دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  78055

میگم سرراهیم باورنمیکنید.
باهزار زحمت به باشگاه رفتن پاهامو عضلانی کردم توخونه عضلات پامو درمیاوردم ونگاشون میکنم مامانم میگه خاک توسرت پاهاش ورم کردن نگاه چجورشده کجوکوله و قاچ قاچ(منظورش تیکه های عضلات پام بود) شدن خاک برسرت اینکارارو میکنی تیپت هرقدرم خوب باشه بااین پاهات بهت زن نمیدن بدبخت میشی!!!
اخه یکی نیست بهش بگه مادرمن کی دیدی موقع خواستگاری شلوار داماد رو دربیارن پاهاشو ببینن کجوکوله است یانیست هان؟؟؟
لایک= نه باورمیکنیم سرراهی هستی (اشاره به اول متن)
بعدشم نمیدونه که اینهمه دختردنبال شوهرمیگردن تواین 4جوک وجاهای دیگه کی میادبه بدنم ایرادبگیر اه

  78030

پنج شنبه که رفتم کنکور ارشد بدم،قبل از ورود به جلسه بهمون بیسکویت و آبمیوه و آب معدنی دادن.
من خودم به شخصه دچار تردید شدم که دیگه برم کنکور بدم یا نه.بقیه رو نمیدونم

  78021

یبارداشتم توخونمون شلوغی میکردم که یدفه مامانم عصبی شد گفت: پسربه این گندگی خجالت نمیکشی ازاینکارات کی میخوای آدم بشی
آبجیم ازاونطرف گفت این ادم بشه که من تنها میمونم
بیچاره آبجی کوچیکم میخواست پشتمو خالی نکنه ولی واسه سوتی که داده بود یه هفته خندیدم
لایک= شلوغی هم دراین تحریما یکم لازمه

  78018

امروز صبح تو خواب بودم يكي بهم گفت امروز امتحان داري
يدفعه از خواب بيدار شدم همش هم با خودم ميگفتم واي نخوندم چطور امتحان بدم صفر ميگيرم هيچي بلد نيستم رفتم سر كمد لباسي كه لباساي فرمم بپوشم برم مدرسه هر چي گشتم نديدم داشتم فكر ميكردم لباسامو كجا گذاشتم كه يدفعه يادم اومد اي دل غافل . با خودم گفتم اولا من امروز امتحان نداشتم دوما امتحانات تموم شده ثالثا من پنج سالته مدرسه ام تموم شده هيچي ديگه ديدم بازم توهم زدم با ارامش خيال رفتم خوابيدم

  78008

یه بار جلو مدیر عامل شرکتمون صحبت از زبان تلخ انگلیسی شد .از اون جهت که تنفر خاصی از این مغوله دارم ( خب سختمه باهاش) اومدم کلاس محدودی بذارم گفتم: من دیپلم تفال(تافل) دارم. منکه متوجه نشدم چه سوتی دادم اما آقای مدیر عامل با خنده ی پراز شگفتی تکرار کرد پس دیپلم تفال داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟بعدش یادم افتاد تفال مارک قابلمه است.
فکرکککککککککککککککن همچین آدمیم من!!!!!!!!!!!!!!!!!

  78002

چند وقت پیش خواهر زادم داشت با کامپیوتر باب اسفنجی میکشید،منم داشتم بهش میگفتم که کجاشو چه رنگی کنه،یهو برداشت همشو زرد کرد،بعد من اومدم بگم رامینا دهنشو سفید کن گفتم رامینا حالا دهن باب اسفنجیتو سرویس کن!بیچاره بچه نمیدونست چیکارکنه،
خودمم نفهمیدم چه سوتی دادم وقتی شوهرخواهرم زد زیر خنده تازه فهمیدم چی گفتم!!!
رامینا :-0
باب افسنجی ;(
پاتریک :(
اخپاتوس ;)
آقای چرخنگ :(
بقیه D:
(فک نکنید نمیدونم تلفظ درسته اسما چه جوریه ها،فقط دارم به زبون پاتریک میگم ;) )

