دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

سریع ترین نقاشی بود که دیدم !
در یک چشم به هم زدن روزگارم را سیاه کرد . . .

بچه تر ک بود با مامان اینا رفته بودیم بیرون
موقع ناهار رفتم قیمت کباب و ساندیچ بگیرم
با اعتماد به نفس کامل رفتم تو کبابی گفتم:آقاببخشین ساندویچ سیخی چنده؟؟؟؟؟؟
مرده ک فکرکنم هنوز داره زمین مغازشو گاز میزنه گفت: ساندویچ دونه ایه سیخی نیست بعدم اینجا کبابیه

اگر نمی توانید قلمی برای نوشتن خوشبختی کسی باشید
دست کم بکوشید پاک کنی خوب برای زدودن دلتنگی هایش باشید...

وقتی کسی به زندگیتان وارد می شود
خدا او را به دلیلی می فرستد
یا برای درس گرفتن از او
یا برای ماندن با او

نوشته هایم به حکم غم و غصه بودن رد میشوند...
خاطره ای دیگر ندارم بگویم!چند قدمی بامن راه بیاید!

چند روزیا داشتم باخواهرم تلفنی و یواشکی به صورتی ک کسی نشنوه صدامو صحبت میکردم
مامانمم از ته اتاق منو زیر نظر داشت و سعی در فهمیدن موضوع میکرد.صحبت ماطولانی شد و از اونجایی ک مامان نتونست متوجه بشه و مهمتر از اون نتوست با حس مادرانه نگرانه خودش کنار بیاد
کتابشو دستش گرفت و 1دوری توخونه زد و خیلی نامحسوس اومد کنارم نشست!!!!!!!!!!!مثلاًحواسشم به کتاب بود
خییییییییییییلی صحنه جالبی بود از خنده گوشی تلفنو جوییدم حالا گوشی نداریم
دمه همه مامانا گررررررم

شعر گاهی می گریاندم، اما کلمه ای نیست در جهان که بازم بدارد از گریستن !

برای هرکس که ادعای رفاقت میکند در را باز نکن.خیلی ها مثل بچه ها در میزنند و فرار میکنند...

باورت بشودیانه روزی میرسد که دلت برای هیچکس به اندازه ی من تنگ نخواهدشد!برای اذیت کردنم....نگاه کردنم....خندیدنم....برای تمامی لحظاتی که در کنارم داشتی!روزی خواهدرسید که در حسرت تکراردوباره ی من خواهی بود....میدانم روزی دیگرنیستم! وهیچکس تکرارمن نخواهدشد...

دلم که میگیرد کودک میشوم...کفش هایم تا به تا میشوند.
دستانی را میخواهم که به من آرامش دهند بهانه میگیرم که این را میخواهم انرا میخواهم....
ولی هیچکس نمیداند که جز تو هیچ نمیخواهم.....
"تا ابد تورو میخوام ایمانم"

ه وقتایی که دلت گرفته ؛
بغض داری ،
آروم نیستی !
دلت براش تنگ شده ....
حوصله ی هیچكسو نداری !
به یاد لحظه ای بیفت که :
اون همه ی بی قـراری های تو رو دید؛
اما ....
چشمـاشو بست و رفت

شک نکن...آینده ای خواهم ساخت که گذشته ام جلویش زانوبزند.....!قرارنیست من هم دل کسی را بسوزانم...برعکس کسی را که وارد زندگیم میشود آنقدر خوشبخت میکنم که به هرروزی که که به جای او نیستی به خودت لعنت بفرستی.....

امروز نشسته بودم تو اتاقم يهو بابام اومد بهم گفت : تن لش امروز نرفتي نون بگيري خبر مرگت ؟
اشك خوشحالي تو چشمام حلقه زد و ميخواستم بپرم بغلش كنم . آخه هيچوقت انقدر محترمانه باهام حرف نزده بود

میدونی آرزوی من چیه؟
آرزوی من اینه که به جای ویلچر پشت ماشینم پتو و سیخ کباب باشه با بچه ها برم بیرون
آرزوی من اینه صندلی جلوی ماشینم به جای قرص و دارو مامانم نشسته باشه بخواد بیرونو نگاه کنه
آرزوی من اینه مامانم بهم بگه امسال بریم مشهد نه اینکه بگه نرسیدیم به بیمارستان
آرزوی من اینه وقتی میرم بیرون مامانم زنگ بزنه بگه بیا میخوایم شام بخوریم نه اینکه زنگ بزنن بگن زود بیا خونه مامان حالش بازم بد شده
آرزوی من اینه پول از دست بابام بگیرم برم خرجش کنم نه اینکه واریز کنم به حساب بیمارستان
آرزوی من اینه غریبه ها .....به خدا هم بگید من عشق نمیخوام مامانمو میخوام

هرکاری مادختراکردیم پسراکه کم نیاوردنوانجام دادن ...
ازاین رو دیروزبه داداشم که هم ابروبرداشته هم جدیدامورنگ میکنه وکارای دیگه میگم یه ساپورته گل داره جدیدگرفتم تونمیخوای بری بگیری؟؟
هیچی دیگه ج نداد ومن الان دارم ازتوخیابون این پست رومیزارم...خخخ