اس ام اس

ای بابا ملت اسکل کردن ما رو ..هی راه به راه پیام میدن:در زندگی گل نباش که فلان بشه خاک نباش که بهمان بشه بارون باش که ... درخت باش...ابر باش..
هی چی باش چی نباش...
لازم نکرده اینقدر به این عناصر طبیعت گیر بدید ما"آدم" باشیم واسه هفتصد پشتمون بسه...
وااااااااااااالا

رفتیم تهران خونه عموم بعد رفتیم ی جایی ک من بلد نبودم ب پسر عموم(8 سالشه) میگم اینجا کجاس؟
اونم یه ژست گرفت بعد گف:اینجا تهرانه یعنی شهریکه....
من(0-0)
تهران"""
هیچکس$$
...

بچه كه بودم آبگوشت دوست نداشتم!
یه بار مامانم بغلم كرد بردم پاي گاز گفت:
بو كن ببين چه بوی خوبی داره! مزه شم همینقدر خوشمزس...!
منم از فرصت استفاده كردم تف كردم توش..!:|
یه همچین بچه ی گندی بودم من :|

سلامتی تموم آقا پسرایی که آخرشب در حین اس ام اس دادن به دوس دخترشون مثل خرس خوابشون میبره وفردا صبح که بیدار میشن میبینن دوس دخترشون دیشب تا 3 بیدار بوده و بال بال میزده تا جواب بدن و 100تا اس ام اس و تک زده اما اینا توخواب خرسیشون بودن و زوزه میکشیدن در حد مترو ... یه همچین موجودات ناز و دوس داشتنی وبا احساسی هستیم ماپسرا...

تصمیم میگیرم درس بخونم میگن چیه طرف درسخونه؟؟؟؟
درس نمیخونم میگن فلان فلان شده از درس وزندگیت انداخته؟؟؟
میگم میخوام برم کتابخونه میگن چیه طرف میاد کتابخونه؟؟؟
میگم دیگه نمیرم کتابخونه تو خونه درس میخونم میگن ها چه گندی بالا آوردی که دیگه نمیری؟؟
خونمیگین آدم خود کشی کنه؟؟؟؟؟؟؟

خو آخه لامصب چرا؟؟؟؟؟؟
یارو دم عابربانک کارش تموم شده بعد درخواست رسید زده اما رسیدو از تو دستگاه برنداشته ول کرد رفت بهش میگم رسیدتون؟میگه لازم ندارم.
خو اگه لازم نداری پ برا من رسید گرفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بازم تاکید می کنیم ما با اینا شدیم هفتاد میلیونا........

سر کلاس یه اس ام اس واسم اومد که یه خورده حاوی کلمات خاک بر سری بود ! دادم دوستم خوند یهو زد زیر خنده با صدای بلند ! استاده از پشت اومد گوشی رو گرفت خوند اس رو!! گفتم الانه که بشوتتمون بیرون و حذفمون کنه ‍!
گفت : گوشی مال خودته ؟
دوستم : نه مال ایشونه!! ( من بیچاره!)
استاد : تو بعد کلاس وایسا کارت دارم!
1 ساعت بعد ...
همه از کلاس رفتن بیرون من موندم و استاد!
من : استاد بچه ها فرستادن معذرت میخوام ...
استاد : پس دوستاتم مثل خودت باحالن! دفعه دیگه نبینم سر کلاس بخندی این کارا واسه بعد کلاسه. نا سلامتی ترم اخر هستید. حالا واسم بفرست اون اس رو باحال بود!!
من :-o
از اون روز به بعد اس های باحالم رو میفرستم واسش حسابی رفیق شدیم خیلی پایه س استاده انصافا. بعضی شبا با بچه ها باهاش میریم تفریح ماشین میاره :-)))))
به سلامتی اساتید اهل حال!

یـــکی از بــزرگترین فانتزیای من اینه که
یه روز صبح از خــــونه بزنم بیرون.بیــــن راه کیفم رو بزنن.بعدش اون دزده بره تصادف کنـــه .هیچی ازش باقـــی نمونه فقـــــط کیف من باقی بمونه.بعد تــشخیص بدن که من بودم.که دار فانی رو وداع گفتم:ا
بعدش وقتی دارن خاکش میکنــــــــــــــن من از دور بیـــــــــام. با یه چهره نـورانی :)))))
بگــم آهای مـن زندم:))))
اگه هم اینجور باشــــه بابام به خاطـــر خرج مراســـم که رو دستـــش گذاشتم حتما کارو یکســـره میکنه :)))
از مــــــن متـــــــــــــــــــوهم تر هم هســـــــت آیا :ا

ای خدا یدونه از اون مخاطب خاصا که اینا میگن نداریم که وقتی می بینیمش بش بگیم:عسسییسسم عجقم خوفی؟؟؟
بعدش اون بگه:کوووفتت زهرماار چن بار بگم این مدلی حرف نزن خوشم نمیاد در شان تو نیس این مدلی بحرفی؟؟
منم مثه آهویی که بش تیتاب دادن ذوق کنم........

