دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

فک و فامیله داریم

  39230

یـــه دهــــه 80داریـــم به نـــام جـــابـــر .در حــــد بـــــــــــــوق
یبـــار معـــلمـــش صـــداش زده گفـــته جـــابر بیـــا اینـــجا کـــارت دارم
جـــابر هـــم ورداشـــته گفتـــه:خـــر میـــاد کنـــار بـــار ،بـــار کـــه نمـــیره کنــــارخـــر
نخـــندا فقط فرض کن!!!

  39200

با پسر خالم رفتم استادیوم تماشا فوتبال اقآ دیدم همش داره اینور و اونورو نگاه میکنه میگم چیکار میکنی فوتبال و نگاه کن میگه یه لحظه وایسا این کلمه زنده رو پیدا کنم ببینم کجاس
منo_O
خاک بر سر پسر خاله مت:-)

  39189

پدر من در فصل امتحان!:
شب قبل امتحان:اصلا استرس نداشته باش.بر بگی بخواب صد بار اون کتابو خوندی(خرخونم خودتونین!)
صب روز امتحان:هر نمره ای بشی ابدا مهم نیس!(بعدش خطاب به مادرم):انقد استرس به این بچه وارد نکن!
ظهر بعد از امتحان:(من در حال صحبت درباره ی تیپ سوالا با مامانم که اقا پدر وارد میشه):بسه دیگه انقد درباش فک نکن از بس حرفشو زدی منم استرس گرفتم ول کن بابا صفرم بشی مهم نیس!
روز کارنامه(درحالی که تمام نمرات من20شده و فقط یه 19.75دارم):چراااااا؟!اخه چرا دقــــــــت نکــــــــردیــــــ.....
ینی یه همچین پدر باحالی دارم من!!!برم زودتر درس بخونم تا ا اون19.75ها نگرفتم...برم...!

  39183

عاقا ما یه بابا داریم قندخون داره، زخم معده داره، کلیه‌هاشم سنگ سازه. هر چندوقت یه بار از دست شویی میاد همه رو صدا میکنه میگه بیاین از کلیه‌م سنگ اومده ببینین چه شکلیه!!! بعدم تا یه هفته روز و شب دلستر میخوره واسه اینکه بقیه سنگش بیاد! بعد یه هفته دلستر خوردن قندش میره بالا تا یه هفته شاخه درخت آلبالو دم میکنه میخوره قندش بیاد پایین! اینا خوبه حالا روز جمعه و توی مهمونیا هرچی بیاد میخوره از جمله 10 12 تا شیرینی، یه بستنی خانواده بهشم میگی نخور میگه امروز جمعه‌س چیزی نمیشه!!!
یعنی یه همچین بابای بیخیالی دارم من!!!!!!!!!

  39162

عاقا مامان بزرگم ناهار کوکو سبزی گذاشته بود بهش میگم چرا اینقدر شورش کردی میگه هوس شوری کردم میگم خب چرا همشو شور کردی من نمیتونم بخورم فشار خون دارم :|
میگه عیب نداره بعد از غدا دوتا نقل بخور شوریشو خنثی میکنه.
مامان بزرگم :))
من :|
جامعه پزشکان :|
بقالی سر کوچمون =))

  39156

بعد سالها داشتم واسه تجدید خاطره با مامان بزرگم منچ بازی می کردم !
۲ دست بردمش دست سوم کُری میخوندم واسش !
من : ننه پیر شدی ، گذشت اون زمون که منُ میبردی !
مامان بزرگم : پیر مادرزنته ، تو بزرگ شدی دیگه نمیتونم کلاه سرت بزارم ، بچگیا خرفت بودی گولت میزدم میبردمت
من
مامان بزرگ
اینا به کنار ، تا میخواستم مهره اشُ بزنم میگفت زورت به من پیرزن رسیده ؟
وقتی میزدم می گفت : وقتی نوه ام بهم رحم نمیکنه باید از بقیه چه توقعی داشته باشم ، خیلی نمک به حرومی !

  39097

عاقا چند وقت پیش داشتم از مدرسه میومدم بعد توراه عمومو دیدم ازون مایه داراساi!i گفتم بچه ها من میرم عموم منوبرسونه خونه
شمام بیاید خلاصه خدافظی کردم
با ذوق وشوق رفتم بهش سلام دادم عموهه انگار اصلا منو ندید بلافاصله سوار ماشینش شد رفت هنگ کرده بودم بخدا دوستامم داشتن زمینو گاز میزدن حالا بیا اینا رو جمع کن
چند روز بعدش خونه مادربزرگم بودیم دیدم زن عموم(زن هموم عمو ادم ضایع کن)داره میگه یاسر تعریف میکرد وایساده بودم گوشه خیابون بعد یه دختره ی جلف بی خانواده اومده بهم سلام داده دخترم بود دخترای قدیم خخخخخخخخخ خداییش عموه من دارم 0-o

  39087

حوصله ام سر رفته بود گفتم یکم پسر عمه مو سرکار بزارم گوشی برداشتم گفتم الو سلام نادر مبارک باشه پسر عمه ی ما هم از همه جابی خبر گفت چی مبارکه؟گفتم که: توی بانک0(نمی گم تبلیغ نشه)برنده ماشین 206 شدی دیگه مارو تحویل نمگیری هنوز حرفم تموم نشده بود که دیدم داره عین برق گرفته ها بالا پایین می پره منم حسابی خر کیف شدم بعد از نیم ساعت زنگ زده می گه رزیتا من که اصلا تو این بانک حساب ندارم/من خوشحال:)))) پسرعمه ی ساده لوح بنده:(((آخه این پسر عمه است ما داریم؟

  39031

اسم داييم عليه بچه كه بوده كل جماعت فاميل بهش ميگفتن علي كوچولو.
بعد كه يه خرده بزرگ شده ديدن ديگه كوچولو نيس از اون به بعد بهش گفتن علي كوچولويي كه بزرگ شده!
الانم ديگه 27 سالشه مهندسم شده و كل فاميل (علي كوچولويي كه بزرگ شده و مهندس شده) صداش ميكنن!!!

