دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

بابام باداداشم داش دعوامیکرد(3سالشه)
بابادراوج عصبانیت:*:اصلن توتواین خونه اضافی!
داداشم(هنوزنمیتونه درس صحبت کنه):باباجون ناراحت نشی ولی خودت اضافی بروبیرون!!
بعععله یه همچین داداش باادبی دارم من!تهدیدشم بامهرومحبته;)

تصمیم میگیری درس بخونی...بعد یه غرور خاصی میگیرتت..
جزوه رو وا میکنی...اول میری تو هپروت ناشی از همون غروره...
بعد سر بلند میکنی میبینی نیم ساعت رفت!!بعد شروع میکنی میخونی، هیچی نمیفمی
بعد میبینی این چیز خوریا به تو نیومده جزوه رو میبندی!! :|

اقایه بارهم رفتیم مهمونی گفتیم پیش بزرگان فامیل بشینیم ببینیم چی میگن
بحثشون درمورد مشکلات زندگی امروزی بود.من حوصله ام سررفت گوشیمو ورداشتم بازی کنم.یهویکی گفت این چه وضعشه?هرجامهمونی یه بیشعوری باگوشی ورمیره(حالا منم بغلش)یکی تلویزیون نگاه میکنه,بعدبه من نیگا میکنه.میگه نگا یه پاره آجرگرفته دستش,حالااینابه کناربحثشون رفت روفست فودو مضراتش یهواین جناب گف:اقاغذاهم غذاهای قدیم.یه آبگوشت اون موقع مرده روزنده میکرد!!
هیچی دیگه منم پشت دستمو داغ کردم که هوس پیش بزرگان نشستن نکنم:!

نمیدونم چرا با بعضی دخترا که میخوای تو خیابون یه سوالی ازشون کنی چشاشون خمار میشه و صداشون مث فیلم هندیا میشه
حالا تا دو دقیقه قبلش چشاشون مث یه کاسه ماس که یه عدس افتاده باشه توش چجوره ، همونجوریه و صداشم مث غربتیاس :ll

یه سری هم تو خدمت نشسته بودیم یه رفیقی داشتم یه 120 کیلویی وزن داشت و بدنساز بود خلاصه گفتم بیا کشتی بگیریم اونم گفت برو جوجه آقا من گیر سه پیچ دادم اونم گفت باشه
خلاصه همچین که اومد بلند بشه من پریدم گردنشو گرفتم و تابوندم زارت خورد کف زمین منم ول نمیکردم دیگه سیاه شد بچه ها گفتن ولش کن مرد این بدبخت گفتم بذار بکشمش که اگه ولش کنم فاتحم خوندس خلاصه زوری جدامون کردن و من د فرار تا یه هفته از دسش در میرفتم D:
یه سری هم گیرم آورد یه کتکی بهم زد

میدونی تنهایی واقعی یعنی چی؟
- یعنی کمتر از همه بهت اس ام اس بدن؟ - نـُچ
- مخاطب خاصت همراه اول باشه؟ - نـُچ
- هر وقت صدای اس ام اس گوشیتو میشنفی مطمئن باشی ایرانسله؟ - نـُچ
- اگه یه روزه تمام گوشیت سایلنت باشه هیچی میس کال نداشته باشی؟ - نـُچ
- کسی روز ولنتاین رو بهت تبریک نگه؟ - نـُچ
پس چی؟
- تنهایی واقعی، یعنی گل سر سبد آفرینش باشی. هر صبح و شب برای شش میلیارد نفر آدم دعا و گریه کنی.صاحب مهربون ترین قلب عالم باشی ولی پست هایی که به تو مربوط میشه همیشه کمترین لایک رو داشته باشند.حتی کمتر از مسخره ترین جوک ها!!

پسره رو والش نوشته 
اینقدری که واسه فیس بوک پای کامپیوترامون موندیم 
اگه پای مخاطباي خاصمون مونده بودیم الان 6 تا بچه داشتیم 
این دیگه رفته تو عمق پشیمونی

بعضی وقتا دلم واسه مامانم میسوزه وقتی میام تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم و اون تنها نشسته تلویزیون میبینه
.
چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما

