دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  35467

یه ضـــــرب المثـــل هســــت که میگه چاه نکـــن بهره کســــــــی اول خودت بعـــدا کســـــــی
عاغا مــــن خــــودم با چشـــــــمای خودم دیدمــــش
ماشــــین رو پیچـــونده بودم از اونجایی که گواهـــــــی نامه ندارم بابام فهمـــــــــید 10 دیقه بعدش زنگ زد ســـــره 40 ثانیه رســـــیدم دم در دیدم با زیر شــــلواری دمـــه دره با موبایل حـــرف میزنه ماشــــین و گذاشـــــــتم دم در دِ دررو.
بابام نیشــــس تو ماشـــــین دنبالم کرد
بلاخره پیجـــوندم گــــم کرد مـــنو بعد رفتــــم 2 کوچه پاییـــن تر دیدم مامــــورا گرفتن دارن جیــــباشو میگردن .
یکـــــم رفتم جلوتر دیدم بابام داد میزنه من خـــــودم زنگ زدم 110 عجــــب گرفتاری شدیما مانـــی خدا زلیلـــــت کنه.
رفتم گفــــتم برادرا خســــــته نباشید دمتون گرم واقعا مرســـــــــی بعد رفتم بدو بدو 4 روز هم متواری بودم خونه نرفتم :)

  35444

یه بار داشتم یه جوک میفرستادم(بابام پشت سرم واستاده بود) قسمت انتخاب موضوع روی فک و فامیله داریم کلیک کردم,یه دونه خابوند پس گردنم میگه از خداتم باشه!
ولی من مصمم تر شدم گفتم این پسی که زدی رو هم ضمیمه جوکی که میفرستم میکنم حالا ببین!
قضیه ازین قراره که ایشون دیروز جلو کل فامیل به من گفته کره خر!
خداییش این کارهاش آدمو یاد تروریستهای انتحاری میندازه!
این کاراش مثل این میمونه که کمربند انفجاری ببنده به خودش بپره تو بغلم...
آخه فکر ما نیستی فکر خودت باش پدرم!

  35441

یه روز من و داداش کوچیکه(دهه هشتادی) خونه تنها بودیم.داشتیم ناهار میخوردیم یه دفعه عقب نشست دستاشو رو به آسمون بلند کرد گفت:
خدایا! ما که سیر شدیم گشنه ها رو (منظورش من بودم) اگه سیر میشن سیر کن اگه نمیشن بنداز تو دریا لااقل ماهی ها سیر شن!
فقط نیگاش کردم!
باز برگشته میگه اول لقمه تو قورت کن بعد نیگا کن قیافت شبیه بزی که علف تو دهنشه و نمیجوه و فقط زل میزنه،شده!
هعععی دنیا...
ما بابامون به داش بزرگش میگفت خان داداش،ما به داداش بزرگه میگیم داداش بزرگ،این به من میگه بز!

  35440

یه معلم داشتیم خیلی باحال بود خودش میگفت خودش هم میخندید،بعد وسط خنده هاش باز میگفت باز بیشتر میخندید و باز وسط خنده هاش میگف و باز بیشتر میخندید
این روند تا جایی ادامه پیدا میکرد که دیگه سخت میشد بفهمی چی میگه!
بعد ازونجا به بعد چشماشو میبست دیگه چیزی نمیگفت و فقط از روی بالا پایین رفتن شکمش میفهمیدیم هنوز داره میخنده!
همه بچه ها هم فقط به خنده هاش میخندیدن!
هعععی ما آخرش چی میشیم با این دبیرا...

  35433

رفتم حموم بعد ميبينم اين آبه هي گرم ميشه هي سرد ميشه
خلاصه كلافم كرد تا حمومم تموم شد
اومدم بيرون ميگم اين چه وضعشه آب هي سرد و گرم ميشه
اهل خانواده ميگن خب دستشويي داشتيم چيكار ميكرديم
حالا شانس ما همه با هم دستشويي داشتن
شانس آوردم كسي اسهال نداشته
آخه نه شما بگو ....family ما داريم؟

  35426

مامانم اومده نمکدون رو بده به دستم بعد تو هوا ولش کرد! منم نتونستم بگیرمش و افتاد روی انگشتای پام. دارم میگم اااااای چرا ولش کردی؟ میگه خب باید میگرفتیش!حالا هم که چیزیت نشده. میگم افتاده رو انگشت پام نگاااااا با یه قیافه حق به جانب میگه از بس انگشت های پات درازه. الکی گردن من ننداز. تو سر راهی بودن من شکی نیست. :( این چه فک و فامیلیه که من دارم اخه؟؟؟

  35404

یه معلم خسیس تو موسسه زبانمون داریم. دوستم که خراسانیه از زعفرون چینی برگشته برای معلمه زعفرون سوغاتی اورده خود معلمه از خوشحالی هنگ میکنه میگه: مامانم امشب اینو ببینه از خوشحالی میجسبه به سقف!
دوست وآشنای زعفرون ندیده است ما داریم؟

