دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  57121

کی از فانتزیام اینه که بدونم پست هایی که میزارم کجای jokمیره؟؟؟؟
##########

  57108

4jok
تو كافي شاب دانشكاه با جند تا از دوستام كه دخترم هستند نشسته بوديم ،جشمم به بسري كه در ميزه كناري ما نشسته بود افتاد سرتاباي بسره سفيد بود بلوزش شلوارش كفشش حتي هندزفزي تو كوشش هم سفيد بود،قيافش برام خيلي جالب بود به تك تك دوستام كه بيشم نشسته بودن اون بسره تنهاي سفيد بوش رو نشون دادم و درباره طرزه لباس بوشيدنش با هم حرف زديم با اين فكر جون تو كوشش هندفري هست داره اهنك كوش ميده و حرف هاي مارو درباره خودش نمي شموه...بعد از غذا خوردن دستم كثي با وُلُمِ نسبتاًً كم كه حتي دوستام نشنيدن كفتم دستمال مي خوام يه دفعه ديدم بسره سفيد بوش  با يه دستش دستمال به من فرما مي زنه منم با قيافه علامت تعجب از كي تا حالا داشت به حرفام كوش مي كرده اون دستمال كرفتم 
منOOOO
بسره سفيد بوش " "


  57103

راست میگن فوضولی خوب نیستااااااا
امروز اینو با تمام وجودم لمس کردم ....
داشتم یواشکی از سوراخ کلید نگاه می کردم خواهرم واسم چی عیدی گرفته..... آخه داشت تو کمدش قایم می کرد
در اتاقش هم رو ب من باز می شد
چشمتون روز بد نبینه ، یهو در با شدت باز شد ...... گوممممبببب ....
جای سوراخ کلید و دسته ی در، دقیق چاپ شده رو صورتم !!!!!!
دعا کنید جاش زود خوب بشه و الا تو دید و بازدید های عید همه می فهمن من چقدر فضولم(کنجکاو) :دی

  57100

عاغا من طی یک اقدام شجاعانه جزوه شیمی‌ جبر حسابان با فیزیک ننوشتم الان روزی صد بااااااااااار به خودم لعنت می فرستم آخه ای چه غلطی بود من کردم؟ یکی نیست بگه آخه تو چرا میری مدرسه؟

  57098

یه وقتی بود که ماهم مثل آخرین بچه متولد شده تو فامیلمون بودیم
یه وقتی لباسمون دو وجب میشد نه مثل الان کتو شلوار چند ملیونی
یه وقتی کل پامون میشد به اندازه انگشت اشارمون نه کفش 41-42-43-44
یه روزی اگه پیشبند نمینداختن رو لباسمون کل لباسمونو گند میزدیم نه حالا که باید ریتم چنگال و قاشق هامون به هم دیگه بیاد
یه روزی اگه پوشکمونو عوض نمیکرد حتی بابامون میگفت بیا این بچه رو جمعش کن بوی گندش خفمون کرد
یه روزی تمام تمام دلخوشی یه مادر این بود که بچش آروم آروم قد بکشه و عصای دستش بشه تو پیری کنارش باشه
نمیخوام بدونم دلیلت برای جدایی چیه،اصلا دلیل برام مهم نیست نه
فقط یه امروزم فرصت داری اگه به هر دلیلی خدای نکرده با مادرت قهری اگه دعوا کردی اگه گذاشتیش خانه سالمندان برو و بیار کنار خودت کنار خانوادت به خدا حیفه اگه این فرشته آسمونی رو کنارت نداشته باشی
به سلامتی مامانایی که میخواستن ما بشیم عصای دستشون اما شدیم ....(خودتون بگید چی شدید)
عیدتون مبارک

  57089

بعد میگن تحریم فشار نمیاره........
امروز رفتیم بیرون با دوستم یدفه دیدم دوستم گوشیشو داد بمن گفت یه
عکس بگیر.......
دیدم رفته کنار یه مانکن زن واساده میگه عکس بگیر
بچه اصن عقده ای شده.......
خود مانکنه ام هنگیده بود
کشیدمش اینور وگرنه مانکنه آدم میشد میزد لتو پارمون میکرد
والا شانس که نداریم

  57088

یادم میاد بچه ک بودم تو مدرسه تغذیه هامو میفروختم کارم به جایی رسید که درامدم از بوفه مدرسه هم بیشتر شدددددددد آخخخخخخخخخخخخ یادش بخیر مدیرمون فهمید منو3روز اخراج کرد تازه کثافط پولاموهم ازم گرفت اره دیگه ادم اقتصادی بودم واسه خودم.