  77973

******************(!!!و؟؟؟)علامت اختصاصی abas_m223
تــو مـغــازه یــه پـسـر بـچـه ی 5 6 سـالـه کـوچـولـو رو دیـدم کـه داشـت هـمـیـنـجـوری گـریـه مـی کـرد و بـه مـامـانـش مـی گـفـت مـن از اون لــواشــک بـزرگـهـا مـی خـوام مـامـانـش هـم بـهـش تـوجـه نـمـیـکـرد و مـی گـفـت کـوفـت بــخـوری...ایـن صـحـنـه رو کـه دیـدم بـه چـشـمـای مـعـصـومِ پـسـر بـچـه کـه پـر از اشـک شـده بـود نـگـاه کـردم و یـه لـبـخـنـد ریـز و مـجـلـسـی زدم و لــواشـک رو بـرداشـتـم و رفـتـم پـولـش رو بـه مـغـازه دار دادم و بـرگـشـتـم پـیـش پـسـره کـه خـوشـحـال شـده بــود و بــا لـبـخـند هـمـیـشـگـیـم بـسـتـه لــواشـک رو بـاز کـردم و دسـتـم رو دراز کـردم سـمـت پـسـره و آشـغـالـش رو دادم دسـتـش و گـفــتـم دلـت بـســـــوزه مــن لــواشــک دارم^_^ و بـا چـنـان مـلـچ مـلـوچـی شـروع کـردم لـواشـک رو لـیـس زدن کـه بــچـه طـفـلـک از گـریـه کـبـود شـد و جــان بـه جـان آفـریـن هـزار وسـیـصـد آفـریـن داشـت تـسـلـیم مـی کـرد کـه مـامـانـش یـهـو 2تـا بـا کـیـف زد تـو سـرم و بـهـم گـفـت کـصـافـطِ آشـغـالِ عــوضـی مـگـه مـرض داری اشـک بـچـه رو در مـی آری؟؟؟ و رفـت بـوسـش کــرد و بــراش لــواشـک خــریــد.....
کـوچـولـو ,درسـتـه زیـاد گـریـه کـردی و مـن از مـامـانـت کـتـک خـوردم ولـی تـنـهـا راهـی کـه بـه ذهـنـم رسـیـد کـمـکـت کـنـم بـه لـواشـک بـرسـی هـمـیـن بـود,مـنـو بـبـخـش^_^!!! بـاشـد کـه کـمـی بـیـنـدیـشـیـم!!!^_^
و مـن الله الـتـوفـیـق,مــــــامــــــان تــسـبـیـح مــن کــــو ؟؟؟^_^

  77953

ویژه "یادش بخیر اون روزا..."
یادش بخیر با هم رفتیم بالا پشت بوم پیش کفتراش!عاشق کفتر بود،میگفت همیشه میام بالا پشت بوم تنها ساعتها میشینم باهات اس ام اس بازی میکنم!میگفت تو اولین زنی هستی که اومدی پیش کفترام با هم ساعتها نشستیم و از عشق وعاشقی گفتیم به نشان عشقمون یک جفت کفتر بهم داد،روزی که من واون رو به اجبار از هم جدا کردند،بهم زنگ زد گریه میکرد میگفت از وقتی رفتی حالم بده،اومدم پیش کفترام تا آروم شم اما چن تا از تار موهای بلند وقهوه ایت اینجا گیر کرده به قفس کفترا میگه ساعتها گرفتم تو دستم و باهاش گریه کردم .....بغض داشت خفه اش میکرد فقط میگفت مریمم،مریم خودم دوست دارم.....
لایک = جدا ماندن از کسی که دوستش داری
فرقی با مردن ندارد
پس عمری که بی او میگذرد
مرگیست به نام زندگی

  77949

ویژه "یادش بخیر اون روزا...."
مثل همیشه ساعت 7/30عصر با هم قرار داریم، همیشه زودتر میومد ماشینشو پارک میکرد و اس میفرستاد منتظرم زود بیا عشقم!از دور راه رفتنمو نگاه میکرد میگفت دلم میلرزه وقتی میبینمت!آهنگ دعای شب معینو میذاشت برام،از عطر بیکی که دوست داشتم میزد تا بوش بپیچه تو ماشین،بعد مثل همیشه میگفت بیا عزیزم اینم سهم آدامس موزی امروزت!بعد 10 دقیقه گیر میداد که آدامس دهنیتو بده میخام بخورم منم بهش نمیدادم میومد از دهنم بزور در میاورد ومیذاشت تو دهنش.میگفت من طعم این آدامسو دوست دارم...لعنت به کسی که من وتو رو ازهم جدا کرد،نیست تا اشکای من وتو رو ببینه!!!!
لایک=خدایا عاشقان را غم مده

