دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

میدونی سلول های مغزت چقدره !؟
1کی؟
2تا ؟
100تا ؟
شایدم هزار ، شاید هم به میلیون برسه شاید هم به میلیارد
شاید هم اصلا سلول نداشته باشی ! چون نمیدونی من الان سر کارت گذاشتم !!!

دوستان تا به حال فکر کردین که ما به خاطر چی درس میخونیم؟چون میخوایم در آینده با آرامش زندگی کنیم.
خوب مگه الان در آرامش نیستیم.
نتیجه:امروزتان را فدای فردایتان نکنید.خوش باشید بابا دنیا ۲ روزه

عاقا ما یه مرغ مینا داریم که بهمون گفتن اگه باهاش حرف نزنین افسرده میشه (بماند که ما خودمون افسرده ایم چجوری میتونیم از افسردگیه یه پرنده جلوگیری کنیم) عاغا باورتون نمیشه اعضا ( عظا_ ازا ...) جوری باهاش برخورد می کنن که فکر کنم بنده خدا دو یا سه روز دیگه دیگه دیوانه بشه
مثلا بابام بهش میگه اغا مینا
مامانم بهش میگه دخترم
به غران اگه با من اینجوری میحرفیدن من الان مهندس شده بودم.

عاغا رفته بودیم مسابقات مسابقه دادیم وداشتیم برمیگشتیم!
هوا بسیار بسیار گرم بود!داشتیم با بروبچ میحرفیدیم که یه نفر بلند گفت اینقدر حرف نزنید بااین کار تولید گرما میکنین آدم گرمش میشه! همه داشتیم با تمام قدرت کف سرویس رو گاز میزدیم که یکی گفت رفیق توباغ نیستیا!!!!!!
فکرمیکنین چه جوابی داد!گفت خوب معلومه چون الان توی سرویسم پس فکر کردین تو خونمم؟؟؟؟ ودر آخر این فک ما بود که داشتیم همدیگه رو گاز میزدیم!
بله!همچین رفیقای اثبات کننده ای دارم من!!!!!!!!

دلتنگم نه برای هر کسی،برای کسی که هیچکسم نبود و همه کسم شد

چند روز پیشا داشتم با اژانس میرفتم جایی رفتم به راننده اژانسیه بگم کوچه نهم میرم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم کوچه نهم تشریف میبرم...
قیافه راننده در اون لحظه ة
من:))))
انیشتین:((((
چیه مگه خوب نمیشه ادم به خودش احترام بذاره.....

پشت آن پنجره ی رو به افق ، پشت دروازه ی تردید و خیال
لا به لای تن عریانی بید ، من در اندیشه ی آنم که تو را ، وقت دلتنگی خود دارم و بس . . .

شب بود. سرد بود. سوار قطار شهری شده بودم. کلاه سویشرتمو کشیده بودم رو سرم و هندزفریمم توگوشم و صداشو تا اخر زیاد کرده بودم. نشسته بودم رو صندلی همه تو لاک خودشون بودن.
یک خانم شیک پوش نشست کنارم. من بهش بی توجه بودم و سرگرم گوش دادن به موزیک.
5 دقیقه بعد
اون خانم شیک پوش با کیفش زد تو سرم. هندزفریمو در اوردم و گفتم این چه کاریه خانم؟
گفت: چرا هرچی ازتون سوال میکنم جوابمو نمیدین؟
(ضایع شده بودم)گفتم داشتم موزیک گوش میدادم برای همین نشنیدم.
حالا دیگه همه توجه شون به ما بود.
گفت میخام برم مجتمع خورشید.
منم که اعصابم بهم ریخته بود چون جلو همه ضایع شده بودم گفتم خوب برید اما من نمیام. همه زذن زیر خنده. (ضایع شد)
5 دقیقه بعد
مترو توقف کرد. بلند شدم تا برم سمت درب خروجی که اون خانم یک زیر لنگی(پا لنگی) انداخت و منم خوردم زمین و دوباره ضایع شدم.
بهم گفت بی عرضه همه هم بهم خندیدن.
هم شهریه داریم؟؟؟

