اس ام اس

کیایادشونه بچه که بودن باسرنگ میوفتادن به بخت مورچه هاوخیسشون میکردن؟!فکرکنم همه ی دهه هفتادیا اینکاروکردن یبار!!!
بعله ما هم همچین گودزیلاهای قاتلی بودیم پس چی:))))))))

اعنراف میکنم امشب خیلی شیک و تمیز مواد کیک رو اماده کردم و توو دو تا قالب ریختم. بعد با کلی قر و افاده قالب اول و گذاشتم تو ماکروفر وقتی درش اوردم روش سرخ شده،توش نپخته،کشمشای روش سوخته بود. قالب دوم کمی پف کرد اما وسطش منهدم شد.دورش یخته،توش نپخته وقسمت منهدمش سوخته. یه همچین کدبانویی ام من. تازه مامانم گفت بوو حلوا میده!
تازشم قصد ازدواج ندارماااااااااااااااااا

اعتراف میکنم وقتی 7_8 سالم بود دو تا جوجه داشتم یه روز با مامانم میخواستیم بریم بیرون منم این دو تا بدبختو گذاشتم تو ابکش سرشم یه اجر گذاشتم سر ابکش که یه وقت از زیرش در نیان گربه بخورتشون اغا این دو تا از صب تا نزدیکای غروب اون زیر موندم اونم چی وسط تابستون توی بالا پشتبوم وقتی برگشتیم خونه دیدیم دو تاشون از گرما و بی ابی مردن اخی اگه بدوننین من یه هفته عذای عمومی داشتم بعدشم با داداشم خاکشون کردیم اون موقع ها بیچاره حیوونا دستم اسیر بودن روحشان یاد و شادشان گرامیییییی باد ........

ی مخاطب خاصم نداریم وقتی دلمون گرفتس سرمونو بذاریم رو شونشو
وقتی ازم پرسید:چی شده عزیزم؟ بگم خفه شو، به تو چه :-P

دقت کردین بیسکوییت مادرای قدیم بهتربودن؟؟؟دیروزیکی خریدم مزه پدرمیداد!!!

سکوت چه زیباست وقتی تمام حرفها از توصیف مهربانیهایت عاجزند.

ای حسینی که شهادت شد گدای در تو
کِی شود باز بگردیم به دور سر تو
گر خداوند ببخشد همه ی عالم را
نشود قیمت یک موی علی اکبر تو

از یه روزی به بعد . . .
چشمات به چروک های ِ پیشونـــی ِ پــــدرت حساس میشه !
.:. به سلامتــــی ِ پـــدر .:.

خواستم خونه عشقوتوقلبت بسازم اماشهرداری مجوزنداد!

طرف بی سواده تو شرکت ‏apple ‎‏ کار میکرده
ازش میپرسن تو که سواد نداری اونجا چیکار میکنی؟
میگه من فقط سیب ها رو گاز میزنم
lol

فقط ی مرد ایرانی میتونه وقتی تو خونه ی کاری أنجام میده تا 1 هفته همش به أعضای خونواده یادآوری کنه کارشو و به خودش إفتخار کنه!‏

تعریفی ازیک مرد مجرد
مردی که فرصت بدبخت کردن یک زن را از دست داده است!

اعتراف میکنم که یه بار سه تا سگ دنبالم کردن ، وقتی دیدم سرعتشون از من بیشتره و دیر یا زود بهم میرسن !
برگشتم دویدم سمتشون ، اون سه تا هم هنگ کردن ! ترمز زدن با نیم متر خط ترمز ! بعد سه تایی شروع کردن به فرار کردن !
احتمالا پیش خودشون گفتن این دیگه چه خریه !
بعد از این واقعه تا مدتها احساس ابهت میکردم :)

یه بنده خدایی برا چند روز میره روستا.بعد از چن وقت عکسشو بالای خر میفرسته برا مامان باباش.پایینش مینیویسه:سلام پدر بالایی منم.

خیلی پست راجع به استقلال و پرسپولیس زیاد شده
یه خورده ام به فکر دخترایی که هیچ چی از فوتبال نمیدونن باشین
چند وقت پیش هم کلاسیم اومده بهم میگه من که اصلا نمیدونم کدومشون قرمزه کدوم ابی اما فکر کنم پرسپولیس ابی باشه حالا کلیم رو حرفش اصرار داشت و من هرچی میگفتم اشتباه میکنی قبول نمیکرد