یه همکار خانوم داشتم که جن زده شده بود. بهم گفت هر شب ساعت سه از خواب میپرم و مامانم میاد تو اتاقم که منو آروم کنه و بخوابونه.
منِ دیونم بهش گفتم از کجا میدونی اون که هرشب ساعت سه میاد پیشت واقعا مامانته؟

و کارش به بستری کشید...

تصمیم گرفتم با تختم ازدواج کنم و بالشت و پتو مو به فرزند خوندگی قبول کنم :)
لعنتیا خودشون مفهوم خانواده رو کامل میکنن ^_^
کیا اینجورین عروسیم دعوتشون کنم :))))))

‏آهنگ "کی بهتر از تو" و " من در تب و تاب توام" رو از مجالس عروسی حذف کنیم چیزی برای بزرگواران رقصنده باقی نمیمونه =)))))

چجوری بعضیا توی جاده انقدر شیک و تمیزن؟من همیشه تو راه برگشت از سفر عین جنگ‌ زده‌های سوری میمونم (•__•)

از حمله آقای روحانی به
کشور بیش از شش سال گذشته.

حدود دو سال دیگه باقی مانده،
اگه بتونیم دوام بیاریم،
میشه هشت سال دفاع مقدس

پارسال بعد از ولنتاین زن عموم اومد خونمون

بعد وسط صحبتاش متوجه شدیم که

به دختر عموم بخاطر درس خوبش و نمرات بالا از طرف دانشگاه یه خرس قرمز و آیفون x جایزه داده بودن!!!
ما هم که خر

باران میبارد
به هر قطره سپرده ام که روی صورتت تف کنند
امیدوارم دهانت را رو به بالا گرفته باشی
پس کی سی تومن بدهی ات را پس میدهی اقای کریم نورآبادی

همسایه مون بازنش دعواش شده ،زنش بهش میگه من امبر هرد نیستم برم برینم تو تختت ، همینجا  میرینم تو فرق سرت (•__•)

بدنسازی تو ایران:
هفته ی اول: داداش اینو چطور بزنم؟
هفته ی دوم: داداش اشتباه میزنی!
هفته ی سوم: ارائه برنامه تمرینی و غذایی زیر نظر قهرمان جهان

فقط افراد ناموفق جملات و سخنان افراد موفق را نشر میدهند و به ان افتخار میکنند

ته دیگ سیب زمینی
( 11 ذی العقده 1262 تا 19 بهمن 1404 معادل و مساوی با 37 ام نوامبر 2011 تا 14 ام شعبان 1189 )

نقش مردها تو خونه تکونی
- بسه دیگه
- اونجا رو نمیخواد بشورین
- نههههه اون تمیزه
- شما دیونه اید
- یه چایی واسه من بیارید
- انقد اب نریزیدددد
- این باز بوی چیه میاد ؟
- ناهار کی حاضر میشه ؟
- اینی که باهاش شیشه رو تمیز میکنی شلوار من نیست ؟!????

روی سخنم با اوناییکه که میگن«آینده ای بساز که گذشتت جلوش زانو بزنه»:عزیز،با این اوضاع مملکت،گذشتت فقط میتونه به آیندت پوزخند بزنه!

گوشیمو گذاشتم رو حالت هواپیما





سقوط کرد از دستم افتاد شکست

از وقتی رفتی پشمامو نزدم...
الان 23 سانته که رفتی :‏(‏

‏یه سری تو‌ خوابگاه قندمون تموم شده بود رفتم از اتاق بغلی بگیرم اما خیلی بی ادبانه گفت بهت نمیدم
خواستم بگم داداش منو بابتِ پیچوندن کتونی هات که میدونم تازه هم خریدی ببخش
اونارو فروختم قند خریدم
:)