دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  27257

با رفیقم تو مترو نشسته بودم دیدم یه پیرمرده وایساده.
به رفیقم گفتم: پاشو بزار حاجی بشینه...
یهو یه پیرمرده دیگه زد پشتم گفت: توام پاشو بزار من بشینم!!!

  27244

سوار تاکسی نشسته بودم ؛ خواستم سیگار روشن کنم خیلی مودبانه به راننده گفتم: جناب می تونم سیگار بکشم ؟ (خواستم اجازه بگیرم)
یه نگاه تحقیر آمیز بهم کردو گفت : یعنی نمی دونی می تونی سیگار بکشی یا نه ؟ از من می پرسی می تونی سیگار بکشی یا نه ؟ )-x

  27231

یادش بخیر بچه بودیم میرفتیم مغازه خرید تو راه یا یادمون میرفت چی میخواستیم بخریم یا پولمون گم میشد:))))

  27228

وقتی بچه بودیم با سه چرخه مسابقه میذاشتیم. اهمیت مسابقات در حد مسابقات فرمول ۱ بود جوری که من خیابون رو خلاف میرفتم پایین.وضعیت مغزی در حد جلبک بود یادش بخیر.خخخخخ

  27216

اومدم تو پذیرایی میبینم داداشم زل زده به پیتزاشو شعر شادمهرو میخونه:
تمام تو سهمه منه ..
منو میگی :|
داداشم=))

  27211

یه رفیق دارم از اقتصاد هیچی حالیش نمیشه! وقتی پنج دقیقه باهاش بحث اقتصادی میکنی، فقط فعل های جملات رو می فهمه! در این حد!
حالا رشته اقتصاد دانشگاه تهران قبول شده!!!!!
کار دنیا رو ببین!!!

  27183

پسر خالم از مهد اومده میگه: شعر برات بخونم؟
میگم : بخون عزیزم!
شروع کرده :
دخترای لاله زار خوشگلاشون، تیغ می کشن به پر و پاهاشون، آدم میمیره براشون! آدم میمیره براشون!
میگم : اینو کی بهت یاد داده؟
میگه : خانم مومنی (مربیشون) نیومده بود امروز، آقا جمال (راننده) باهامون کار کرد ...!

  27180

بابام اومده تو اتاق ، شالاپ یکی خوابونده پس گردنم!
میگم باس چی میزنی؟؟؟
میگه : مشکوک میزنی! چرا صدات نمیاد؟ تنهایی داشتی چی نگاه میکردی؟؟؟
اعتماد در حد پارالمپیک :-

  27179

یه بار رفته بودم بانک.از شانس من اینترنت قطع بود سر همین بانک خیلی شلوغ بود.
یه سیبیل اون وسط تیریپ گنده برداشته بود واسه خودش رژه میرفت،بقیه ام مات و مبهوت نگاش میکردن.
منم حساس،غیرتی!
استینو زدم بالا،یه نفس عمیق کشیدم،سینه مو سپر کردم،رفتم جلوش وایستادم...
گفت : چیه؟؟؟ >:{
گفتم : هیچی داداش،زیپ شلوارت بازه :-|

  27176

ليوان آب رو براي مادر بزرگم مي‌برم. مي‌گه خدا عمرت بده مادر. تا مي‌خوام ليوان رو بدم بهش دستم مي‌لرزه و نصف آب مي‌ريزه روش. مي‌گه ذليلي شي الهي ذلیل مرده !!!:|

  27155

تو حیاط نشسته بودیم واسه بابام اس اومد …
چون چشاش ضعیفه داد من بخونم ، متن اس : “قدم نو رسیده مبارک ! آقا شنیدم خیلی خوشحال شدم !!!”
قیافه بابام
قیافه ما
هیچی دیگه تحقیقات مامان فعلا ادامه داره !!!

  27136

یه زمانی نمیدونستیم دلار چیه سکه چیه تورم چیه بزرگترین دغدغه ی زندگیمون این بود که آدامس میخریم عکسش تکراری نباشه :|

  27133

نزديكاي امتحان ترم بود رفته بوديم نمونه سوال گرفته بوديم روشون كاركنيم يكي ازهمكلاسامون به اسم خانم س-ميرزايي برگشته ميگه اين شكلو نگاه كنيد هرسال و هرترم تكرارشده درس اقتصادكلان بود همه رفتيم نيگاكرديم مهر دايره امتحانات دانشگاه بود.به هوش وذكاوتش غبطه خوردم

  27128

رای اولین بار قرار بود با خواستگارم تو پارک صحبت کنم منم خیلی کم سن وسال بودم وبی تجربه رو صندلی نشستیم .حرف که نمیزدم بیشتر شنونده بودم اصلا به حرفهاش توجه نمیکردم همش به فکر این بودم خداکنه خوشگل باشم …
و فکر میکردم قیافم از نیم رخ زیباتره همش سعی میکردم نیم رخ باشم تا فر مژهام مشخص باشه سرتونو درد نیارم
اون هم ازم خیلی تعریف میکرد
دیگه من باورم شده بود که الان سیندرلا هستم و آ.. شاهزاده
منم میخواستم خوشگلتر بشم هر یک کلمه که بین پاراگراف های اون صحبت میکردم جوری چشمهامو خمار میکردم و بعد به سرعت سرمو مثل غاز نیم رخ میکردم که…
چندباری این حرکت غیرعادی تکرار کردم
آخر طاقت نیاورد گفت چرا چشماتو مثل کورا سفید میکنی باید حال منو میدید مثل اسکلها لبخند عصبی زدم
حالا اینجا داشته باشید دیگه نیومد که نیومد

  27126

تو مغازه داشتم تلفن تعمیر می کردم که یه دفعه صاحبش اومد داخل و گفت : آقا درست شد ؟
گفتم یه لحظه...
با موبایلم اومدم تستش کنم زنگ زدم به شماره مغازه ؛ تلفن شروع کرد به زنگ خوردن تا اومدم گوشی رو بردارم یارو زد رو دستم و گفت : با من کار دارن... D:
گوشیو برداشت و گفت : الو...الووو...زبون نداری ؟... اینجا هم مزاحم میشی ؟
چه آدمایی پیدا میشه الله اکبر D: