دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

امام علی (ع):
هرگاه دیدی خدای سبحان پیاپی بر تو بلا نازل می کند بدان که تو را بیدار کرده است
و چون دیدی با آنکه گناه می کنی، پیاپی به تو نعمت می دهد، بدان که این تدریجاً به سوی هلاکت بردن توست.

علامت اختصاصی(درود بر اون شرفت انرزی بیاد طرفت)
یه دوستی بود اسم معرفی کرده برای نام کاربری حالا منم میخوام ی چند تا اسم معرفی کنم اینارو jt cمیخواستم برا خودم بزارم راستشف aa
ولی نظرم عوض شد
مدیر سایت
خانم صادقی
پرسپولیس قهرمان میشه خخخخخ
یارو
از چی بگم برات
اون مثل داداشم بود
فعلا همینا به خاطر خطیرم خطور کرد
لایک :تقلید کار میمونه ، میمون

دوس دارم صبح با دوتا دختر خوشگل از خواب بیدار
شم
یکیشون لبمو بوس کنه بگه صبح بخیر عشقم
یکیشون لپمو بوس کنه بگه صب بخیر بابا

جديدا پشه هاي خونمون قابليت عبور از پتو رو هم بدست اوردن
در حد کريس آنجل!

يکيشون اومد در گوشم گفت..:
ماااااااااااااااااااايند فرييييييييييک...:)))))

عاقا رفتیم عروسی...نچ نچ نچ نچ......چشاتون روز بد نبینه......
عروسی و بزن و بکوب تا پاسی از شب...حالا اومدیم پایین جلو در تالار واستادیم...عروس دوماد سوار ماشین عروس شدن رفتن...ملت بوق بوق زنان دنبالشون...یکی رفته رو سقف ماشین....یکی رفته رو لچکی ماشین...یکی رفته رو شیشه و تا کمر خم شده رو آسفالت جوری که میگن طرف عاسفالت بوس میکنه ب مولا که همینجوری بود...
حالا تو این هاگیر واگیر ی خانمی داد زد هرچی دختر مجرد هس بیاد حنا بماله به دستاش ایشالله بختش وا میشه
عاقا تا اینو گفت هجومی از دختر از رنج سنی10تا30 سال بود که حمله کردن به ظرف حنا
وااااای.....ما پسرا رو میگی....از خنده داشتیم بادکنکا رو میجویدیم....ی جوری هم با خدا راز و نیاز میکردن که مثل اینکه گره زدن سبزه تو 13بدر جواب نداده بود!!!!!!!!
این منم بعد از دیدن این صحنه در حال غرق(قرغ-قرق-غرغ)شدن تو افق(@-@)
پسرای فامیل= :)))))))))
دخترا= :((((((((
ظرف حنا= :/
اون خانمی که داد زد= :|
اصن یه وضی بود........دخترای فامیله دم بخته حسرت به دله که ما داریم!!!!!!!!؟؟؟؟

باور کنین راس می گم:
.
.
.
.
خالم خونه مون بود داشتیم حرف می زدیم داداش کوچیکم که یکی دو سالش بود تو اتاق خواب بود در اتاقش هم باز بود یهو باد زد ، خالم ترسید در بسته شه داداشم از خواب بپره دوید طرف در ...
پق ... پق
پق اولی صدای در بود که بسته شد پق دومی هم صدای خالم بود که عین کارتون تام و جری چسبید به در.
درو که نتونست نگه داره هیچ...
خودشم که له شد هیچ...
داداشمم ماشالا توپ تکونش نداد و خواب موند.

مشکلات از جایی شروع شد که

به هرکی گفتیم نوکرتیم

فکر کرد واقعا اربابه!!!!

