دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

نام من عشق است،میشناسیدم؟
زخمی ام زخمس سرا پا،میشناسیدم؟
باشماطی کرده ام راه درازی را خسته ام خسته،میشناسیدم؟
این زمان گرچه ابری پوشانیده است رویم من همان خورشید تابانم، میشناسیدم؟
این چنین بیگانه از من رو مگردانید در کف فرهاد تیشه من نهادم
من شکستم بیستون را
من همان مهربان سالهای دورم رفته ام از یادتان یا میشناسیدم؟
نام من عشق است می شناسیدم؟

«غزل عاشقانه- اقتصادی»
نرخ را پایین ببر، بالا چرایی گوجه سبز؟
همسر پسته شدی عشوه نمایی گوجه سبز؟
برتر از نارگیل و موز و آناناس و آلبالو
در میان میوه ها یک پا خدایی گوجه سبز
یک نمکدان دارم و پُر میکنم با یاد تو
روی زخمم میزنم، پایین نیایی گوجه سبز
من فدای رنگ سبزت، با تمام خوشگلیت
در میاری اشکمو، خیلی بلایی گوجه سبز
حسرت خوردن که نه، حتی برای دیدنت
این شب و روزا شده کارم گدایی گوجه سبز
جان من کم بود مرغ و ماهی و قند و شکر؟
که تو هم بی معرفت کردی جدایی گوجه سبز
مرگ من پایین بیا مردونگی یادت نره
داری آخر عاشق و کلی فدایی گوجه سبز...
(برای همدردی با شما سرودم وگرنه اینجا گوجه سبز گرون نیست... (((((:

یه پشه ی خوش خوراک اومده نشسته رو دستم نیم لیتر خون مکیده.
خو لامصب به فکر کم خونی من نیستی لااقل به فکر تناسب اندام خودت باش.

فانتزیای فک وفامیلهای ما اصولا واقعی میشه بخونین متوجه شین:
یکی از فانتزیای خواهرم این بودکه سرزنگ هندسه بگه خانم این درسا بسه بذارمهسا به خوابش برسه ومعلمشون هم بگه بخواب عزیزم... تااینکه دیروز این اتفاق افتاد ومهساهم یه زنگ خوابید....
حالا دخترخالم هم یه بار سرزنگ عربی گرفته خوابیده معلمشون هم به بچه ها گفته آروم باشن خودش هم خیلی آروم درس داده که مبادابچه بیدارشه.....
فک وفامیله درس خون وخرشانسه ما داریم...خخخخخخخخخخخ هههههههه هاهاهاها هوهوهوهو هی هی هی هی .....

ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺨﻴﺮ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺗﻔﺮﻳﺤﺎﺕ ﺳﺎﻟﻢ ﻭ ﻋﻠﻤﻲ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺩﺑﺴﺘﺎﻧﻢ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻳﻪ ﺫﺭﻩ ﺑﻴﻦ ﭘﻴﺪﺍ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﻣﻲ ﺭﻓﺘﻢ ﺗﻮ ﺣﻴﺎﻁ ﻭ ﻳﻪ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻴﺮ ﻣﻲ ﺍﻭﺭﺩﻡ ﻣﻲ ﺫﺍﺷﺘﻤﺶ ﺯﻳﺮ ﻧﻮﺭ ﺧﻮﺭﺷﻴﺪ ﻭ ﺫﺭﻩ ﺑﻴﻦ ﺭﻭ ﻃﻮﺭﻱ ﺑﺎﻻ ﻭ ﭘﺎﻳﻴﻦ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﻛﻪ ﻧﻮﺭﺵ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻳﻪ ﻧﻘﻄﻪ ﻛﻮﭼﻴﻚ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻢ ﺭﻭ ﺑﺪﻥ ﻧﺎﺯﻧﻴﻦ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺑﺨﺖ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻬﻪ ﺩﻭﺩ ﺩﺭ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻌﺪﺵ ﻓﺎﺗﺤﻪ ﺍﺯ ﻫﺴﺘﻲ ﺳﺎﻗﻂ ﻣﻲ ﺷﺪ ﻭ ﻣﻦ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻗﺪﺭﺕ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎﺯﻩ ﺍﻻﻥ ﺑﻪ ﺍﻳﻦ ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺭﺳﻴﺪﻡ ﻛﻪ ﺑﭽﮕﻴﺎﻡ ﭼﻪ ﺩﺭﺍﻛﻮﻻﻳﻲ ﺑﻮﺩﻡ .ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻛﺎﺭﺍ ﻣﻲ ﻛﺮﺩﻳﻦ ﺍﻳﺎ

تا 5 سالگی فکر می کردم اگه اذیت کنم لولو می خورتم
6 سالگی فکر می کردم خانممجری از توی تلویزیون می تونه همنو ببینه
7 سالگی فکر می کردمیه کلاغی خبرها رو برا مامانم می بره
10 سالگی فکر می کردم دخترا رو مامانا به دنیا میارن پسرا رو باباها
14 سالگی فکر می کردم خارج یه جا نزدیکه آلمانه
16 سالگی فکر می کردم کرم دندون وجود داره
17 سالگی فکر می کردم یه روزنامه هست اسمش کثیرالانتشاره
19 سالگی فکر می کردم اگه پولامو چند بار بشمارم کم میشه ازش
20 سالگی دیگه تصمیم گرفتم فکر کردن رو بذارم کنار!