  77948

کلاس سوم راهنمایی بودم... مدیرمون یه روز باهام به ناحق... دعوا کرد.
هیه منم فرداش میدونین چیکار کردم؟در کنتور اب که بیخ در ورودی بودو بازش کردم(اخه من 6سال غیر انتفایی درس خوندم اما سوسول نبودم.خیلی بچه شری بودم)خلاصه... در کنتورو بازش کردم و رفتم کمی دورتر روبه روی در نشستم.وقتی اقا مدیر تشریف اوردن... جف دستامو بردم بالا با صدای بلند گفتم سلام اقا مدیییییییییییییر اونم در حالت کیف کردن فقط منو نیگا میکرد و گفت سلاااااام علیییی بعد هیچه دیگه در ارز(عرض؟ارض؟)3ثانیه قد عاقا مدیر از یک متر هفتاد و پنج سانت به هفتاد و پنج سانت تغییر کرد.اخه جای کنتور که عمیق بود جف پا رفته بود توش.تا یه هفته میلنگید.

  77917

اقا یه دفعه قرار شد ما رو از طرف مدرسه ببرن باغ بانوان
ما هم می خواستیم دوربین بیاریم که گفتن از ناظم بپرسین این دوست ما هم رفت و پرسید بهش گفته بودن نه
اونم گفته بود "ما با خانواده که رفته بودیم گذاشتن دوربین ببریم"
ناظممون هم گفت "خوب شما با خانواده رفتین حالا قراره از مدرسه ببرن دوستات که خانوادت نیست"
اونم نه گذاشته نه برداشته گفته" اخه خانوم بنی ادم همه اعضای یک خانوادن!!!!!":دی
دوستم:))))))(ماشالله نیششم تا ته بازه)
ناظم 0_0
فردوسی:))))

  77900

استادمون سر کلاس میگفت وقتی میرین عابر بانک پول بردارین مثل مار روش چمبره بزنین کسی نبینه.واستون حریم شخصیه.فرداییش رفته بودم پول بردارم قشنگ چمبره زدم روش.یهو یه پیرزنه از پشت گفت:دخترم یکم بر اونورتر من نمیبینم
من:O-O
پیرزنه:دخترم با توام ها برو اونور...من:@-@
پیزنه:دخترم مگه کری برو اونور دیگه...منO-o
قربون حریم شخصیم برم..!!!!!!

  77899

عاغا دیشب خونه ی مامان بزرگم بودیم این گودزیلای ماهم اونجا مستقر شده بود (5سالشه)مامان بزرگم حالش بدشد وگلاب به روتون بالا اورد این گودزیلا محترم گفت وای مامان بزرگ میخوای بچه دارشی!!!!
من هم سن این بودم پفک میخریدم هفت هشتاشو با تف میچسبوندم به هم اصلا وقت نمیشد به این چیزا فکر کنم.. والا به خدا
لایک یادتون نره...

  77890

مامان من وقتی میخواد بیاد تو اتاق اول مثل آقا محمد خان قاجار درو باز میکنه.بعد یه دید کل اتاق رو میزنه.قسمتی هم که من نشستم رو یه آنالیز میکنه .بعد چندتا میزنه رو در.!!!!@-@
مامانهای شما هم؟؟؟؟؟

  77881

چند وقت پيش يكى زنگ زد خونمون من گوشيو برداشتم.
من:الو سلام بفرماييد¿
آقاهه:سلام عليكم منزل آقاى طباطبايى¿
من:نخير اشتباه تماس گرفتين.شما¿¿¿
آقاهه:مگه نميگى اشتباه گرفتم پس ديگه چى ميگى¿!!!
خدارو هزااااار مرتبه شكر خودش گوشيو قطع كرد چون من واغعا نميدونستم چى ميگم!
با كيا شدين 70ميليون¿فك و فاميلم فك و فاميلم دارن¿افقم ككه جديدا كارتى شده عمودم كه نوآورى يكى ديگه ست خط اريبم منو تو خودش محو نميكنه!