نكردم ) هيچى ديگه ... فقط با كله رفتم تو ديوار
همه چى هم به خوبى و خوشى تموم شد

تنها چیزی که تو دوران سربازی به من روحیه میداد نوشته بالا تختم بود که هر وقت سرمو میزاشتم رو یالشت میدیدمش..........
داداشی نگران نباش یه روزی تموم میشه........
بزن لایکو به افتخار هر چی سرباز وطنه....

اخبارو دیدی؟
بی انصافاهوای همه جارواعلام کردن جزدل من که بدجورهواتوکرده
گلم.

آقا تا حالا دقت کردین توی برنامه نود،هر وقت که تماس تلفنی بر قرار میشه و یک کارشناس در حال صحبت با عادل فردوسی پور هست،
آقای فردوسی پور نگاهش به روی کاغذ روی میزش هست و با خودکار اون رو خط خطی میکنه.
جان من دقت کردی؟؟؟
اگه دقت نکردی،این هفته برنامه رو نگاه کن.

اعتراف می کنم که بدترین غلط دنیا خوردن اشتباهی پرتغال بعد از مسواک زدنه لا مصصصصب بد طعمیه!!!!!!

  102620 | جوک جدید

ایقد دلم میخوا حالا این کرمای حلزون تقلبی از کار در اومده تبلیغش رو نشون بدن بعد به جای صدا هاش بوووووووق بزنن کلی بهشون بخندیم. راستی اینایی که تو این تبلیغ میگفتن ما خریدیمو اینا یعنی دروغ میگفت عایا؟ کصافتا چجوری دلشون میاد با پول مردم بازی کنن.اصن یه وضییا

اون موقع ها ک کوچیک بودم با گل های قالی خونه حرف میزدم بعدش واسه این ک پا نذارم روشون و ناراحت نشن خیلی با احتیات و ظریف از گوشه قالی رد میشدم

روز تولدم بود هر کس یه چیزی به ما کادو میداد تا رسید به آخرین نفر که داداشم بود کادو رو باز کردم دیدم یه تفنگ کوچیک توشه منم که عشق تفنگ بودم بلند داد زدم داداش گلم متشکرم اونم گفت مبارکت باشه داداشی حالا توش ترقه گذاشتم چند تا تیر باهاش بزن ما هم تا دست به ماشش زدیم برق سه فاز ما رو گرفت ما هم مثل میت رو زمین پهن شدیم آخه شما بگید این داداشه ما داریم که جلو 20 تا مهمون یه همچین بلایی سر ما بیاره......!!!!!!!!!

تا بتو راهی نیست یک نگاه
تا نجوای عشقت حرفی نیست یک آه
همانند رعد خفته در گلوی ابر بشکن سکوت مرگبار را
نفسهایت تم عاشقیست برایم زمزمه کن از عشق
دوستت دارم هایت همانند صباح می نشیند بر دل
و میخواهم سر بر استانت گذارم وبمیرم از عشق...