  39000

دیروز تو کلاس فیزیک استاد داشت یه مسئله ای رو حل میکرد که من متوجه شدم یه قسمتی رو اشتباه محاسبه کرده. آقا اومدم بگم استاد محاسبتون غلط بوده، گفتم استاد ببخشید شما غلط کردین!!!!!
من :ا
استاد :{ا
بچه ها :))))
مسئله :))))
خلاصه الانم که در خدمتتونم حذف شدم!
استاد بی جنبست داریم؟! خب یه لحظه حرف تو دهنم نچرخید دیگه... چیکا کنم خو؟!

  38991

نشسته بودم یهو مامانم از آشپزخونه اومد بی مقدمه شروع کرد درباره فلفل صحبت کردن که : میدونستی فلفل لاغر میکنه و ضد سرطانه ؟ بعد نشست دو ساعت از خاطرات گذشتش و غذاهای خوشمزه و پر فلفل عمه اش حرف زد …
آخرش معلوم شد فلفل از دستش در رفته ، ریخته تو شام !!!
ینی همچین مامان توجیه کننده ای دارم من !

  38990

صب از خونه زدم بیرون دیدم گوشیم نیست ، از یه بنده خدایی گوشی گرفتم زنگ زدم خونه پرسیدم گوشی من تو خونه ست ؟
گفتن حالا میگردیم خبر میدیم …
یهو دیدم گوشیم داره از اعماق کیفم زنگ میخوره ، پیداش کردم دیدم از خونه زنگ میزنن !
میگم : بله ؟
میگن : الو سلام ؛ میگماااا گوشیت تو خونه نیستااا ؛ بگرد پیداش کن …

  38960

پســـر عمــم زنگ زده با یه لحـــنٍ خاصی میگه: کثـــافت! آشــغال ! مرتیـــکه فک نمی کــــردم همچـــی آدمی باشـــی! من بهت اعتمـــاد کردم!
مـــن: یا اباالفـــضل! چتـــه؟؟ بستـــی به رگبـــار!چی شده؟ مگه چیـــکارت کـــردم؟؟
پســـرعمـــم: تو غلط کـــردی بلبـــل زبونی ام می کنــــی واس مـــن؟؟؟
مـــن: حداقل بگـــو بدونم چتــــه؟ :(
پســـرعمـــم: امیـــرجان تویی داداش؟ :-* به خدا فک کـــردم پســـرخالـــمه!!!!
مـــن:-/ دمت گــرم دیگه هرچی اَ دهنت دراومـــد به ما گفتی! خدا به دادٍ پســـرخالــت برسه:|
پســرداییم: نوکــــرتم ! ببخشیـــد جونٍ امیــــر حواس مـــواس تعطیـــل:")
مـــن: اوکــــــی!!
1ساعت نگـــذشته اس داده با این مضمــــون:
" فلان فلان شده! گــوشیتو خامـــوش می کنی واس مـــن؟؟ واســا یــَک حالی ازت بگیــــرم داشتــــه باش! نکبـــت گوشــیتو روشن کــــردی بهم بزنگ !!! "
مـــن:O
پســـرعمــم اس داده: به جــــونٍ امیــــر! نمی دونم چـــرا امـــرو خوش کــــردم به تو فحش بدم! همش میـــاد واس تو!!!! ببخشیــــد هه :) نکنه تو این کارُ با مــن کـــردی؟؟؟ حتمــاً یه حکمتــــی تو کاره؟؟! اعتـــراف کن! چـــرا این کارُ با مـــن کردی؟؟
آخـــه این چه وضعیــــته؟ چــــه بدبختـــیه؟؟؟ یه آدمـــه سالم دور و بــرمون نیس همـــه گیـــجن! :(
پســــرعمه اس دارم مـــن؟؟؟؟؟؟؟؟

  38949

خواهرم اومده منم داشتم 4جک میخوندم طبق معمول:)
میگه: بزن ببینم داش امیرمون چی گذاشته؟
من: امیر کیه؟
خواهرم: خاک برسرت! امیـــــــــــــــــر21 ...
من: پسته جدید نذاشته!
خواهرم: غلط کردی پاشو برو ببینم ! آقا همه صفحه هارو جوییده میگه مگه من امتحان ندارم چرا از اول نمی گی نذاشته؟
من: خره گفتم!
خواهرم: به توچه اصن من می خوام چن بار پستاشو بخونم! غیرتی شدی واسه من؟
من: برو بابا خدا شفات بده!
خواهرم: حق نداری پستای امیرو بخونی! افتاد؟؟
من:O
خواهره دارم من؟ ؟

  38931

يكي از فانتزيام اينه كه بازيكن تعويضي فوتبال كه ميخواد بياد داخل زمين اولش كه داره با سرعت مياد با قدرت تمام با صورت بخوره زمين
آي حال ميده