دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

این دوستای فنچول من اینترنت ندارن بهههههد از من تقازا کردن که نمراتشون رو. رویت کنم بعد بشون اعلام کنم.منم قبول کردم ...یه همچین رفیق با معععرفتیم من!!!!
هالا که نمراتشون دستمه .اره همرو نگر داشتم:)))))
افکار شومی هم در اندرون کلم دارم
میخام برا ترم بعد به عنوان .وسیله ای برای داشتن جزوه های کامل!
بالا بردن نمرات کلاسی!
ساپرت شدن هنگام جیم زدن از کلاس و....
یه همچین دوست کصصصصافطی دارن رفیقام...

عاقا اینم متن کارت عروسی های قدیم ما:
ما خر شدیم و عشق آغاز شد
گرگعلی ورچوقی و مهر سطلان میرچولی
زمان: دوشمه (دیروز بود)از غروب آفتا با هر موقعی که دعوا شد
مکان خونه ی خومون کنار باغ مش حسن به صرف شام و نهار(آش ماش به همین خیال باشی)
بچه بازی در نیارین بلن شین بیایین.

والا ما که بچه بودیم ، همون اول که میرفتیم جایی مامانمون میگفت
“نمیدونین چه بچه ی خوب و آرومیه”!
ما هم گیر میکردیم تو رودرواسی تا آخر مهمونی
میشستیم یه گوشه گلای قالی رو میشمردیم که حرفِ ننه مون زمین نیفته !
اصلا نسلِ بامرامی بودیم ….جزغاله شدیم …حیف

فرقی نمی کنه که به یه “دو پا” زیادی “جَو” بدین
یا به یه “چهار پا” زیادی “جُو” بدین …
به هر حال از هر دوشون جفتک می خورین

از همان روزی که دست حضرت قابیل
گشت آلوده به خون حضرت هابیل
آدمیت مرده بود گرچه آدم زنده بود

پستـــ ویـــــژه" shey2nak "
ابتدایی بودم
توی مسیر خونه تا مدرسه یه لوازم التحریری بود با کلی وسایل با کلاس و خشگل...
منم وقتی از مدرسه تعطیل میشدم میرفتم پشت ویترینش و قیمت جنساش رو نگاه میکردم.یه بار پولام رو جمع کرده بودم خوش و خندان وارد مغازه لوازم التحریری شدم.از قبل چشمم دنبال یه خط کش شابلون دار بود...خیلی شیک و قشنگ بود واقعاً زیبا بود...منم که پولام نتیجه 6 ماه پس اندازم بود و نمی تونستم به راحتی خرجش کنم شروع کردم به برانداز کردن خط کش.هی از صاحب مغازه میپرسیدم این جنسش خوبه؟؟؟نشکنه؟؟؟و خیلی چیزهای دیگه...خلاصه دلم رو زدم به دریا و خط کش رو خریدم.از خوشحالی شبش خوابم نمی برد دوست داشتم زود تر صبح بشه تا بتونم خط کشم رو به هم کلاسی هام نشون بدم...
صبح شد و من شاد و شنگول به سمت مدرسه رفتم.توی راه همش داخل کیفم رو باز می کردم که مبادا خط کش شکسته باشه.به مدرسه رسیدم و رفتم سر جام نشستم و بعد خط کشم رو در آوردم و آروم گذاشتمش روی میزم...واقعاً زیبا و جذاب بود به طوری که توجه اطرافیانم بهش جلب شده بود.همه میگفتن مانی چند خریدی؟از کجا خریدی؟
یه هم کلاسی داشتم اسمش وحید بود خیلی وضع مالیشون توپ بود و از این خودکار و مداد های خارجی داشت.زنگ تفرییح اومد پیشم و گفت بچه گدا این خط کش رو از کجا دزدیدی؟؟؟؟گفتم به خدا خریدمش.گفت برو گمشو من که می دونم تو از این پول ها نداری.یالا یا میدیش به من یا به همه میگم دزدیدیش.گفتم من رو نترسون می تونم برم مغازه اش رو نشونت بدم...تیرش به سنگ خورد ولی من ته دلم خالی شده بود می ترسیدم یه کاری دستم بده...زنگ تفریح دوم دیدم که با صورت اشک آلود با ناظم اومد پیشم.گفت آقا مانی خط کشم رو شکونده...یه خط کش شکسته هم دستش بود می گفت آقا اجازه خودم دیدم شکستش...ناظم از خدا بی خبر من هم هر چی بهش میگفتم من نشکستم می گفت نه...
ناظم گفت پول خط کش رو بهش بده ولی من که پولی نداشتم گفتم آقا اجازه من پول ندارم.ناظم گفت پس خط کش خودت رو بهش بده....وای انگار دنیا رو سرم خراب شده بود...با یک بغض بهش گفتم آقا اجازه...اونم خط کشم رو گرفت و به وحید داد...
من اونروز نتونستم از حقم دفاع کنم تا امروز این راز توی سینه ام بود ولی از امروز مهمون مانیتـور های شمـاسـت :(

یکی از فانتزیام اینکه یه روز ببینم دارن یه دختررو اذیت می کنن من برم نجاتش بدم همه رو لت پار کنم بعد کتمو بدم بپوشه بعد بلند شه تو چشمام نگاه کنه بگه:اسمت چیه؟ منم یه نخ سیگار از تو کتم در بیارمو بکشم بعد بگم :اه بعد بزنم تو صورتش وقتی برگشت ببینه من نیستم دستاشو ببره بالا بلند داد بزنه:خدا...
من:)
دختره:(
فانتزیام:)
سازمان حمایت از عقب افتادگان:/

