دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

بيشتر مردان موفقيت شون رو مديون زن اولشون هستند و زن دومشون رو مديون موفقيت شون !!

چرا خدا مردها را از روي زمين برنمي دارد؟
1. از نظر خدا مردها وجود خارجي ندارند
2. مگه ما روي زمين مرد هم داريم
3. وجود اينگونه از درندگان براي موازنه جمعيت روي زمين ضروري به نظر ميرسد
4. حالا چه عجله ايه؟

به یارو ميگن تو که روزه نمي‌گيري، چرا سحري مي‌خوري؟ ميگه نماز که نخونم،... روزه که نگيرم... سحري هم نخورم؟ بابا مگه من کافرم؟

تهرانیه ميره مكه ، جلوي كعبه داشت اشك مي ريخت و مي گفت: خدايا! منو ببخش ،توبه! بهت قول ميدم ديگه واسه تركا جك نگم. خدايا منو ببخش .... خلاصه تو همين حال و هوا بود كه يه ترك ميزنه رو شونه اش ميگه: داداش؟گيبله كودوم وره؟؟؟؟ ، تهرانيه با ناله داد ميزنه: خداياااااااا!!!!! خاطره كه مي تونم تعريف كنممممم؟؟

هووش چیست ؟؟
جد بزرگ ترمزهای ای بی اس برای توقف کامل خر

غضنفر در دادگاه محاکمه میشد وکیل مدافع هنگام دفاع از غضنفر گفت : جناب قاضی ، مردی که شما محاکمه اش میکنید پدری مهربان ، انسانی شریف ، آدمی با وقار ،مردی درست کارو پاکدامن و شهروندی با انضباط ومطیع قانون است.غضنفر در این هنگام به وکیلش اعتراض کرد و گفت : آقای وکیل تو از من پول گرفته ای ، حالا داری از یک نفر دیگر دفاع میکنی

غضنفرميره پمپ بنزين و باك زانتياشو پر مي كنه و ميگه: چقدر شد؟ كارگر جايگاه ميگه: 350 تومان!
غضنفر در گوش كارگر جايگاه ميگه: شاه برگشته؟ كارگر جايگاه ميگه: نه جانم،قيمت گازوئيل همينه

به یه آدامس میگن آرزوت چیه ؟
میگه : زیر دندون اصفهانی جماعت نیوفتم !!!

يه روز غضنفر سوار يه اتوبوس 2 طبقه ميشه ميره داخل اتوبوس طبقه اول جا نيست . ميره طبقه بالا و ميشينه اتوبوس ميره و يه هو خودشو پرت ميكنه پايين تو خيابان ازش ميپرسند : چرا خودتو پرت كردي ؟ ميگه اتوبوس راننده نداشت!

دعاي پاس كردن ترم= الهي ادركني پاسن ترمي به نمرتن دهي و گاهن دوازدهي و حفضن من مشروطي و فلجن استادي و لغون امتحاني الهي امين

حیف نون ميره بدنسازي، مربيه ميگه: هفته اول بدن درد داري، حیف نون ميگه: پس من از هفته دوم ميام

مهريه در سال ١٣٩1 : ١٢٤ نان سنگك طرح قديم

غضنفر دچار کمبود محبت شدید میشه و میگه: نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه

احمد: مامان! اجازه می دهی بروم با اکبر بازی کنم؟
مادر: نه پسرم، اکبر بچه خوبی نیست. آدم باید همیشه با دوست بهتر از خودش بازی کند.
احمد: پس اجازه بدهید اکبر بیاید با من بازی کند!

سرهنگه داشته امتحان رانندگی می‌گرفته. از غضنفر می‌پرسه: اگه یه نفر وسط خیابون بود، بوق میزنی یا چراغ؟ غضنفر میگه: برف پاک کن جناب سرهنگ! سرهنگه کف می‌کنه می‌پرسه: یعنی چی؟ غضنفر میگه: یعنی یا برو این طرف یا برو اون طرف