یه مخاطب خاص دارم اسمش ارمین هستش .یه روزخواستم رمانتیک بازی دربیارم بهش گفتم :ارمین؟ _بله؟ اگه من زنت بشم اگه دعوامون بشه منوباچی میزنی؟؟؟؟؟ _قربونت برم این حرفا چیه؟؟؟خودت که می دونی اول باکمربندسیاه وکبودت می کنم بعدم روت اسیدمی پاشم!! مخاطب خاص فرصت طلب روانی من دارم؟؟؟؟؟؟شانس اوردم اون موقع که قتل بااسیدمدبودبااین نمی پریدم !!!

من آخر نفهمیدم چرا نمیشه تو یه روز بیشتر از ۲ تا پست فرستاد.
آخه مگه بده میخوایم موجبات خنده و شادی شما رو فراهم کنیم...؟(یادی از سریال دزد و پلیس هم کردیم)
هرکی با نظر من موافق لایک کنه.

سلام این اولین پسته که برای 4جوک میفرستم(به غرعان راست میگم)
عاغا چند روز پیش تو تفلزیون شنیدم توی یه کشوری یه میوه ایه هست به نام *نارنگیه بخت گشا * که اگه بخوری شیرین باشه کسی که باهاش ازدواج می کنی خوش اخلاقه و اگه ترش باشه کسی که باهاش ازدواج می کنی بد اخلاقه یه بنده خدایی می گفت من خوردم شیرین بود ولی زنم خیلی بد اخلاقه . سلامتی ما خانوما که با هیچی نمیشه پیشبینیمون کرد چه با نارنگی چه با پسته....
موافقاش بزنن لایکو.

دیروز سر کلاس میکروب مواد بودیم(فهمیدید رشتم چیه؟ولی حداقل فهمیدیددانشجوام)استادبه دلیل تغییرات در تاریخ امتحانات داشت یکی از بخش های سخت جزوه رو حذف میکرد و من و دیگر دوستام مثل خر که تیتاب ببینه داشتیم میذوقیدیم که یکی از اقایون از ته کلاس با حالت عصبانی گفت:استاد حذف نکنید مطالب در اینده به دردمون میخوره.....
من:(
دوستام:$
جزوه میکروب به درد نخورمون:×
اینده ای که میکروب ها به درد میخورن:|
هم کلاسی میکروب دوست:#
هم کلاسی من دارم؟؟؟؟؟؟؟
به نظرتون رشتمو عوض کنم یاهمکلاسیم رو خفه کنم؟؟؟؟؟؟

گودزیلای داییم اینا مهدکودکیه معلمشون سر کلاس گفته بود اونایی که اذیت میکردن از کلاس برن بیرون اینم بدوبدو رفته بود بیرون بعد معلمه گفته بود نگین تو که اذیت نمیکردی اینم گفته بود شما حواستون نبود من همش داشتم حرف میزدم
والا من با اینکه دبیرستانی ام اگه معلم بگه برو بیرون خودمو خیس میکنم واقعا ایناکه نابودن بچه هاشون میخوان چی بشن

واااي يكي از نفرت انگيز ترين خوابايي كه ميشه ديد پرت شدن از ارتفاعه :|
ديدين؟؟؟ سر آدم انگار محكم ميخوره رو بالش :| خيلي عصبي كننده اس :|

دارم میشنوم .........
صدای کوبیدن قلبم را...تند تند میزند .....
گویی میخواهد غم هایی را که در آن تلمبار کرده ام را خالی کند
تنذ ...تنذ میزند ...
اما خب نمیداند این غم ها خالص تر میشوند با هر بار طی کردن مسیری که باز هم به خودش باز میگردد

*****
دوستان این نوشته فقط از ذهن شلوغ پلوغ من در اومده اگه بد بود معذرت