دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

بهم گفت میشناسیش؟
هزار تا خاطره اومد جلوی چشمم اما فقط یه لبخند تلخ زدم و گفتم.....
میشناختمش.....

یه سریا هم هستن که تا میشنن تو تاکسی سریع، نوبت دندون‌‌پزکشیشون رو کنسل می‌کنن!!! و بعد هم میگن مرسی این بغل پیاده میشم
(یه جوری بخونین که لب‌هاتون به هم نخوره اونوقت می‌فهمین چی میگم)...!!!!!
.

به نظر شما جوجه رو کی میشمرن ؟
1-اول پائیز
2-آخر پائیز
بجان خودم این سواله آخرین مسابقه ی پیامکی ایرانسله!!!!!!
ینی چی واقعا؟؟؟؟؟دارن ب ملت توهین میکنن عایا؟نمیفهممم

یهنی هنوز هضم(حضم،حزم،هظم)نکردم!
دیروز رفتم تو آشپز خونه دیدم خواهر گودزیلام پشته اوپن قایم شده!
گفتم چیکار میکنی؟
گفت هیس هیس تو رو خدا به کسی نگو :(
نگا کردم دیدم تو یه لیوان چینی انار دون کرده و با هاون داره میزنه روش تا آبشو بگیره!
من o_O
گودزلا :(
آب انار :((((((
عادل فردوس پور O_O

برای دوست داشتن یک نفر، وقت لازم است.
امّا برای نفرت،
گاهی فقط یک حادثه،
گاهی یک ثانیه کافی است...!

فکــر کنم بـُــزی که من بایـــد به دهنــش شیــرین میومــدم و گـُـرگ خورده ...!!

می گفت : خُب چکار کنم ... ؟!
از دور خیلی شبیه ِ خوشبختی بود ...

هستی ام بودی رفتی از دستم
تو چرا رفتی، من چرا هستم
رفتی ای زهرا پیش پیغمبر
علی تنها، شده تنها تر
دیده واکن ای بانوی خانه
گیسوی زینب مانده بی شانه

ما خیلی نتوانستن توی ِ نخواستن داریم ... ،
نمی توانیم نخواهیم بدنیا بیائیم ...
نمی توانیم نخواهیم پدر یا مادرمان این یا آن باشند ...
نمی توانیم نخواهیم بزرگ شویم ...
حتیّ نمی توانیم نخواهیم عاشق بشویم ... ،
امّا ...
امّا اگر عاشق شدیم ...
لااقل می توانیم آن گونه که می خواهیم عاشقی کنیم ...

با رفتنت ای زهرا ، از خانه صفا رفته
زینب به حسین گوید، مادر به کجا رفته
این خانه پس از زهرا گردیده عزا خانه
زهرای مرا کشتند تنها و غریبانه
با آنکه نمی گفتی در کوچه چه ها رخ داد
اما به سوال من رخسار تو پاسخ داد

برای آنچه که دوستش داری از جان باید بگذری ... ،
بعد ، می ماند زندگی و آنچه که دوستش داشتی ...

شـــاد بـــاش و بـــخـــنـــد .. پــر پـــر کــن غــصــه هــایـــت را ..
کـــه دل فــقـــط بــا یـاد خـدا آرام مـیـگـیـرد... بــخــنــد .. حــتــی مـصـنـوعــی ...

شمع خموش ما را ، از خانه بردند
تابوت مادرم را شبانه بردند
مدینه در نوای أمن یجیب است
مادر به خانه برگرد ،بابا غریب است
شهر مدینه دگر، زهرا ندارد
باغی که گل ندارد، صفا ندارد

دخـتـره اسـمـشـو نـوشـتـه ....... ( یـش یـش یـش )
بـش مـیـگـم یـعـنـی چـی آخـــه ؟
مـیـگـه اخـمـخ .. یـعـنـی سـتـایــش دیــگــه ... ( 3 تــا یـــش ) ؟
مــن : :((((
هــوش سـیـاه : :(((
شـمـسـی خـانـوم هـمـسـاده کـنـاریـمـون :(^_&)

عاقا خداییش این افسرها که به این خانوم ها رانندگی یاد میدن
هر چی حقوق بشون بدن حقشونه........
خداییش دارن از جون مایه میذارن!!!
بعد از کار تو معدن سخت ترین کاره به نظر من!!
لایک = موافقم