دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک جدید

  7708

غضنفر پاشو میزاره رو پای یه نفر ، یارو میگه : هی بیشعور مواظب باش
یه دفه همه به غضنفر نگاه میکنن
غضنفر میگه : چیه ؟؟! بیشعور ندیدین !!!؟؟

  7639

اصفهانيه از تهرانيه ميپرسه كه چيكار ميكنيد كه زنهاتون دوستتون دارند؟ تهرانيه ميگه: وقتى ظرف ميشوره بغلشون ميكنيم، نازشون ميكنيم، بوسشون ميكنيم.
اصفهانيه ميگه: شيرم همينجورى باز؟!!!

  7573

حیف نون و غضنفر لب رودخونه کله پاچه میشستن ، آب کله رو میبره .
حیف نون برای کله علف تکون میده !
غضنفر بهش میگه: ولش کن نمیتونه فرار کنه پاهاش دست منه !

  7555

غضنفر ميره اسم بچشو بزاره جومونگ يارو ميگه نميشه.
غضنفر ميگه ممد جومونگ نميشه؟

  7551

مسیج دختر : سلام عزیزم
پسر : سلام عشقم …(sending failed)
دختر : عزیییزم ؟!
پسر : بله بله ! من اینجام ، اس قبلیم نرسید؟ (sending failed)
دختر : عزیزم؟میخوای منو بپیچونی ؟؟
پسر : نه عسلم! من که دارم جوابتو میدم! (sending failed)
دختر : باشه ، این رابطه تمومه! دیگه زنگ نزن!
پسر : لعنتی ! برو به جهنم! (message send!!!)

  7550

فرقی ندارد که یک گاگول بی سواد باشی یا یک دانشمند در هر صورت پشت یک ماشین شاسی بلند آقا مهندس می شوی !

  7549

به دلیل گرانی نان و تخم مرغ بازی یه مرغ دارم روزی چندتا نخم میکنه ونون بیار کباب ببر غیر قانونی اعلام شد !

  7548

زن : عزیزم ، دنبال چی میگردی ؟
شوهر : هیچی
زن : هیچی !؟ یه ۴ ساعتی هست زل زدی به اون قباله ازدواج مون!
شوهر : دنبال تاریخ انقضا شم !

  7547

تجربه نشون داده وقتی با دوستت دعوات میشه تازه میفهمی چقدر از اسرار زندگیت با خبر بوده !

  7498

به غضنفر ميگن اگر همسر آينده ات رو پيدا كنى چيكار ميكنى؟ ميگه يه چك ميزنم تو گوشش ميگم تا حالا كجا بودى؟

  7495

خروساي امروزي باكلاس شدن به مرغاشون ميگن تخم درست نكنيد اندامتون رو خراب ميكنه ميريم از بازار يكي خوبش رو ميگيريم

  7484

خانواده ی دختر:اقا داماد چه کاره هستن؟خانواده پسر:تو شرکت پاکسان کارمیکنن خانواده دختر:دقیقا اونجا چه کاره ان؟خانواده پسر به سلامت خانواده می اندیشن!

  7434

شلك غرض چيست؟ (Shelak Gharaz)
جواب عربها مقابل كسى كه جلوش ضايع شده باشد

  7300

حیف نون و غضنفر یتیم خونه تاسیس میکنن ، روز اول جلسه اولیا مربیان میزارن !

  7296

يه بچه ايي تازه بدنيا اومده بوده ، شير مامانشو نمي خورده ، هر زن ديگه اي هم آوردن ، فايده نداشته بچه شير اونا رو هم نمي خورده تا اينکه يه زن سياه پوست ميارن بچه شيرشو ميخوره بابائه مي گه : آهان ، پدر سوخته ، تو شيرکاکائو مي خواستي ما نمي دونستيم !