اس ام اس

ای کاش آدما میفهمیدن
هدف از ارتباط هاشون ،
بدست آوردن آرامشه .........
نه بر هم زدن آرامش ... !

مـــراد از زنــده مــانــدن امــتداد خــورد و خــوابــم نــیـســت
تــوان دیـدن دنــیای ره گــم کــرده در رنــج و عــذابــم نـیــســت
هــــوای هــمــنــشــیــنـــی بـا گل و ســاز و شــرابم نــیــســت
جــــــــهـــــــان بــیــمـــار و رنــجـــور اســـت
دو روزی را کــه بر بــالــیــن این بیــمار باید زیــســت
اگـــــر دردی ز جــــــانــــش بـــرنـــدارم
نــــــاجــــــوانــــمـــــــردیــــســـــتـــــــــــــ..
"فریدون مشیری"

تو دانشگاه با دوستم تو ماشین نشستیم داریم اهنگ گوش میدیم.
دوستم:مانی یه بویی نمیاد؟ درو باز کن
من:نه نمیاد.باشه
دوستم:اه اه درو ببند بیشتر شد
بعد رفتیم کلاس
دوستم:ولی مانی یه بویی میادا
من:نه بابا.حالا پامو انداختم رو پام
یهو دوستم داد زد واااااااای مانی ته کفشت...چسبیده فک کنم ماله این گربه هست اینورا میچرخه.!!
یعنی کلاس رفته بود رو هوا.

ایــنم بـرایــ فـورجـوک !
فــــرامـــوش نـــکــن مــن ایــن آهـــنگ ُ فــقط بــرای تـو خــونــدمــاااا !
اهـــم اهــم...
تــو آســـــمـــون زنـــدگـــیـــم .. ســتاره بــوده بــی شــمار
امـــّا شــبـای بــی کــَسـیم .. یـکی نــمـونـده مـونــدگـــار
یــکی نـمونده از هـزار...
ســــتـاره هــای گــمشــده .. هــر شــب ِ مــن هـــزار هـــزار
امــــا هـــمــیشــگی تــویی .. " ســــتــاره ی دنــبــالــه دار "
...
+دلــم بـرای پـاتـوق تـنگ شـده ، خــواهــشن اسـممو توی پـُستاتون نـیارید،ج نمـیدم بـی ادبی مـیشه :(
بـعدأ دلـیلش ُ مـفصـل تـوضـیح مـیدم،زود قـضاوت نـکنید،من اهـل ِ قـیافـه گـرفـتن نـیستم..
+از بـرگـشتن داداشـم مـسـیحـا و سـالـم و پـا بـرجـا بـودن کـیان و رهـا در قـفس خـیلی خوشـحالـم ..
+گـول خـوردم.. الـی جــان بـرگرد دیـجه :(
+ĄřàΜĬȘ قـابـلتم نداره عزیزم ، بـاعـث افـتخارمـه که پستامو دوس داری
+چـه اون دوسـتانی کـه اسـمم رو توی پـستاشون آوردن چـه اونـایی کـه نـیاوردن هــمتونُ دوس دارم♥
خــیــلـی بـهــم لـطف داریــن ، امـیدوارم بـا پُستایی کـه مـیذارم ذره ای از لـطفـتونُ جــبران کـنم
بـازم مـیگم راضـی نیسـتم اسمـی از مـن توی پـُستـاتون بـیارید!
+دوسـتــون دارمــ
لایـک : ولــی مــا دوســِت نــداریــم هـه هـه دلــتم بـسوزه (:

خوشبختی یعنی دلی را نشکنی
دلی را نرنجانی
آبرویی را نریزی ودیگران از تو آسیبی نبینند.
حالا برو بببین چقدر خوشبختی !

هممون تجربه اینو داریم که وقتی میخواستیم جورابمونو در بیاریم از بالا به پایین به صورت گرد درش میاوردیم ! کیا تجربش کردن ؟

دوباره آمده ای!
این بار شیرین تر از قبل دروغ می بافی!
زیرکانه تر لبخند می زنی و دلبرانه تر ناز میکنی !
امـــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــا!!!
نازنین!
بعد از رفتنت دلم مرد!
و خیلی وقت است که مغزم تصمیم می گیرد نه دلم!
پس لوند و دلبرانه که هیچ!
عاشقانه و صادقانه هم که بیایی!
من دیگر نیستم ...

وای خدا چ Sترسی!!!!
اولین روزیه ک عضو 4jok شدم!!!
بچه ها امیدمو نامید نکنینا!!!
هرکی ب اندازه ی کرمش لایک کنه...میخام بینم چقد کرم دارین!!!

عاشقتم...........
یک کلمه است ، با دنیایی مسئولیت ، گفتنش هنر نیست ،
مسئولیت پذیری اش هنراست!

اقا تو این گرووووونی پسر پسر عموم که هم سنیم زنگ زده میگه میخوام یه سر بیام خونتون رفتم میوه و شیرینی خریدم و برنامه جمعه رو بهم زدم و با خانمم دو ساعت خونرو تمیز کردم و یه یک ساعتی نشستم تا اقا و خانمش تشریف بیارن دیدم خبری ازش نیست گفتم زنگ بزنم ببینم شاید ادرس و اشتباهی اومدن یا خدایی نکرده شاید اتفاقی براشون افتاده باشه ..... خلاصه زنگ زدم خیلی خوشحال و خونسرد میگه برنامه کنسله ما نمیایم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! پسر پسر عموم :) ..... من :( ....... خانم x( ..................... اره همچین فامیلایی داریم خیره سرمون

وسط خیابون یه موتوری به یه موتوری نزدیک شد و دست زد به جیب شلوارش. انگار میخاست کیفش رو بدزده. راننده موتور هم فهمید و هول کرد و داد زد و یکدفعه پیچید و خوردند به هم و چپ کرد و همزمان داد میزد کیفمو دزدید. مردم هم اون موتوری رو گرفتند و شروع کردند به زدند. بعد که مالباخته!! دزد رو دید شروع کرد به داد زدند که نزنیدش... بعد معلوم شد که دوتا رفیق صمیمی هستند و به قصد شوخی بوده!!! خوب روانی؛ 666 و... اگه من بودم که خودم هم میکشمت حتی اگه برادرم بودی!!! آخه اینم شد شوخی...

نمی دونم واسمون چه خوابی دیده روزگار
تورو قسم به اون خدا نزار بگذره بهار
عزیزم یه حدی داره لحظه های انتظار
تو رو قسم به اون خدا نزار بگذره بهار
بهار...بهار...بهار...بهار..................

اقا تو این گرونی برای عروسیم تالار گرفتم یکی از بستگان و دعوت کردم که هفت هشتا بچه داره که همشون ازدواج کردن و به باباشون رفتن و همشون سه چهارتا بچه دارن ... حالا من اون بستگان و دعوت کردم و همشون اومدن و نصف تالارو گرفته بودن حالا بگو کادو چی اووردن یه کاسه چینی !!!!!!!!!!! باورتون میشه یه کاسه چینی تازه بدبختی اینجاست که همون کاسه هم تو پاتختی از دست برادر زادم افتاد شکست....... همچین فامیلایی داریم ما

روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید؛
که آرامش بخش روح و روان کسی هستی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است...
بهانه ی زندگیم تولدت مبارک!!!!

مغز آدم عجب جونوریه !
یادش می مونه که یه چیزی یادش رفته !
اما یادش نمی مونه که که چی یادش رفته ...!!! ^_^