دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

معلم تاریخ : حکومت مغول ها از کجا تا کجا بود ؟حیف نون : آقا مطمئن نیستم ولی فک کنم از صفحه ۱۵ تا ۲۶ !

ما که همه غصه مان عاشقی است پس چه شده سایه ای از عشق در این سایه نیست

احساسی که راننده ها موقع سبز شدن چراغ قرمز دارند فضانورده موقع پرتاب موشک نداره...

کیست در این سایه کجا میرود
وقت که نگذشته کجا میدود
راه که این سوست به آن سوست چرا
سکه این روست به آن رو چرا
ما به خطائیم یا او خطاست
ما به غلط یا او نارواست

عشق با غرور زیباست ولی اگر عشق را به قیمت فرو ریختن دیوار غرور گدایی کنی...آن وقت است که دیگر عشق نیست صدقه است

رفتم خواستگاری واسه دختره دو ساعت از تفاهم وتساوی حقوق همسر حرف زدم بعدش میگم خوب نظر شما چیه؟یه کاره برگشته میگه:طوری که من برداشت کردم یعنی هرچی من بگم شما باید بگی چشم!!!!!!!!دهه هفتادو لیسانس و دیگر هیچ....
تعجب منو نشون بدین لطفا)))))))))

داداشٍ 5سالم اومده تو اتاقم میگه امیــــــــر میتونم روت حساب کنم؟؟
من:چرا که نه گل پسر؟؟
میگه: یح یح یح!! چه خودشو تحویل گرفته کی میاد تو رو بخاد؟؟؟
میگم: ایــــــــمان نذار ویلچر نشینت کنم!
میگه: من همینجوریشم فلجٍ جذبتم، هرکی دوست داره داشته باشه من اصن باهات حال نمیکنم، خواهرم نداریم از دستٍ تو بهش پناه ببرم!!
به مامانم میگم این ایــــــمان چرا انقد پررو شده؟؟
میگه: داداشٍ خودته دیگه؟؟
بخدا بعضی وقتا یه چیزایی میگه میمونم چی بهش بگم!
داداشٍ قلدرٍ داریم؟؟ قابلٍ توجهٍ مامان خانوم پسر کوچیکت داره ناخلف از آب در میاد!!

مطلبی که عمده دهه هفتاد وهشتادیا نسبت به ما نسل شصتیا نمیتونن درک کنن اینه که ما وارث کسایی بودیم که میگفتن مردی به معرفت ومرام وادبه.اما الان مردی به نامردی ودور زدن وپیچوندنه.

یارو تو انگلیس راننده تاکسی می شه بش میگن سختت نیست فرمون سمت راسته اینجا ؟ میگه والا سخت که ‏نیست فقط یه مشکلی که دارم اینه که هر وقت تف می کنم می افته رو مسافر بغلی
من:))
تو:)
او:)))))))
ما_-____--__-)
و
شما((((((((((((((((((((((((((:

بزار باور کنم هستی، بزار برگردم از کابوس / بزار حاشا کنم ماه ی، میون این همه فانوس / بزار فردای دنیامو به دستای تو بسپارم / واسه پروانگی کردن، من این دستارو کم دارم

زندگی مثل پیانو است ، دکمه های سیاه برای غم ها و دکمه های سفید برای شادی ها . اما زمانی میتوان آهنگ زیبایی نواخت که دکمه های سفید و سیاه را با هم فشار دهی

توجه توجه
از اونجایی که دیوارهای بتونی تحمل ضربات سر مارو نداشتن و زود خراب میشدن تصمیم گرفتیم با همکاری متخصصان داخلی دیواری از جنس فیبر کربن بسازیم که مقاومتش چهار برابر فولاده!!!!
یه دیوار براتون ساختیم در حد لیونل مسیD:

عروسـی یکی از اقوام بود چن روز پیش! مامانم رفته بود آرایشگاه از اونجایی که بابام همیشه سرکارٍ مامانم گف امیـــــــــر تو بیا دنبالم! آقــــــا هی منتظر موندم این مامان خانوم بیاد بیرون بریم! زنگ زدم گفتم مامان دیر شد! مامانم: خو توام بیــــــــا! میگم حالت خوبه مامان بیام تـــــــــو؟؟
مامان: نه پس نیــــــــــا زود باش امیـــــــر آبــــــــــرومون رف!
من: باشههههه! آقا منم گفتم حتماً مامانم تنهاس تو آرایشگاه اینجوری میگه! پرده رو زدم کنار گفتم : یا الله! مـــــــــامـــــــــان؟؟ یعــــــــنی اونجا بود که هرچی خانوم بود چسبیدن سقف با جیــــــــغ بنفش!
صحنه رو جیم فنگ ترک کردم به جونٍ بابام انگار برق گرفتم!! هی کم رو میشدم هی کم رو میشدم!
تخته گاز میزدم نزدیک بود یکی رو زیر بگیرم! زنگ زدم مامان خانوم میگم چرا تو آرایشگاه نبودی میگی بیا تو؟؟
مامان در حالیکه غش غش میخنده: رفتی دنبالٍ من؟؟ یادم رف بگم بابات خودش اومد دنبالم! گفتم بیا تو فک کردم بیرونٍ تالاری!!!
مامان شاکی نشو گفتم میذارم تو 4جک!!
مامانٍ دارم من ؟؟ هنو یادش میفتم لمس میشم!!

رفتیم خونه عمم اینا... آقا دیدم یهویی دختــرعمم جفت پا اومد تو شیکمٍ من و بابام!(تکواندو کار میکنه) من و بابام از درد داریم پیچ و تاب میخوریـــــــــــم!
بابام: تــــــــوله چیکامیکنــــی؟؟
دختــــرعمم: دایـــــی جون اینو تازه یاد گرفتم گفتم رو شما و امیـــــــر اجراش کنم حالا زنداییم ناراحت میشه اشکال نداره!
من: رو بابات و داداشت اجراش کن وحشـــــی!
دخترعمم: آخه بابا جونیم گناه داره خوووووو! ارشیــــــا هم دنده اش شیکست یه بار دلم نیومد دیگه روش اجرا کنـم!
عمم: الــــــــــهی قربونٍ دخملم بلم من!
من:))
بابام:))
مامانم:))
یوســف کـــــرمیٍ ناکام در المپیک:))
دختــــرعمه جو گیـــرٍ داریـــــــم؟؟

بابا و مامانم سرٍ بردٍ پرسپولیس دعواشون شده بود، بعد بابام سرٍ میزٍ شام هی واسه من چش و ابرو میومد که به مامان بگم باهاش آشتـــــی ، یه لحظه که داش اشاره میداد مامان سرشو بالا کرد دیدش....
بابام: امیــــــــــــــــــر میگم با بعضیا آشتــــــــی نمیکنم چرا انقد اصرار میـــــکنی؟؟
اَه اصن من اشتها ندارم پاشد رف!!
باباس داریــــــــــــــم؟؟
هم چنان شما نخنــــد بابا!