ديروز جلو ايينه وايسادم به خودم ميگم امشب چه جيگر شدى عشقم مامانم رد شده ميگه اين روانيو نگاه کن مگه اينکه خودش به خودش بگه جيگر!!! اصلا عشق مادر دختريو داری ليلی مجنون جلومون کم ميارن
خاطرات خنده دار
معلم ریاضی دوساعت درس داده بچه هاهم عینهو خرمگس نگاش میکنن بعددوساعت اومده نشسته میگه:خوب کی فهمید؟منم ناخواسته دادزدم:دشمن!! کلاس ازشدت انفجارتکه تکه شد!شانس آوردم منفی نداد.
یه استاد داریم میگه شما آدم که نیستید ، شم همتون آدم فضایی هستید ، آدم که این شکلی نیست ، حالا بعد تعطیلات عید اومده میگه تعطیلات خوش گذشت ؟؟؟ منم نه گذاشتم نه ور داشتم بهش گفتم جای شما خالی رفتیم عطارد چه صفایی داشت !!!!!
یه داداش دارم در شرف ازدواجه ، بهش میگم تو دیگه الان یه مرغ حساب میشی ، قاطی مرغا شدی دیگه، ارزشت بالا رفته ،نمیدونم چرا بیشتر دوست دارم !!!!!!!!!!!! اونم میگه بزار روزی که خودت خواستی مرغ بشی میبینمت !!!! منم میگم اون موقع مرغ ارزون میشه !!!!!!!
انقدر بدم میاد وقتی میام 4jok میخوام یه پست رو لایک کنم یهو یه صفحه باز میشه میگه شما برنده جایزه شدید...جایزت تو حلقم...
لایک=موافقم
امروز داشتم ميرفتم بهشت فاطمه ... 2 تا اتفاق جالب افتاد ..
1-تو ماشين نزديك چراغ راهنمايي رسيدم ... انگشت دست چپم تو دماغم بود . دست راستم به برگه كاري بود راجب كار با موبايل هندس فريش با دوستم صحبت ميكردم .. مامور امد گفت .. تو دست واست موند كه رانندي كني ..نه خدايي ... حرفي نداشتم خخخخ .. 50 جريمه شدم ...
2- رفتم قبرستون سر مزار 2 تا داداش داشتن سر جاي قبر كه پيش خريد كردن كه كي جلوتر باشه بحث ميكردن ..خدايا .. موندم دلم گفتم منو بندازن تو دريا ماهيا بخورن ثواب داره .. ولا چه خلقي داريما ........
ما یه پسرهمسایه داریم همسن منه...(17سالمونه)
این باباش تو یه تصادف فوت کرد...(خدا رفتگان شما رو هم بیامرزه)
بعد مامانش با پول بیمه باباش واسش یه خونه خریده ....(طبقه دوم آپارتمانمونو)
و اما القابش قبل از خانه دار شدن: علی لیخه – علی دراز – علی کفتر باز..
اما اکنون: آقــــــــــــــــــــا علی...
من برم ببینم قصد ازدواج دارند آیـــــــــــــــــــــا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نشسته بودم داشتم با داداشم در مورد این که سربازی مشهد افتادم (اره بچه مشهدم) صحبت میکردیم ، داداشم امد گف، اره اینایی ک قیافه ندارن خوب شانس دارن
من :-(
داداش گرام :-O
خو برادر من اول فک کن بد ی چی بگو ، دیگ اعتماد ب نفسم رفت
5-6سال پیشم یه بارم داشتم شیشه های اشپزخونه رو با دستمال(توجه بنمایید:با دستمال)تمیز میکردم که یهو دیدم دو تا از خانومای محترم همسایه بازززززز اومدن دارن زیر پنجره ما غیبت همسایه های دیگه رو میکنن!اغا منم که حساسسسسسس!هیچی دیگه مجبور شدم با یه پارچ اب خنک شیشه ها رو تمیز کنم:خخخخ
اخ اخ دیدی چه دل پردردی داشت دختره اشکم دراومد!! من ک به باغبونه میگم اگه بره دختره رو بگیره امسال سه برابر محصووول میددم!!!
دردودل دو درخت در 13بدر!!
عرضم به خدمدتون که
یه استاد داریم پسره، خوشگل، خوشتیپ، پولداااااااار خلاصه اکازیون
این جناب استاد محبوب دختران و مغضوب پسران تشریف دارن به دلایل ذکر شده در فوق
.