یه چیـــز بگم فقط بخنـــدین!!!!!!!
امــــروز بعــدٍ چن روز زنگ زدم به مخــاطبٍ خاص! چن بوق طــول کشیـــد تا برداره!
مـــن: سلامممممممم! حالٍ مـــا رو میخـــوای بپــــرسی؟ کشتـــی مارو تو با این درســات خانوم دکتــــر:)
آقـــا یهو صدایٍ مــردونه (بــابــاش): سلاممممم مـاهان جان ! خوبی بــابــایی؟ بی معرفت فقط زنگ میــــزنی به این فنچـــول؟ مام که هیـــچ! اگه بدونی چقد دلتنگتـــیم! به آجی مهســـاتم زنگ زدی؟؟؟؟
منم آقـــا جا خوردم! می خواستــم قطع کنم نمیشـــد گفتم: عه؟؟ بــابــا شمایی؟؟ می خواستـــم زنگ بزنم ولی قبلش خواستــم به آجی کوشــولوم بزنگـــم اشکــالش چیه گل پســـر؟؟
بــابــاش: ای جـــونٍ دلم پســـرم! نه چه اشکالی!؟ آجی کوشــولوت رفته کلاس کنکــور یادش رفتـــه گوشی ببـــره!
مـــن: الهـــــی فدا هوش و حــواسش بشم مـــن؟!
بــابــاش: خدا نکنـــه ! بیــا مامانت بی قــراره با تو حـــرف بزنه!
مـــامـــانش: سلام یکی یـــدونم! الهـــی قـــربونٍ صدات بشم! مــامــان یه وخ ســراغٍ مارو نگیـــــریااااا؟ خدا به فلانی(عشـــقٍ منُ می گف) شانس بده! شما که هیچ وخ باهم نمی سازیـــن پس همش فیـــلمه اونُ اَ ما بیشــتر میخـــوایش!
مـــن: بلـــه دیگه خیلی دوسش دارم!
آقــــا مارو ســرویس کردن انقد حرف زدن! آخـــر سر باباش گف : من دارم میــــرم سرکار بیخیـــال شدن!
حالا مخـــاطبٍ خاص زنگ زده داش گــوشیشو گاز میـــزد: امیــــر به قــــرآن تو دیــوونه ای! اینـــا چیه به مــامــان اینا گفتی؟؟؟؟ حالا اگه مـــاهان خودش زنگ بزنه من چیــکا کنممممم؟؟؟؟
مـــن: یعنـــی مــاهان انقـــد صداش شبی منــــه؟؟؟
__: نه بـــابـــا هیشـــکی صدا آقـــایٍ مارو نداره! من اسمتــــو تو گوشیـــم مــاهان 3 سیــو کردم بـــرا همونه!!! دعا کن مــاهان تا 1ماهٍ دیگه زنگ نزنه! بعد میگه : خدا حفظت کنــــه یه خانواده رو اَ نگـــرانی نجات دادی هه:)
مـــن: نگــو این حـــرفارو من قلبـــم ضعیـــفه!
آقـــا یههههو صدا مـــامـــانش اومد: مــــاهان زنگ زده!!!! فنچـــول بیـــا پایین بینیــــم!
مـــن که لال شدم! مخــاطبٍ خاص: یــــا حضــرتٍ عباس!!!! امیـــــر خدا بگم چیــــکارت کنه!!!! ای خداااااااا اَ دستـــه دیوونه بازیـــایٍ تو من چیکا کنــــم؟؟ قطع کـــرد!
خدا داداششُ نیگه داره فک کنم قضیـــه رو فهمیده یه جوری ســر وته شو هم آورده وگــرنه داســتان داشتیــــم با این خانـــوممم:)
هه!

دانشگاه رشته روانشناسی قبول شدم.
به بابام گفتم
اونم به زور دستمو گرفته میگه باشو بریم
میگم کجا بریم
میگه باباجان تو خودت روانی هستی
باید ببرمت بیش یه روان شناس
شاید راست میگه؟

خـــــدایـــــاااا،تصمیم باخودته ها، ولی بهتر نبود پشه ها به جای خون چربی های اضافمون رومیخوردن؟؟!

صـــــد ســالــمم بشه هیچی اندازه اینکه اول صب بیدار شم ببینم برف زمین روپوشونده و هــــــنوز جای لگد کسی روش نیفتاده خوشحـــام نمیـــــکنه!!!

بچــــــــه ک بودم،روزه میگرفتم،میخواستم ادای آدم بزرگارو در بیــــارم
هـــه هــــه هــــــه هـــــه
بعدش الـــکی اینقد صورتمو میشستم و از اون زیـــر آب میخوردم ک سیرآب میشدم!
بعدش موقع افظار ک میشـــــد یه گوشه مول میکردم و میگفتم اصلا تشنم نیست!چقـــــــد خبیث بودم من

رویای صادقه:(قسمت دوم)
دارم کنار دیوار قدیمی مسجد محلمون راه میرم. پادرد شدیدی دارم. پاهام سستن ...
یهو تعادلمو ا دست میدم زارت می خورم زمین ... بعد یه مین متوجه میشم پاهامو نمی تونم تکون بدم دادددددددددددد میزنم پاهام پاهام خدایا فلج شدم مردم دورم جمع می شن..
کات soheil***کارت عالی بود احتمالن امسالم اسکار میگیریم:دی
خاهش میکنم اصغر جون( اصغر فرهادی)
بچه محلا دورم جم شده بودن جیغ و دست وسوتو هورا و من دوباره ا خاب پاشدم و من اندیشه کنان غرق این پندارم که
اصغر فرهادی:/
اسکار تودستش:((((
نادر:(((((
سیمین:(((((
باباشون:(((
بچهه که مرد:///
من:))))

تورو جون مادرتون کمکم کنین .....
ما پنج شنبه ها عادت داریم میشینیم واسه سرگرمی پانتومیم بازی میکنیم ولی همین که میخوایم شروع کنیم کلمه یادمون نمیاد
چنتا کلمه سخت به من بگین................