دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

اعتراف میکنم

  121968

عجب نسلی هستیم ما ! پریشب سر میز شام داداشم گفت : برو برام آب بیار ، گفتم: دلت خوشه ها ! من خودم از تشنگی دارم ماست میخورم !!!

  121967

کیا یادشونه؟
دوران ابتدایی تا معلم میگفت یه خودکار به من بدین،همه حمله میکردن سمت میزش که خودکار بدن؟!!
دیروز یکی از دبیرامون خودکار خواست هیچکی بهش نداد!!!طفلک ضایه(زایه، ظایه)شد خودش رفت از دفتر گرفت^ــــ^

  121958

اعتراف میکنم عاشق ایناییم که موقع حل تمرین داوطلبانه میرن پایتخته و میذارن ما یه نفس راحت بکشیم....!!!!

  121957

+ اعتـراف میکـنم با رفیقـم بودیم 2 تـا رانـی گرفـت .. در رانیـم رو بـاز کـردم بدون نـیگا کـردن بهـش،1 قـلوپ کـه خوردم اومــدم مـزه بپـرونم تکـون دادم رانی وگـفتم : ای بابا بــازم مصـیـبت همیـشگیه گـیر کـردن تیکــه هاش ..! هعـی خـوردم دیـدم تـیکه ای در کــار نـیس o_O نـیگا کردم دیـدم رانــی پـرتـقاله ...!
دم رفـیقم گــرم اصـن بـه روم
نـیاورد ..+

  121944

اعتراف ميكنم
هروقت من سه تا پست همزمان با هم مي فرستم چارجوك،
امتيازم خنثي ميشه برميگرده به حالت اول! ياده تستاي رياضيم تو آزمون ميفتم كه سه تا غلط و يه درست ميزدم ميشد 0 درصد!!

  121883

اعـــــــتراف می کنم هنوزم تواین ســــن (24سالمه) وقتی دلــــم می گیره یا اعــــصابم بهم میریزه نه قلیـــــون ارومم میکنه نه سیگار فقط یه چیز اونم اینکه بغل پدرم می خوابم یا بغلش می کنم انگارتمام دنیارو به من دادن خیلی حس خوبی بهم میده ....

  121871

آقا بدبختی از این بالاتر؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همین امشب با مامی رفتیم بیرون اومدیم خونه داشتیم سر یه مسیله با مامانم درمورد پسر همسایمون حرف میزدیم روم به دیوار داشتیم غیبتشو می کردیم که یهو تلفن خونمون زنگ خورد مامان پسر همسایمون بود گفت پسرم دم در بود می گفت آیفونتونو درست بذارید صدا میاد بیرون بنده خداهام برو خودشون نیوردن مامانشم دوست صمیمی مامانمه
.
.
.
.
لازم به ذکره پسرشم مخاطب خاصمه
به نظرتون حرفامونو شنیده عایا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منم الان دارم تو افق پست میذارم

  121867

saeed *** neda
اعتراف میکنممممم هر وقت میرسم سر چهار راه و چراغ قرمز میشه و من اولین ماشین هستم بعدی که سبز شد چنان پا میذارم رو گاز که اولین نفر برم که حس میکنم تو مساقه رالی ام. تازه اگرم یکی زودتر از من رفت اینقد تند میرم که ازش رد بشم برنده شم. :-)))))
لایک= عقده ای.

  121864

وقتی دلتنگ میشوم حسود میشوم حتی نمی خواهم لحظه ای با خودت باشی!!!

  121862

اعتراف ميكنم كه يك روزمهمون مهمي اومد خونمون.براي مهمون ها ميوه اورديم كه البته پرتقال هم جزعشون بود مامانم اومد بهم گفت ميوه تعارف كن منم هول شدم رو به حاج مرتضي مهمون مهممون گفتم حاج پرتقال يه مرتضي پوس بكن بخور

  121638

******************(3 تا!!! یا 3تا ؟؟؟ داخل همه پستهام هست)علامت اختصاصی abas_m223
اعـتـراف مـی کـنـم یـه بار رفـتـه بـودیــم آب گـرم سـرعـیـن ، تـو استـخـر نشــستـه بـودیـم کـه یـه آقـای مـحـتـرم و روشـن فـکـر زد پـشـتـم گـفـت آقـا تـو آب چـشـامـو بـاز کـنـم مـشکـلـی پـیـش مـیـاد،گـفـتـم بـلـه آقا
گفـت: یـعـنی انـقـد اَمـلاحِ آبِش زیـاده که نمـیتـونم بـاز کـنـم؟؟؟
گـفـتـم نـه ولـی پـسـرخـالـه کـوشـولـوم(5سـالـه) الان تـو اسـتـخر ش اش ی د حـالا مـیـخـای چـشـاتـو وا کن... !!!^_^
بنـده خـدا بـاورش شـد لـبـاس پـوشـیـد رفــت ^_^ اوووووغ
مـریـضـم دیـگ کـاریـم نـمـیـشـه کـرد ^_^

  121637

اعتراف میکنم هنوز با این سنُ سال و هیکل قناصم تو حرف زدنم مصاحبه رو با محاسبه قاطی میکنم

دیگه مَرحوم و مَحروم هم که جای خود داره!!!

  121635

الـــــان کـــــه دقـــت مــــی کنم مــیبینـــم بچگیـــامون امکـــــاناتمون از این بچـــه های فیلمــــ خارجیــــــا بیشتــــر بـــود فقـــط مثل اونـا شعــــور استفــــاده رو نـــــداشتیــــم والا فقط من تو کوچـــــه با همـــــه دخترای محل دوســــت بــــودم سر من دعوا مـــــیکردنا که کی ،کی بیا خونمون بازی کنه بام خخخخخخخخخخخخخخخخخخ طرفدارا کجایییییییییییید الان تنهام به خــــــدا

  121604

پدر و پسر داشتن صحبت میکردن!!
پدر دستشو ميندازه دوره گردنه پسرش ميگه پسرم من شيرم يا تو؟
پسر ميگه : من..!
پدر ميگه : پسرم من شيرم يا تو؟؟!!
پسر ميگه : بازم من شيرم...
پدر عصبي مشه دستشو از رو شونه پسرش بر ميداره ميگه : من شيرم يا تو!!؟؟
پسر ميگه : بابا تو شيري...!!
پدر ميگه : چرا بار اول و دوم گفتي من حالا ميگي تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلي دستت رو شونم بود فکر کردم يه کوه پشتمه اما حالا...
برای سلامتی همه پدرای زنده و شادی روح اونایی که از دنیا رفتن صلوات

  121603

جاتون خالی چن وخ پیش بردنمون سفر علمی در پارک چیتگر!
تحقیقات که تموم شد پیچوندیم رفتیم کنار دریاچه که یوهو با یه صحنه ی فجیع مواجه شدم!
اول بگم ناراحتی قلبی دارین اینو نخونین؛خوب نی براتون!
خوب...
چی دیدم؟؟؟؟
یه پسر! آره ولی یه پسر معمولی نبود!
یه پسر دیدم که ...
کلیپس زده بود!
من شرمندم واقعا!ساپورت که اومد دعا کردیم کلیپس پسرونه نیاد که اومد!بد نیست خود را برای خبر های بعدی آماده سازیم!
لایک=ابراز تأسف