  35403

مامانم با هیجان صدام میزنه میگه : بیا بیا منم از پای 4جوک با زانو فرود آمدم تو پذیرایی می گم چی شده؟ میگه یه اس ام اس جدید میگم بگو میگه: تو عزیز دلمی تو عزیز دلمی حالا تو عزیز دلمی خب تو عزیز دلمی فقط تو عزیز دلمی خواستم بگم تو عزیز دلمی حالا فهمیدی عزیز دلمی یادت باشه تو عزیز دلمی تو عزیز دلمی من گفتم : خب بعدش میگه: بعدش هیچی
من: کدوم شاسکولی اینو فرستاده
مامانم : اینو از خودم برای بابات نوشتم
حال من وبابا تو اون وضعیت تماشایی بوده اون اونور کشور من تو خونه فک و فامیله ما داریم؟

  35396

آقا ما یه چیزی میگیم شما به حساب هرچی میخوایین بزارین
داداشم داره خوابشو واسم تعریف میکنه،فقط میخوام قوه تخیل رو داشته باشین
میگه رو پشت بوم دارم میزنم بعد هلت دادم از اون بالا بیفتی پایین منو هم انداختی از اونجایی که میفتیم تا پایین زدمت آخر سر هم یه لگد زدم سه متر اونورتر افتادی
نکته:داداش ما خیلی فیلم هندی و رزمی نگا میکنه

  35395

صبح بابام: سینا سویچ کوش؟
من: تو دستته
ظهر بابام: سینا کنترل تلوزیون کوش؟
من: کنارتونه
شب بابام: سینا عینکم کوش؟
من: رو چشمتونه بابا
فردا صبح بابام: سینا ساعتم کوش؟
من: تو جیبه شلواره لعنتیته بابا
فردا ظهر بابام: سینا گوشیم کوش؟
من: نمیدونم :ا
بابام: پس تو چی میدونی. چرا تو هیچی نمیدونی نفهمه خنگ
فردا شب من: بابا جورابامو ندیدی؟
بابام: چقدر تو الزایمر داری تو گیجی مگه من باید جوراباتو پیدا کنم
(هیچ وقت به روش نیاوردم اون جورابای منو پاش کرده بود)

  35392

دو تا دهه هشتادی توی فامیلامون هست یکیشون هیولا اون یکشون غیر هیولا کوچیکه که غیر هیولائه 3 سالشه داشت از پله تنهایی می رفت بالا بهش گفتم بیا پایین خطر ناکه اوف می شی بزرگه ی هیولا که تازه کلاس اوله گفت : ساکت! نی نی خودمه عرفان(پسر کوچیکه)به حرفش گوش نکن
من:@@@@@@@@@@@@
رئیس اداره ی راه و ترابری کشور ! (یکی نیست بهش بگه این موضوع چه ربطی به شما داشت) :**********
هم چنان من : &&&&&&&&&&

  35388

تو اتاقم دارم فیلم ترسناک میبینم برادرزاده ام (5سالشه) اومده
میگه: داری چیکار میکنی؟
میگم: دارم فیلم ترسناک میبینم شما برو بیرون
میگه: توش چندتا روح و جن داره؟
میگم: خیلی شما نمیشه ببینی
میگه: منم باید ببینم
اومده کنارم دراز کشیده دیدم داره ترسناک میشه الکی گفتم کوروش من خیلی میترسم بیا دیگه نگاه نکنیم برگشته به من میگه اگه میترسی از اتاق برو بیرون.
هیچی دیگه تا آخر فیلم و نگاه کرد و منو ضایع کرد.

  35383

مامان من همیشه به جیب مبارک پدر دستبرد می زنه و یه مقدار پول غارت می کنه!
یه روز که رفته بود سر جیب باباهه منم یه هو اومدم تو اتاق دیدم دستش تو جیبه مبارکه داره یه ده تومنی میکشه بیرون. تا من رسیدم هول و حاشا کرد گفت: " این جیب بابا سوراخه هی پولاش می افته از جیبش. این ده تومنی هم افتاده بود گفتم بزارم تو جیبش گم نشه"
اینم از مامان دلسوزه ما که خیلی به فکر جیب بابامونه!

  35335

داداشم قنادي داره ،ديروز برگشته دو بسته شکلات آورده خونه ميگه اينو بخوريد حيفه!! تاريخ مصرفش گذشته مشتري نميبره!!
داداشه خانواده دوسته داريم؟!

  35334

عاغا دیشب برقامون رفته بود خوب مسلما تلویزیون خاموش میشه پدر ما هم بلند شد از اتاق اومد بیرون منم داشتم شام میخوردم دیدم بابام صدام کرد میگه چرا این کامپوتر روشن نمیشه منم یه نگاه بهش کردم گفتم حتما نفتش تموم شده
من :)))
بابام:-X
کامپیوتر :-ا