دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فانتزی من اینه

  49444

یکی از فانتزیام اینه که بتونم تو افق محو بشم اما هم کاری میکنم error میده.....والا
دوستان میتونید راهنمایی کنید یا آموش ویژه بذارید بخدا منم دل دارم...

  49250

یکی از فانتزیام این که؟؟

وقتی همه دارن تو بیمارستان شلوغ میکنم
بگم : هییییییییییسسسسسسسسسسسسسسسس
اقایون . خانوما اینجا بیمارستان یکم یواش تر

وگرنه حراست و خبر میکنم !
بعد همه لال مونی بگیرن منم ذوق مرگ شم

  49243

اغا یکی از فانتزیای دیگم اینه که برم مرکز بورس جهان و گوشیم جی ال ایکس باشه و سریع از جیبم در بیارم و زنگ بزنم بورسا رو بخرم در حالی که همه ایفون 5 توجیبشون گیر کرده و هی دارن زور بزنن که درارن ولی نتونن منم با خیال راحت مکالمه کنم و بورسارو بخرم و بعد از خرید با یه لبخند ژکوند از اونجا به سمت افق حرکت کنم وبا یه حرکت توی سوراخ لایه ازن گیرکنم:D
اغا اینم یجوره دیگه:D

  49237

اغا یکی از فانتزیام اینه برم خارج و پولدار بشم برگردم (ترجیحا کانادا)
بعد همه بهم زووم کنن که باید زن بگیری و منم که ادم خاکی هستم برم خاستگاری و پدر عروس بگه خونه داری بگم اره دوباره بپرسه ماشین داری بگم نه و یهو داد بزنه بگه برو بیرون از خونمون ما به ادم بی ماشین زن نمیدیم و دختره گریه کنه بخاطرم:)
منم فرداش برم یه پراید صفر کیلومتر از نمایشگاه بخرم در حالی که دارم ماشین رو پارک میکنم (نگران نباشید پارک دوبل بلدم) پدر دختره و خود دختره منو ببینن و از ناراحتی میوه هایی که خریردن پخش زمین بشه منم اصلا به اونا توجه نکنم و برم سمت افق و توی سوراخ لایه ازن گیرکنم و داغ چنین دومادی تا اخر همراهشون باشه :)
بلع چنین مغز متفکری ام من:)

  49186

یکی از فانتزیام اینه که یه تغییر ژنتیکی توسیب ایجاد کنم که موقع خوردن لای دندون گیر نکنه

  49167

فکر کنم یکی از فانتزیای مامانم اینه صبح که در اتاقمو باز می کنه ببینه دیشب که داشتم درس می خووندم رو کتابم خوابم برده
به نظر من که توقع زیادیه

  49018

یکی از فانتزییام این بود بابام بفهمه سیگار میکشم
که دیگه یواشکی نباشه
دیروز ته مونده سیگارم رو دید
گفت واسه کیه؟
گفتم من((((
منتتظر بودم بزنه تو گوشم
اما گفت نه باور نمیکنم واسه تو نیس!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ینیییییییی اب شدم تو افق:(((((((((((((((((

  49011

یکی از فانتزیام اینکه تو یه خیابون خلوت وقتی که چند تا پسر دارن به یه دختر خانوم با حجاب اذیت میکنن من سر برسم و همشونو با حرکات تکنیکی بزنم بیفتن زمین. بعد در حالی که من دارم میرم طرف دختره تا ببینم بهش چیزی نشده از پشت یکی از اون پسرا با تیر و کمون منو بزنه . منم بیفتم بغل اون دختره و اون دختره هی با صدای بلند بگه نه تو نباید بمیری منم بگم این تقدیرمونه که این طور بشه. بعد تو افق محو شم. بعد تو اون دنیا همی کسانی رو که برای من لایک زدن از ته ته دل دعا کنم

  49006

یکی از فانتزیام اینه که یه لشکر 100000 نفری رو با دوستم فرماندهی کنیم و به دشمن حمله کنیم{ با شمشیر } بعد یه نفر جاسوسی ما رو واسه دشمن بکنه. منم ندونم اون کیه . تا اینکه اونو تو جنگ ببینم که یه کلاخود توسرشه طوری که شناخته نمیشه. بعد با هم جنگ کنیم. من با شمشیر بزنم کلاه از سرش دربیاد. بعد ببینم که اون جاسوس همون دوستمه در حالی که شمشیرم رو گلوی دوستمه بیفتم زمین تو چشمام اشک جمع بشه بعد تو افق محو شم
انصافا فانتزی خوبی نبود پس بزن لایکو