Inbox گوشیت خالیه...
سال به سال کسی خبری ازت نمی گیره...
حالا بیا هندزفری بذار تو گوشِت آهنگ گوش بده هی زِرت و زورت واست اس میفرستن و آهنگه رو کوفتت می کنن!
کشیدم که میگما!!!

اثلا خودم علت بدخطیمو میدونم ، کلاس دوم که بودم تو کتاب فارسیمون صفحات تمرین خط داشتیم دهه شصتیا یادشونه، و معلم خط هم داشتیم، من کج و کوله نوشته بودم انقده معلم خطه جلو بچه ها سرم داد زد که از کلاسش بدم اومد و اثا گوش نمیکردم و یاد نمیگرفتم ولی خدایی خدا خیرش بده حالا هرجا هرچی مینویسم همه فکر میکنن یا دکترم یا دارم پزشکی میخونم
اثا به عادم 1 حسی دست میده که نگو...
عجب معلمی داشتیم ما آینده نگر ... !

عاغا ما ی غلطی کردیم وختی عضف این سایت شدیم اولین پست و از بابامون گذاشتیم ک خوشحال بشه. حالا هر وقت منو میبینه میگه چن تا لایک خوردم...چن وخت پیش بهش گفتم ک بابا ۲۲۰ تا لایک خوردی...بهد چن روز گفت تغییر نکرد با ذوق گفتم چرا شد۲۳۰ تا بابا جونننننن
میگه همش ۱۰ تا چقد کم... امروز بم میگه چن تا شد میگم ۲۸۰ تا بر گشته میگه مرض این چ سایتیه اصن دیگه نیخواد از من پست بزاری پستی ک ۱۰۰۰ تا لایک نخوره پست نیس...
بچه ها باهام قهر کرده هیچ دیه نمیزاره پست بزارم شایدم تو افق محوم کنه... خانوم صادقی دستم به دامنت تایید کن بچه ها لایک میخوام..من هنوز جووونم به خوداااااااا

چطوره حالتون
عاغا دختر همکلاسیم بهم زنگ زد گفت بیا بریم یه جایی واسم درس توضیح بده
گفتم بریم دانشگاه که راحت باشیم
من داشتم واسش توضیح میدادم یهو یه جوونی اومد داخل
گفت کلاس دارین گفتم نه داریم درس میخونیم
گفت میرین بیرون درس بخونین
با جدیت کامل گفتم نه خودت برو بیرون
یهو صدای انفجار خنده اومد
هیچی دیگه اون استاده بدبختو جلو چهلتا دانشجو ضایع کردم و از کلاس بیرونش کردم

عاقا 1 از فانتزیام اینه بدونم کی از این گوشی 4 سیم کارته های پایین صفحه میگیره اصلا کی 4 تا سیم کارت با هم داره و چه استفاده ای ازشون میکنه عایا!!!!!!
اثلا موندم به خدا
عاقا دم اون کسی هم که گفت رو ماموت کلیک.کنی میری صفحه اول گرم تنصافا منم 4 ماهی میام 4جوک اما نمیدونستم خعلی باحاله امتحان کنید معتادش میشی

ويژژژ
" " " بوفسس ""
اين صداي آب دماغ دوست بي شعورمه كه تا انگشت شصت پاش مياد و بر ميگرده
ووويژ"
بوفسس

آقا يه روزي ما بچه بوديم كلا يه اخلاقي داشتم هر فيلمي كه ميديدم اگه خوشم ميومد از فيلمه ديگه عاشقش ميشدم خلاصهههه ما براي اولين بار فيلم مرد عنكبوتي رو ديديم...چشتون روز بد نبينه... واااي آقا من تا يكي دو هفته هرشب تو جام قبل از خواب 2 ساعت گريه ميكردم كه خدايا من دوس دارم مثل مرد عنكبوتي شم بعده 2 ساعت با هزاران اميد دستمو شبيه دست مرد عنكبوتي ميكردم (البته رو به ديوار ميگرفتم كه يه وقت تار در اومد رو كسي نپاشه...) ميديدم تار در نمياد باز ميزدم زير گريه.......خودمم كلي خنديدم وقتي يادم افتاد خخخخخ
نخند دهه..... قدرت تخيل والاي من اينطوري عمل ميكرد ديگه چيكار كنم

اغلب فکر می کنیم؛
اینکه به یاد کسی هستیم؛
منّتی است بر گردن آن شخص؛
غافل از اینکه اگر به یاد کسی هستیم؛
اين هنر اوست نه ما؛
به یاد ماندنی بودن؛
بسیار مهم تر از به یاد بودن است؛

زندگی زیباست
به زیبایی چشمهای پُف کرده ازهِق هِق های شَبانه ...
به زیبایی بغــض نَفَس گیـر روزانه...
به زیبای قلب تکه تکه شُده اَز شکستنهای بیشمار ...
بـه زیبایی نفسی که از تَنگی بالا نمیایـد ...
به زیبایی تمام شُدن تدریجی من ...
آری ...
زندگی زیباست ...