خدا جونم خیلی دلم گرفته
خدا جونم دلم می خواد داد بزنم
خدا صدام در نمی یاد
خدا تمام زندگیمو اشک ریختم خدا خدا کردم
خدا مگه من آدم نیستم
مگه چی کار کردم که باید این همه درد و یه نفره تحمل کنم
خدا نفسم بند اومده
خدا صدامو نمی شنوی چرا ؟؟
خدا جونم تحملم تموم شده
خدا مگه نگفتی غم هر کی به اندازه توانشه
خدا دیگه بریدم
خدا دیگه نمی تونم
خدا از بس چشم به آسمون دوختم صدات کردم خسته شدم
خدا با گریه خوابیدنام کی تموم می شن
خدا بسمه
دیگه نمی کشم نمی تونم
اصلا خودتو بذار جای من
خدا بار غمی که رو دوشم گذاشتی رو نمی تونم تحمل کنم
خدا تا کی می خوای ساکت باشی تا کی
خدا خدا خدا خدا خدا خداااااااا

الوسلام منزل خداست ؟
این منم مزاحمی که آشناست
هزاردفعه این شماره را دلم گرفته است
ولی هنوز پشت خط درانتظار یک صداست
شما که گفته اید پاسخ سلام واجب است
به ما که میرسد ، حساب بنده هایتان جداست؟
الو دوباره قطع و وصل تلفنم شروع شد
خرابی از دل من است یا که عیب سیم هاست؟
چرا صدایتان نمی رسد کمی بلندتر صدای من چطور؟
خوب وصاف و واضح و رساست؟
اگراجازه می دهی برایت درد دل کنم
شنیده ام که گریه بر تمام درد ها شفاست

یادت بخیر بچگی اون زمان بازیمون شده بود زدن زنگ خونه همسایه ها و فرار کردن و یه گوشه هر هر خندیدن زنگ زدن به آژانس و سر کار گذاشتن راننده ها چه دورانی بود.حالام اینا دوران دارن بن تن و مرد عنکبوتی و سیندرلا و سفید برفیو باربیو....

۷ ســـــالم بــود
اون موقع ویــدیــو اُبهتـــی بــود بــرا خــودش
یـه شــب مــا نیشــســتیم فیــلم (( ســوپر مــن )) و نیگــا کــردیــم
بعـد از تماشــای فیلــم حال عجــیــب غـریـبــی داشتــم هــم سنــو ســالای مــن درک میــکنــن حــالمــو !!!
احســاس قــدرت میکـــردم احســاس مــی کــردم کــه منـتــخــب بــودم و خبـــر نداشــتم :دی
هیچــی دیگــه رفتیــم تو حیــاط تاب ســواری تـاب و رونــدیم و رونــدیم تــا ســرعت رسیــد بــه ۱۴۰ بلنــد شــدم ایســتادم
و مــدل ســوپرمن کــه دســتاشو مـشـت مــی کــرد و پــرواز میــکرد
چشــمامــو بســتم و پـــریدم!!!!
چشــمامو کــه وا کـــردم خــودم و رو تخــت بیــمارستــان دیــدم و خــانواده محـــترم به همــراه بچـــه های محـــل و تعــداد کثــیری از هـــواداراااااا هــمه دورم حلــقه زده بــودن
ســـرتون و درد نیــارم واســه اینــکه بــه زندگـــی عادی برگـــردم ۱ مـاه تحــت مراقبت هــای ویــژه بودم و بعــد از اون تا ســالها تو محــل و در و همســـایه و فامیــل ملقــب بــه (( مانــــــــی سوپر من )) بـــودم!!!‬

راننده کامیونی وارد رستوران شد . دقایقی پس از این که او شروع به غذا خوردن کرد ، سه جوان موتور سیکلت سوار هم به رستوران آمدند و یک راست به سراغ میز راننده کامیون رفتند . بعد از چند دقیقه پچ پچ کردن ، اولی سیگارش را در استکان چای راننده خاموش کرد . راننده به او چیزی نگفت .
دومی شیشه نوشابه را روی سر راننده خالی کرد و باز هم راننده سکوت کرد .
وقتی راننده بلند شد تا صورتحساب رستوران را پرداخت کند ، نفر سوم به پشت او پا زد و راننده محکم به زمین خورد ، ولی باز هم ساکت ماند .
دقایقی بعد از خروج راننده از رستوران یکی از جوان ها به صاحب رستوران گفت : چه آدم بی خاصیتی بود ، نه غذا خوردن بلد بود ، نه حرف زدن و نه دعوا !
رستورانچی جواب داد : از همه بد تر رانندگی بلد نبود ، چون وقتی داشت می رفت دنده عقب ، 3 تا موتور نازنین را له کرد و رفت !!!

ما همیشه یا جای درست بودیم در زمان غلط یا جای غلط بودیم در زمان درست و همیشه همینگونه همدیگر را از دست داده ایم!! (پل استر)

شنهو السبب یهوای ماکو رسایلانته علی مختاض لو عل موبایل؟(دلیل چیست ای دوست خبری از پیام نیست تو بامن قهری یا با موبایل؟)

ماظل فلس بالجیب واتصل بیکم ولافرس یم الباب وارکب وجیکم(نه پولی درجیب مانده است تا باشما تماس بگیرم ونه اسبی در کنار در هست که سوارش بشم وبسویتان بیایم)