یه روز مثـــل همیــشه داشتم توی حموم به صدای دلنـــشین خودم گوش میـــکردم :)))
بابام اومـــده تو آشپزخونه آب گرم رو کامل قطع میکنه میگـــه: این مـــاه مصـــرف آب زیاد بــوده .بــــاید از همـــین الان صرفـــه جویی کنیم ..بــــعد محل حادثه رو تـــرک کرد :-o
کــف شامپو چشـــمامو کاسه ی خـــون کرده بــو . با هر بدبخـــتی بود اومدم بیـــرون.بابام اومد به زور جلـــو خنده ش رو گـــرفته بود. گفت پـــسرم شوخی کـــردم.خواستـــیم با مامانـــت یه کم ســـر کارت بــزاریم :)))))))
گفتم:شمـــآ حتی به پســـر خـــــــــودتونم رحم نمیـــــــــکنین؟؟:ا
مامانم گفت مگه تو به مــــــا رحم میکنـــی که تـــا یه سوتـــی میدیم. سریـــع میـــری تو 4جوک مینویـــسیش؟؟؟:))))
پدر مادر انتـــــــــقام جـــــــــــــــــــو دارم مـــــــــــــــــن ؟:ا

رفته بودیم خونه خواهرمینا ...
بد نشسته بودم داشتم TV نگاه میکردم
اون دخترش اومد ی دونه شکلات داد!
گفتم: مرسی عزیزم از کجا اوردی اینو؟
گفت : افتاده بود زمین گفتم اگه همینجا باشه مورچه ها میخورن ..!
ای خدااااااااااااا!!!! |:|:
سر راهیم میدونم :-<

امروز داشتم تو تلوزیون کانالارو بالا پایین میکردم
دستم رفت رو کانال 5 داشت رنگین کمان میداد اهنگ دوشنبه
مامانم مث موشک پرید وسط اتاق داد زد : دست نزن میخوام گوش بدم :|
من :| :| :|
داداشم 8 سالشه با خواهر زادم میشینن ترش متال گوش میدن ))):
ای خدا کی 21 دستامبر میشه پس )):
ناموسا فک فامیله داریم؟!

یه روز منتظر سرویس دانشگاه بودم و یه لوله مقوا و یه خط کش 80 هم زیر بغلم بود و توی اون دستم هم کیفیم بود,وقتی اتوبوس اومد,خیلی اتوبوس شلوغ بود,هنگام ورود پام رفت روی پای یکی از بچه ها,طرف داد زد آآآآخ...منم یهو برگشتم و خط کش و لوله مقواها شتلق خورد به کله ی مبارک پشت سریم,هول شدم سریع چرخیدم سر جام,دوباره خط کش و لوله مقواهه خورد سر اونی که پام گذاشته بودم روی پاش,خلاصه اوضاعی بود....ما هم سرمون پایین و تا دانشگاه قرمز و بنفش و زرد و سبز شدیم.....

مــــن تقلیــــد صدام خیلـــی خوبه .مخصـــوصــا صدای پیــرزن های فامـــیل:))))))
یه شــب که مثل بچـــه ی آدم نشسته بـــــودم دختــــر دایم زنگ زد.
من:ســـلام دختـــردایـــــــی.
دختر دایــی:شـــــــلام جـــــوجــــو :-*
من: ها :-o (سلام گرگ بی طمع نیست )البته توی دلــــم گفتم :)))))
دختر دایــی :میگم جـــوجـــو یه کم صدای مادر بزرگـــم رو تقلـــید میکنی؟ اخه دلم گلـــفته :(((((
من:گلوم درد میـــکنه بـــزار بـــعدا
دختــــــر دایـــی:دلم میشکنه ها :((((دیدی شقدر دوشتت دارم بوس بوس :(((
در چنیــــن مواقــعی سنگ هم بـــآشی آب میــشی :))))
وقتـــی به خودم اومدم دیــدم 20 دقیقه س دارم با صدای مادربزرگــش میـــحرفم.احساس میــکردم پیرزن درونم داره کودک درونمو میخوره :))))
گفتم دختردایی؟ خـــــوب بود؟الـــــو؟ دختر دایی؟؟؟؟؟ 1.2.3. آزمایش میکنیم :-o
خواستم قطع کنم کـــ] یه دفــه انگار انفجـــار عجیبی از اون طـــرف خط ایجاد شد.:-o
صدای خنده ی بیشتـــر از 20 نفـــر میشد.تازه ضرب المثل اشک تمساح یادم اومد :ا دوســـت داشتم از همونجـــآ دست ببرم چـــشماشو از کاسه در بیــارم :((( ولی کمبــــود امکاناته دیگه.
مثل تیـــرچراغ بــرق خشک شده بودم ببــینم آخرش چی میــشه؟؟؟
صدای دختـــر داییم اومــد گفت : خونه ی مادربزرگم هستیــــم همه دارن درو دیـــواز رو گاز میگیـــرن از خنده.تازه صداتم ضبط کردیم:))))))))
میگم شما فک وفامیل دارین ما هم فک وفامیل داریم :ا

خب لامصب اگه رفتی با یکی دیگه مثل آدم بگو خدافظ
دیگه چرا کم محلی میکنی آدم روانی بشه