دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

خاطرات خنده دار

  33377

یادش بخیر چقدر اسکل بودم. نیم ساعت دست به سینه میشستم تا مبصر اسممو جزو خوبها بنویسه. بعد استاد میومد بدون نگاه کردن به لیست خوبها و بدها تخته رو پاک میکرد
و چقدر اسکلتر بودم که زنگ بعدی هم دست به سینه میشستم

  33363

تو آموزشی قبل از اینکه لباسای نظامی رو بپوشیم من ظرف غذامو گم کردم .رفتم وسط آسایشگاه داد زدم هر کی ظرف غذای منو برداشته بیاره و گرنه میرم به تیپ آموزش میگم بیان کوله همه رو بگردن .نقشه ام گرفت یکی از بچه ها ظرف رو آورد و گفت پیداش کردم.
نیم ساعت بعد از پوشیدن لباسهای نظامی و همشکل شدن دور هم نشسته بودیم داشتم برا یکی از بچه ها تعریف میکردم که "یک نامرد کثیفی از همین روز اول دزدی ها شو شروع کرد آشغال ظرف غذای من رو دزدید منم تهدید کردم و اونم پس داد"
وقتی داشتم براش تعریف میکردم یکهو متوجه شدم که طرف خودشه و من دارم برا خودش تعریف میکنم
وای که این 45 روز آموزشی چه به من گذشت
بدشانسی که تو رژه هم کنار من بود

  33361

بعدازظهر عاشورا هر سال همه فامیل برا پختن شله زرد خونه مامان بزرگ جمع میشن.پارسال هم همینطور. پسر دایی 8 ساله شر ما هم داشت بچه ها رو تو حیاط سازماندهی میکرد ولی خیلی هم سرو صدا و فضولی میکرد.که باباش گفت بیا بشین میلاد بسه دیگه .اونم گفت "نمیخوام سبیل مرغ" بعد هم سریع رو به بچه ها گفت "سبیل بابام شکل پشت مرغه "
دیگه تصور کنید ما تو اون شرایط چند متر از زمین رو گاز گرفتیم و کندیم نزدیک بود به نفت برسیم

  33337

عاغا چشتونروز بد نبینه! دیروز رفتیم حموم یهو آب قطع شد! با ناله مامانمو صدا کردم میگم آب قطه مامااااااان!
با عصبانیت بهم میگه خب چیکار کنم! (حیف ک مطمئنم سر راهی نیستم!) منم با خونسردی گفتم : لپ تاپمو واسم بیار! عاغا جواب داد! با یه ظرف آب گرم اومد!!!!!!

  33323

دهه شصتیها یادشونه کلاسامون پنکه توش نبود معلم اخلاق نداشت زنگ تفریح رو با چکش میزدن نیمکت کلاس یادگاری ده سال قبل هم روش نوشته بود یه روز طول میکشید کتابهامونو جلد کنیم تا خراب نشه . دفتر کاهی رو برا مشق یه دفتر صد برگ واسه املا با جلد پلاستیکی قرمز یکی ابی واسه تمرین ریاضی
یاد اون روزها بخیر

  33322

یه بارممممم ســــــــوار تاکسی شدم جلوو یه دختــــر خانووم نشسته بود
پیاده شــد دس کرد تو کیفش
مام اومـــــــدیم گفتیم : مهمون ما باش خانوووومی :)
دیـــــدم از تو کـیف یه قبض دراورد داد به رانـنده گف:
" این قبض و بگیر، بابا , وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیــــر "
هیچــــــــی دیگه اومـــــدم جمش کنم گفتم:
»»»دخترتون هستن ؟؟؟؟ ماشالا چقد حالت چشــما و فرم صورتشون شبــیه شمــــــــا بود««««
راننده گف" بیخود شیرین زبونــــــــی نکن ، الان مهمـــــــون کردنو بهت نشون میـــدم
:|

  33267

سر كلاس گسسته بوديم، درسمون راجع به يكان، دهگان بود. معلم از يكي از بچه ها پرسيد، عدد ٢ توي ٢٠٠٠، چيه؟ پسره از راست شروع كرد گفت٣،٢،١، ٤ گان!!!!!
يعني كل كلاس منفجر شدا

  33263

امروز از طرف هلال احمر دانشگاهمون برگه اهدای عضو بهم دادند منم همشو تیک کردم،پایینشم نوشتم توی پوستم هم کاه کنید بزارید سر زمین کشاورزی...
بععله یه همچین آدمی هستم من...
یعنی در این حد فردین...
البته بعدش
دادم دست دختره اونم شمارشو بهم داد

  33257

برادر زادم 4 سالشه خوابیده بود رفتم بیدارش کنم بیدار نمیشد حسابی تکون تکونش میدادم بیدار نمیشد دیدم نمیشه یاد اذیتاش افتادم رفتم یک نخ اوردم افتادم بجونش تو گوش و دماغش میزدم 5 دقیقه ای اذیتش میکردم و اون یک جیغ میزد باز میخوابید . تا اینکه بیدار شد و من خنده کنان و حس پیروزی از اونجا رفتم .

  33244

شمام تا حالا در کشویی رو به زور هل دادین که باز کنید یه جمعیتی هم اون ور نگاتون کنن خعلی بده...
از این به بعد یه بار هل دادین باز نشد بکشید کشوییه.........

  33211

شمام یادتونه
للک وبلک، جولز و جولی، چاق و لاغر،پت و مت، درون و برون، هادی و هدی، زهرا و زهره ،کار و اندیشه ، ... همه دوتایی بودن دهه شصتیا خیلی هم دوست بودن

  33205

با یکی دوس بودم عاشق چشماش بودم نمی دونی چه رنگی داشت لامصب
کلی شعر گفتم واسه چشاش
بعد 6 ماه فهمیدم لنزه............
الان 4 ساله می گذره هنو نمی خوام ببینمش

  33195

اگه یادتون باشه سرعت گیرای قدیمیو با اسفالت درست میکردن
بعد من بچه که بودم هروقت این سرعت گیرارو میدیم فکر میکردم زیر اینا لوله ابی یا گازی هست
بعد باخودم میگفتم اخه مگه اینا دیوونن که لوله ابو از وسط خیابون رد میکنن بعد روشو اسفالت میکنن
نمیگن یه موقع میغضنفر!!!!!!

  33160

کیا یادشونه؟
پسرا شیرن مثل شمشیرن!
دخترا موشن مثله خرگوشن!

  33157

کی یادشه؟
تو مدرسه برای نوبت صبح و بعد از ظهر میخوندیم:
خوش به حال صبحیا گربه ناهار ظهریا