بعد تعطیلات عید که اومد سرکلاس ، فهمیدیم مزدوج شدن
باید بودین و حال دخترای کلاسو میدیدین
یه تانکر آب قند آوردن تا اینا به هوش اومدن
به گمونم این ترم هم قسمت نشه این واحدو پاس کنن
7 سال پیش .. کلاس اول دبیرستان بودم .. خیلی بچه شر و بدی بودم..
کلاس اول 103 .. به کلاس تروریست ها معروف بود .. یعنی همه بچه ها شر و خفن بودن ...
یادمه یه دفه معلم علوم میخواست امتحان بگیره .. من بچه ها رو تحریک کردم .. گفتیم هیچکس هیچی رو برگش ننویسه .. آقا همینطورم شد .. معلم عصبانی شد .. برگه ها رو پاره کرد و ریخت تو سطل آشغال .. (سطل آشغالمون خیلی بزرگ بود) .. درو باز کرد و رفت به سمت اتاق مدیر.. من مبسر بودم .. بعد یکی از بچه ها گفت من سیگار میکشم تو حواست (هواست.. هواصت ..حالا هرچی) باشه که مدیر یا معلم نیاد .. آقا من حواسم پرت بود .. بعد یه دفه دیدم معلم با مدیر داره میادش .. زودی گفتم حسین مدییییییر .. آقا این بنده خدا هوول کرد .. سیگارو انداخت تو سطل آشغال .. مدیر وارد شد .. گفت :
آشغالا.. نکبتا ... بقیشم بووووووق ها .. همتون اخراج ..
آقا تا اینو گفت دیدیم یهو یه شعله آتیش از پشتش بلند شد .. همه هم دادو هوار راه انداختن .. یکی از پنجره پرید بیرون .. اون یکی نیمکتو گاز میزد.. خلاصه... همگی تا یک هفته اخراج بودیم .. و بعدش با التماس ما و پدرومادرامون دوباره برگشتیم ..
یعنی یه همچین آدمهایی بودیما... سایلاره لامصبی بودیما
ديروز نشسته بودم داشتم با گوشي تو اينترنت چرخ ميزدم؛ يهو شنيدم بيسيم داره صدام ميكنه. منم رفتم جواب دادم؛ طرف يه سري اطلاعات ميخواست؛ خواستم بهش بگم "چند لحظه صبر كن تا من برم فلان فرم رو نگاه كنم" گفتم: "يه لحظه گوشي!!!!!"
(دوستاني كه نميدونند؛ من سربازم و گوشي هم با خودم قاچاقي اوردم)
لايك=يني سوتي در اين حد؟؟
یهکی ا فونتزیام شده.... یه روز با شلوار کردی یا پیجامه راه راه برم سرکار...درهمین حین که نشستم پشت میز و دارم کار ارباب رجوع ها رو انجام میدم ...یه نوشابه گازدار(ینی خیییلی گازداراااا...) از توی جیب شلوار کردیم در بیارم بزنم به بدن...ودر جواب ارباب رجوعها ...2تا آروووغ جانانه بزنم..بهد بگم سوالتون چی بود...بگه ببخشید غلط کردم بره بشینه سرجاش....درهمین حین کف پای چپم شروع به خارش کنه...مجبور بشم کفشم رو بعد از یه روز کاری خسته کننده و پر از عرق(هههعععییی خوووداااا) در بیارمو جورابمو که حدود یه ماه پیش با خاهش و تمنای اعضای خونواده شستم ...در بیارم و پامو بزارم روی میزو شروع به خاروندنش بکنم...
ذاته کفیثی دارم نه؟...
تازههه....با همون شلوار کردی شبش یه مجلس عروسی هم دعوتیم....
من برم شلوار کردیمو اتو کنم....
عاقا بابام یه دوست دره که یه پسر داره که پسره خعلی باهوشه ( رتبه کنکورش ۳۰ بود) از این آدما که از شدت باهوشی یه ذره خنگ میزنن...
هیچی دیگه یه روز دادش کوچیکه اش داشته تو دریا غرغ ( قرق غرق قرغ هرچی) میشده این اتم بجای اينکه برادرشو نجات بده میره دوربین میاره فیلم میگیره .....
ینی اون نبوغش بخوره تو فرق سرم
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 24662
کل بازدید: 512748804