دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خداییش اگه این امید جهانو و حامد پهلان نبودن باید میرفتیم سر به بیابون میذاشتیم با اهنگهای این دوره زمونه:)))))))))))

سه روز بعد عقدم باماشینم تصادف کردم، ماشینم داغون شد، مادرم زنگ میزنه، مامان: قاسم خوبی؟ من: اره من خوبم. بعد شش روز مامانم که ماشینم در اومد میگه خدارو شکر ماشینتم که هیچی نشد!!!!!
مامان:)
سه میلیون و چهارصد خرج ماشین:)
ماشین:)
من:{
اولین پستمه عاشق سایتتون و بچه هاش شدم:)
1932/5/31 تاریخ ازدواجمه:))))

پدر بزرگم فوت کرده شب داشتیم از مسجد برمیگشتیم.کوچه هم باریک بود هم تاریک (قافیه رو حال کردی) این مامی ماهم همین طور که قاطی جمعیت میرفت یه دفعه برگشت عقب خورد به من،من بیچاره ام مثل گونی سیب زمینی پخش زمین شدم، مامانم گفت : ای وای عزیزم ببخشید بخدا متوجه حضورتون نشدم
بعد من گفتم :نه مامان جان چیز مهمی نیست عزیزم
مامان گفت: ااااااا تویی مرده شورت ببرن که همیشه سر راهی برو گمشو جلوتر حواسم بهت باشه گند دیگه ای بار نیاری!!!!!!!!!!!!!!!
خب مادر من اعصاب ندارید چرا مسئولیت قبول میکنید منکه داشتم تو پروشگاه زندگیمو میکردم
من | (کوفیده شدم به دیفال این ریختی شدم)
ملت عزادار :-))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))))

چه خوبه همیشه یکی موقع غصه خوردن در گوش ادم بگه غصه نخور من هستم .

از پیشم رفت و گفت : کار خداست مانده ام مگر خدای من خدای او

اغا...این یکی از خاله های ما خیلی پفک دوس میداره.چند روز پیشا هم با خالم اینا دوتا ماشین شدیم رفتیم شمال.بعد یه جا تو راه مامی من رفت دوتا کیسه گنده(بعععله خیلی ثروتمند میباشیم)پفک و چیپس خرید.دختر اون یکی خاله منم ک گودزیلای واقعیه اومد تو ماشین ما ، منم فرار کردم رفتم تو ماشین خالم اینا.بعد اینا ک نشسته بودن تو ماشین و راه افتاده بودن و مامی بنده در چیپسو باز میکنه و یهو دختر خاله گودزیلام یهو میزنه تو گوشش و در گوش مامی بنده در حالی ک چشماش پر اکش بوده میگه:خاله ترو خدا ب کسی نگو ک ما پفک خوردیم.اخه اگه خاله الهام بفهمه ما چیپس خوردیم از غصه دق میکنه!دیگه خودتون قیافه مامی منو تصور کنید!
مامیم:|
گودزیلا:(((((
بابام:))))))))))))))))))))
اخه اینم فکوفامیله ما داری؟؟؟

یه ماه پیش داشتم بایکی ازدوستام ازپله های کتاب خونه میومدیم پایین.پایین پله هام باشگاه بدن سازی پسرابود.عاغایوهومن پام لیزخورازبالای پله هاقل خوردم تارسیدم پایین.جلوی پای سه تاپسرازین هیکلی ها وایسادم.حالاسالمم بودم برعکس! این رفیق کصافطمونم وایساده بودجلوایناجایی که جمعمون کنه هرهرمیخندید!حالامنم اخم کرده بودم ایناجرعت نمیکردن بخندن!هیچی دیگه خیلی شیک ومجلسی پاشدم خودموتکوندم شیرجه زدم توافق اخه رفیقه ماداریم؟نه خداوکیلی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به یاداون روزایی که تو دستشویی مدرسه نشسته بودی وریلکس داشتی کارتو میکردی و دوستت بالگد عین روانیادردستشویی رومیکوبید بزن لایکو

با کلمه اره یا نه جواب بده , ایا من می دونم که تو احمقی ؟!

روزی از روز های صخیف تابستان (سخیف؟! یا حتی ثخیف؟!) ما نشسته بودیم جلو کولر (به جان هفت پشتم فقد روزی یه ساعت روشنه )بابامم رفته بود بالا صندلی داش لامپ می عوضید همزمان خاطره ای می بازگویید:
((یادش بخیر داهاتمون می خواستن برق وصل کنن هر کسی خونه خودشو سیم کشی کرد منم خونه خودمونو داییمو سیم کشی کردم.برقو وصل کردنو همه ی چراغای خونه های دیگه سوخت جز خونه ماو دایی!هیچی دیگه حالا هی از خونه های دیگه زنگ میزدن میگفتن به یاشار بگید بیاد خونه مام سیم کشی کنه...))
طفلک تا نیم ساعت بعدم نفهمید چه سوتی ای داده...!

اونکه پرحرفی میکنه ظالم نیس.ظالم اونیه که وسط حرف زدنش سوال هم از بین حرفاش میپرسه <لامصبونمیشه پیچوندکه به حرفش گوش ندی>

بیادتم
به قول”دکترشریعتی”
شاهدی ندارم جزکوچه پس کوچه های دلم…

یکی از طفریحات سالم من و مامانم هم اینه ک وقتی حوصله مون سر میره ، دوتایی بلند میشیم ب هوای خرید میزنیم بیرون و ب جای خرید با هم دعوا میکنیم.انقد حال میکنییییییییم.تازه وقتیم ک برمیگردیم خونه با هم اشتی میکنیم و عشقمون به هم بیشتر هم میشه!
بعععله همچین ادمای صلح طلب و ارومی هستیم...
اخه اینم فک و فامیله ک فک و فامیله ما دارن؟
من:))))))
مامیم:))))))
فک و فامیل:|

بســـ کنــــ سآعتــــ…..
دیگــــــر خستـهـ شده امـــ….
آرهـ مَنـ کم آورده امــ….
خودمــ میدآنمــ کهـ نیستـــ…
اینقدر بآ بودنتـــ نبودنشــ رآ به رُخـــَم نکشــ

دنیا طلبان دل نگرانی دارند
،بیم خطر جنگ جهانی دارند،
مهدی طلبان کفن پوشندهمه،
چون بیعت صاحب الزمانی دارند-
یامهدی(عج)