  57083

مامانم یه لیست خرید داد بهم که SMS کنم واسه بابام که سر راه بخره و بیاره،توش شامپو اوه (AVE) بود.
بابام رفته به فروشنده گفته: شامپو Oh دارین؟:)))
گویا فروشنده چندبار با تعجب پرسیده شامپو چی؟ :|
و بابام هی تکرار میکرد oh oh =))))))

  57080

ی گوشی1100 دارم پارسال عید رفته بودیم شمال باهاش فندق می شکستم.اغا یعنی کیفیت تا این حد؟؟!!!!!جدیدا فهمیدم 1100 ها هم مث کنترل تلویزیونه ضربه که میخوره بهتر کار میکنه

  57073

دیروز خونه تکونی عیدمون تموم شد. امروز صبح که از خواب پاشدم هی حس میکردم باید یه چیزی رو بشورم یا پاک کنم و دستمال بکشم!!!
اصن یه وضی! :-)

  57060

یکی از خاطرات دوران راهنمایی من اینه که اوّل مهر بود ، همه به کیف و کفش نو رفتیم مدرسه ، من و سه تا از دوستانم مسیر خونمون تقریبا یکی بود ، یکی ازین سه تا یه بچه پر رو و تغس؟(طقص - طغس ول کن بابا قاتی کردم )بود ، جالبه اینکه کیف این پسر پر روهه با یکی دیگه از دوستانم عین هم بود ، زنگ آخری من کیف هاشون رو جابجا کردیم تو راه خونه کیف این یکی رو به زور ازش گرفتم تا دم در خونمون کیفش رو شوت می کردیم ، البته زیاد من دلم نمیومد محکم بشوتم ، اون رفیق پر روهه خیلی محکم می شوتیت ، پسره بنده خدا گریه ش درومده بود ، هر کاری کرد نزاشتم کیفش رو بر داره ، یه بار که همون تغسه داشت می شوتیت کیف نو این پسره پاره شد و زد زیر گریه ( ظالم خودتونید )
رسیدم به جایی که باید از همدیگه جدا میشدیم من کیف پسر تغسه رو ازش گرفتم دادم به همونی که گریه می کرد و کیف رو از زمین برداشتم دادم به تغسه !
همینجوری داشت نگاه می کرد باورش نمیشد که کیف ها رو من عوض کرده بودم داشته به کیف خودش لگد می زده ، زیپ و باز کرد کتاب و دفتر خودش رو دید و اشکش درومد ،
پیام اخلاقی ، ما که آدم نبودیم ، لا اقل شما آدم باشید
عجب روزهایی بود ، دعواهای زنگ آخر ، دلم براش لک زده ، اگه موافقی بلایک

  57049

تولدم بود رفته بودیم mp3 بخرم...
یارو نمایندگی مارک (فلان) بود...
یه مدل دیدم میگم 8گیگشو ندارید؟ میگه نه ولی رو همینم میشه 4000 تا آهنگ ریخت. 4گیگم خیلی زیاده!
بعد میگم این که زرده مشکیشو ندارین؟؟
میگه نه ولی میذاریش تو جیب چه فرقی می کنه چه رنگی باشه.
دلم میخواد یه گوشت کوبی چیزی بزنم تو سرش موافقید عایا؟؟

  57014

يه روش Up date شده براي اذيت گوزيلا که امتحان وتزمين شدس.
ازدردوستي ومحبت واردشين بعدگودزيلامذکورروبه حمام برده وقتي مشغول اب بآزي درلگن ميباشد،اب سردروتااخرببنديد وبذاريد يه ذره بسوزه!و10minهمون کاروبااب داخ بکنيد،بذاريديخ بزنه!
نکته:اگ استحمام بطول انجاميداين عمل وقيح رومکررا انجأم بدين!
لايک:خعععلي مريضي عزيزم!

  56987

یکی ﺍﺯ ﺗﻔﺮﯾﺤﺎﺕ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﮐﻮﺩﮐﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺁﺏﻣﯿﺨﻮﺭﺩﻡ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺍﺯ ﻣﯿﮑﺸﯿﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻤﻤﻮ ﺗﮑﻮﻥ ﻣﯿﺪﺍﺩﻡ . ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﮑﻤﻢ ﺻﺪﺍﯼ ﺁﺏ ﻣﯿﻮﻣﺪ !
ینی اون لحظه ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺳﻮﺍﺣﻞ ﺻﺨﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﻬﻢ ﺩﺳﺖ ﻣﯿﺪﺍﺩ !

  56971

اول بگم کاش تو منو بالاخاطراته چندش اوره هم بود(الان میگم چرا خوسبر کن)
من بچگیام سرپشه هاروقطع میکردم بعدچنددیقه دوباره سرشومیچسبوندم بدنش زنده میشدوپروازمی کرد.
چندتا نکته لازمه درمورداین کشفم بگم:
۱_اگه زمان طولانی بشه دیگه سرش به بدنش نمیچسبه وب جای تماشای پرواز بایدب فکره تشکیل(نه تشیع) جنازه باشیدوشمامترکبه غتل شدید
۲_پشه سربریده توحلقم اگه دروق گفته باشم
۳_به جای فحش ی خورده فک کن من چه جونوری بودم
۴_بعدهی بگودهه هشتادیاگودزیلان پس من چیم؟؟؟؟؟؟؟؟