دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

چه ساده بودم
آن هنگام که می پنداشتم
شکستنه دله کسی
ناگوارترین حادثه ی عالم است.
امروز که دلم شکست
عالمی تکان نخورد
به سادگیه خودم می خندم

زنان مثل کراوات می مونن درسته که به مردا زیبایی میدن اما بد رقم خفتمون می کنن خدا خودش رحم کنه والا....

/ / / / //// / ////
سرشماری دختر ترشیده هاست خانوم قربون دستت یه لایک بزن بده بعدی خانوما توسف منتظرن

بیگناه پای دار رفت و خندید! نمیدانست بالای دار هم خواهد رفت.
چاقو دسته ی خود را برید و محبت خارها را گل نکرد
همانگونه که دوری دوستی نیاورد
و اتفاقا پول خوشبختی آورد
انگار دوره ی ضرب المثلها ب پایان رسیده است...
عجب دنیای عجیبی...!!!

تقدیم به همه هواداران 4جوک
این شعررو خودم سرودم اگه خوشتون اومدتشویقم کنید مبادا کورذوق بشم،ادامه داره
اگه ببینم خوشتون اومد ادامه میدم باتشکر

من یه درختی تنها؛باتو میشم یه جنگل
باتم کِرم اَبریشم؛بی تو منم یه اَنگل
بی تو مثه کوهپایه ؛باتو مثه یه کوهم
باتو مثه دماوند؛ببین چه باشکوهم
من باغچه اي کوچيکم، باتو مثه يه باغم
فقط به خاطر تو؛ بهار مياد سراغم
من پیکانی لَکَنته؛باتو من اِلِگانسم
بی توهمش مریضم ؛راهی آمبولانسم...

چقدر قشنگ بود تو این روزگار وحشی که تا چشم میبندی و باز میکنی میبینی موهای شقیقت سفید شده و رو پیشونیت و زیر چشمات خط افتاده با یه دل بدون درد کنارتو نگاه کنی و کسی رو ببینی که تموم خاطره هات رو با اون ساختی و خدا رو شکر کنی و بدونی اگرچه زود گذشت اما در کنار عشقت گذشت و هروقت بهش نیاز داشتی پیشت بوده و مرحم زخما و دردات شده
ولی چقدر دردناکه که عشقت تو این لحظه کنارت نباشه و هرچی به پشت سرت نگاه میکنی نبینیشو اشک بریزی
فقط اشک بریزی.

سلام
خداوکیلی این قصه عین حقیقته حقیقت
یکی ازاقوام ما که خیلی هم بیش ازحد
بی نمک تشریف دارن تعریف می کرد
گفت تازه عروس گرفته بودیم.سفره ناهاروپهن کردیم میخاستیم مشغول خوردن بشیم که ما
شوخیمون گل کردویه چیزی گفتیم
خانومم گفت:کُرّه خرزشته
ماهم قهرکردیمواز سرسفره پاشدیم رفتیم تواتاق زیرپتو
بعدکل خونواده اومدن معذرت خواهی
هرکی یه چیزی میگفت
عروسم گفت بابا به خاطرمن حالا ببخش مامان که چیزی نگفت
من هم اززیرپتوگفتم چیزی نگفته،
بعداز50سال واسه خودمون یه خرحسابی شدیم حالابه من میگه کُرّه خریعنی بایدازنوشروع کنم
همه گفتن بیمزه ورفتن ومنم یه لگد ازخانومم نوش جان کردم

مرا با "حقیقت" بیازار، اما هرگز با "دروغ " آرامم نکن ...

هروقت زنگ میزنم اپراتور ایرانسل خانومه میگه چطور میتونم کمکتون کنم.
منم دیگه هروقت زنگ میزنم قبل از این که اون بگه من میگم سلام چطور میتونی کمکم کنی.

یه روز تابستونی و گرم تو خونه بابا بزرگم اینا نشسته بودیم تلوزیون میدیدیم زیر باد کولر.این بابا بزرگ من خیلی گرمش بود و عرق میریخت یدفه دید دوشاخه ی کولر نصفه رفته تو پیریز برق در حالی که کولر روشن بود. بعد یدفه از شدت گرما به من گف پاشو اون دوشاخرو تا ته بکن تو پیریز از گرما مردیم!!!!!وقتی فهمیدم بابابزرگم چه سوتی ای داده از خنده داشتم یورتمه میرفتم تو اتاق!!!!!!

فانتزیه من اینه که بشم مدیر یه کاروخونه خیلی خیلی با شکوه
با مثلا 3000 تا کارمند
بعد تولیدی باشه تولید انبوه در حد بندس لیگا
بعد یروز بزنه و ورشکست کنم
چند ماه بگذره بعد یروز صبح پاشم برم کارخونه
ببینم طلبکارا صف کشیدن
کارمندا هم تحصن کردن
که آقا این حقوق ما رو کی میدین
بعد حسابدارم بگه میبینید که آقای مهندس گرفتارن خودشونم
بعد طلبکارا بگن آقا این چه وضعشه
منم بگم آقا ندارم چیکار کنم
این دست من اگه مو داره تو بیا بکن
بعد برم زندان دوسال بعد که آزاد شدم
بفهمم که همش زیر سره حسابداره کارخونه بوده
فلنگه بسته رفته جزایر آنگولا
بعله یه همچین آدمیم من

به داداشم میگم مارک فلان شرکت چه جوریه؟
میگه به علاوه بر عکس....
شما میدونید به علاوه بر عکس چه شکلیه عایا؟
اینوری+
اینوری+
اینوری+
یا اینوری+؟

پسر خالم همون ک 6 سالشه تازه رفتن چین زنگ زده به مامانم میگه خاله این جا اینا نمیفهمن من چی میگم ولی وقتی من نمیفهمم چی میگم(چینی صحبت میکنم) اینا میفهمن من چی میگم

خالم اینا واسه زندگی رفتن چین پسر خالم 6 سالشه رفته با بچه های چینی بازی کنه بدو بدو اومده طرف خالم میگه مامان مامان اینا با این که از من کوچیک ترن ولی چینی بلدن حرف بزننا

امیــر21 داداشم دومین پسته فک و فامیلمه استقبال کنیا؟
پدربزرگم یه خرده گوشش سنگینه اومده بود خونمون!
من: پدرجون؟ عیدی مارو کم دادیا؟ 10000تومنم شد پول؟
پدرجون:|
من: شنیدی؟
پدرجون:| اشاره میکنه به گوشش یعنی نمی شنوم!
من یواش خیلی یواش: ولی مامان بزرگ جبران کرد جیگر 20000تومن داد که سرجمع میشه 30000!
پدرجون: افسسسسسسر ؟ معین چی میگه؟
من: پدرجون شنیدی چی گفتم؟
پدرجون:| اشاره به گوشش!
مـن:)
حالا من رفتم خونه خودمون ننه بزرگ زنگ زده : چرا بهش گفتی؟ اگه بهت عیدی دادم دیگه پدرجونت باهام قهر کرده!
فک و فامیله پول دوسته داریم؟ {امیر چگونه بود به پا شما که نمیرسه امیدی بهم هست؟}