  48972

یکی از فانتزیهام اینکه یه سفر برم پیش جنیفر لوپز چندین و چند ساعت با لهجه غلیظ آمریکایی باهاش صحبت کنم متقاعدشم کنم بیاد عضو 4جوک بشه :)
مطلب بزاره :") بعدش چون به زبان خاص خودش نوشته هیچ کدوم از مطالبشو مدیر 4جوک تآیید نکنه :|
آی دلــــــــــــــــــــــــــم خنک میشه که نگو :|

  48948

یکی از فانتزیام اینه که دارم با یه پراید هاچ بک گوجه ای از افق میام خونه و دستم تو دماغمه و بینیمو در میارم گیلی گیلی میکنم و میندازمش تو خیابون بعد یهو گوشیم زنگ میخوره منم تبلت جدید اپلمو از تو جیب شلوار کردیم که 1600 تا پیلیسه داره در میارم و میگم بنال :))
بعد اون یارو میگه بهتره خودتو از این بازی بکشی بیرون :))
میگم کدوم بازی کککصصصاااااااافططط :))
میگه همون بازی کثیف :))
بعد من متوجه میشم وارد یه بازی کثیف شدم و سریع گوشیمو قط میکنم و میرم تو یه حموم عمومی خوب خودمو میشورم که از این بازی کثیف بیام بیرون:)))))
بعد دوباره یارو زنگ میزنه ازم تشکر میکنه و میگه ولی خداییش گوشیت خیلی زاقارته بهتره یه گوشی جی ال ایکس بگیری بعد من یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش میکنم و میگم داداش شلوار کردی مال همچین موقعیتاییه دیگه :))
خداییش اون صبر و حوصلتون تو حلقم ینی بازم میخواین ادامه بدم....:))

  48837

یکی از فانتزی هام اینه که
.
.
.
برم سره کلاس هندسه
.
.
.
بگم این درسا بسه...کاشکی این زنگ بخور دل به دلدار برسه
بعد استاد حذفم کنه من پاشم نگامو بندازم توو نگاش.درحالی که میرم تو افق بگم خوب دستِ منو خوندی منو بدجوری سوزوندی .منو مثه یه برده کجا ها که نکشوندی
خخخخخخخخخخخخ

  48710

یکی از فانتزیام اینه که مثلا دارم تو خیابون قدم میزنم و دست تو موهام میکشم و تو باد پریشونشون میکنم بعد یهو یه دخدری از این سیبیل در رفته ها بم بگه جووووووون جیگرتو :))
بعد من سریع برگردم طرفش و با گردنم یه موج مکزیکی برم و یه نگاه عاقل اندر سفیه بهش بندازم و بگم کککککصصصصاااااففففطططط من زن دارم :))
دوباره برگردم به سمت افق و یه قری بدم و به حرکتم ادامه بدم :))
کلا دارم از دست میرم من :))

  48635

یکی از فانتزی هام اینه که وقتی یکی یه خوراکی بهم تعارف میکنه خیلی ریلکس بهش بگم مرسی نمیخورم. لامصب خیلی باکلاسه این حرف. ولی نمیدونم چرا همیشه مثل گرگ حمله میکنم به خوراکیه. یا مثل گربه شرک اینقد خودمو مظلوم میگیرم که طرف دلش واسم میسوزه و از خوراکیش بهم بده

  48368

یکی از فانتزی هام اینه که یه ماشین " لیـفـان " بخرم و توی اتوبان خراب بشه ، بعدش مردم بیام منو مذمت کنن که چرا میری ماشین چینی میخری؟ پراید به این خوبی؟! منم نادم از این اقدامم سرمو بندازم پایـیـن و بگم : میـدونم... من یه خیانتـکارم ... همین الآن اوراقش میکنم و میرم یه پراید میخرم!
بعدش مردم ماشینمو هل بدن من بذارم دنده 2 و نیم کلاج کنم و اونا واسم بای بای کنن و منم برم سمت نمایندگی سایپا محو بشم :)