«شوق شهادت»

کم توقع بود
اگه چیزی هم برایش نمی خریدیم ، حرفی نمی زد
نوروز آن سال پدرش برایش یه جفت کفش نو خرید
روز دوم فروردین قرار شد بریم دید و بازدید
تا خانواده شال و کلاه کردند ، علی غیبش زد…
نیم ساعتی معطل شدیم تا آمد
به جای کفش دمپایی پایش بود
گفتم: مادر! کفشات کو؟
گفت: بچه ی سرایدار مدرسه مون کفش نداشت
زمستان رو با این دمپایی ها سر کرده بود
من رفتم و کفشام رو دادم بهش
علی اون موقع دوازده سال بیشتر نداشت
________________________________________
راوی: مادر شهید علی چیت سازان

..و آبی..
..
...قــــــــــــــــــــصه نیــــــــــــــــست..
...تمــــــــام راه را بـــه هــــــــــوای "تــــو " پًـــــــــــــــــــر زدم..
..امــــــــــا
...در لابه لـــای تنگـــــــــــنای شـــاخـه هــــا بـــــــــــــالم شکســـــت..
..
.....

به لقمان گفتند با چی میای اینترنت ؟
گفت : با بی ادبان !

سه سال پیش خیلی کامپیوتر بازی می کردم...
یه روز مادربزرگم زنگ زد به مامانم و گفت که پسرعموی بابام فوت کرده(خدا بیامرزدش)
حالا بابامم بالا پشت بوم بود....
مامانم گفت: وهاب برو خیلی اروم خبرو به بابات بگو....
منم وسط بازی بودم سریع رفتم بلند به بابام گفتم بابا ، بابا پسرعموت مرده....
بیچاره بابام داشت سکته میکرد.....

یه دوستی داشتم خوابش بینهایت سنگین بود و بیشتر اوقات در خواب بود.
یه شب برای امتحان داشت درس می خوند.ساعت ۶ صبح خوابیده بود و ساعت ۷ بیدار شده بود دیده بود خیلی سرحاله اصلا هم کسر خواب نداره. رفته بود دیده بود هیچکس سر جلسه نیست، از مسئول آموزش پرسیده بود یارو گفت امتحان که دیروز بود!!
یعنی ۲۵ ساعت خواب، صد رحمت به خواب زمستانی خرسها!

خداجونم گوجه سبز رو چرا کروی آفریدی؟؟
خو مکعب مستطیلی مربعی می آفریدی نمک روش میموند دیگه:l
لایک:داداش ناشکری نکن تف بزنی عین چسب میچسبه!!اگه نچسبید هم کرم حلزون بزنی حتما دیگه میچسبه!!

دوستان از من به شما نصیحت:کرم حلزون نخرید!!!من خریدم حلزونه رو خوب لهش نکرده بودن باهاش چش تو چش شدم...

تو خیابون دعوا بود در حد لیگ نیمه حرفه ای قزاقستان!!!
2 تا پسره قشنگ داشتن همو میزدن مردم ریختن جداشون کنن..منم رفتم پیش یکیشون آروم تو گوشش 1 چیزایی گفتم اونم فقط با سرش تایید میکرد مردم فک میکردن عجب روانشناسی هستم دارم آرومش میکنم اما در واقع چیزایی که من بهش میگفتم اینا بودن:
ببین داداش من کل مبارزه رو نگاه کردم و حریف رو هم آنالیز کردم.
حریفت خیلی چغر و بدبدنه... رو هوک(حوک) های چپ و راستت بیشتر کار کن!بعد دقیقا به سبک مربیا پیشونم رو گزاشتم رو پیشونیش و چش توچش شدم گفتم برو تو میدون داداش!چن تا هم سیلی نرم زدم به خودش بیاد!ولی بعدش یادم نمیاد دیگه چی شد:دی
ولی در کل ممد علی کلی رو اینطوری coach نکرده بودن که من اینو کردم..
من دارم نابود میشم اینجا ها دیگه!!
و اما حلزون0_o
لایک:و درهای انسانیت همچنان باز است!!!