دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

شنفتین میگن:دیگ به دیگ میگه روت سیاه؟
پسر عموم چهار ساله شه.رو هم چهل سانت قد نداره ها اومده به من میگه سفید برفی چطوره؟
میگم یعنی چی؟
میگه اخه تو کوتوله هشتمی خاک تو سرت
نه شما بگید فک و فامیله داریم؟؟؟؟

از يارو مي پرسن نظرت راجع به مار چيه:ميگه خوبه فقط همش دمه

اینایی که با موبایل بهشون زنگ میزنی و یهو قطع میشه وسطش... بعد دوباره زنگ میزنی میبینی
اشغاله، میفهمی اون داره تو رو میگیره...بعد یه کم صبر میکنی اون زنگ بزنه هیچ خبری نمیشه،
میفهمی اون زنگ زده دیده اشغاله فهمیده تو داری زنگ میزنی صبر کرده تو زنگ بزنی...
بعد تو دوباره زنگ میزنی میبینی اشغاله...
میفهمی صبرش تموم شده و تصمیمگرفته خودش زنگ بزنه....دوباره صبر میکنی و همین طوری این
داستان ادامه داره....
خو لامصب میبینی که من زنگ زدم از اول! قطع شد صبر کن خودم میگیرم چرا رو اعصاب خودت و خودم
رژه میری ؟؟

يکي از کرم‌هاي که علاقه دارم بريزم اينه که واسه يه فيلم زيرنويس فارسي بدم بيرون، بعد اول فيلم بنويسم اين يارو رو مي‌بيني؟ آخر فيلم مي‌ميره!!!

دوستان عزيز به طرفداران استقلال پيوند صميمانه با اشباب را تبريك مي گوييم.هردو از پرسپوليس 6 گل خورديد.و اين گونه است كه ما طرافداران پرسپوليس مي خوانيم:استقلال اشباب پيوندتان مبارك

سر شب لپتاپ رو خاموش کردم رفتم نشستم تو پذیرایی در جوار خانواده
5 دقیقه اول خونواده :o
5 دقیقه دوم خونواده :|
1 دقیقه بعد مامانم : لپتاپت سوخته ؟
من : نه
3 دقیقه بعد بابام : اینترنتت شارژش تموم شد ؟
من : نه
اندکی بعد بابام : چی شده حالت خوب نیست؟
من : نه چطور ؟
یذره بعد مامانم : تو چته ؟ چرا سرت تو لپتاپ نیست ؟
من : خب گفتم یکم بیام پیش شما بشینم
بابام : مطمئنی طوری نشده ؟
مامانم : خب بگو چرا اینجوری میکنی آخه ؟
مرد پسرت معتاد شده.....
من : :0
بابام : زد تو گوشم.
هیچی دیگه پا شدم اومدم لپتاپ رو روشن کردم :|
الانم تو 4jok هستم.
داستان داریم ما با بابا مامانمون....والا

برادر زاده‌م 6 سالشه،
مامانش بهش گفته خیلی خودسر شدی!
اومدم میبینم چندتا از لباس‌هاش و دو سه تا عروسک و بسته آدامسش و دفتر مشقش رو گذاشته تو کوله پشتیش.
میگم چیکار داری میکنی؟
خیلی جدی کوله رو میندازه رو پشتش، میگه:
"تو خونه ای که به من توهین بشه جام نیست! دارم میرم!"

کسي که فکر نميکند به ندرت دم فرو ميبندد
« نيوتن »

حيف نون خرش مريض ميشه ميبرتش دامپزشکي ، به دکتره ميگه نميشه داروهاشو تو دفترچه خودم بنويسي؟

يک بار از کنار دريا عبور کردي. يک عمر امواجش براي شستن جاي پايت ميايند و ميروند.
از کی پاهاتو نشسته بودی

يه بار ديگه بگو آره ، نگو سخته چه دشواره ، به پاي قلب سرد تو ، شدم مجنون و آواره

بعضي اشخاص چنان به خود مغرورند که اگر عاشق بشوند به خود بيشتر عشق مي ورزند تا به معشوق

در زندگي اختيار بادها دست ما نيست ، ولي اختيار بادبانها دست ماست

رفتم تویه مغازه عروسک فروشی که یه عروسک خوشگل بخرم که یهو یه دختره سوسول اومد تو و خیلی طبیعی یه 10 دقیقه چرخ زد و هی زیر و رو کرد، آخرش گفت آقا از این پلنگ صورتی ها، زردش رو هم دارین؟

تنها استفاده ای که از تلویزیون میشه کرد اینه که
روشنش کنی تا یه صدایی تو خونه بپیچه و ادم احساس تنهایی نکنه