وقتي تو پشت فرمون باشي و بابات كنار دستت ، ممكنه يه سري قوانين جديد هم به قوانين راهنمايي رانندگي اضافه بشه ؛ وقتي بابات نشست پشت فرمون ، همون قوانين راهنمايي رانندگي هم مي تونه كنسل بشه !
وقتي تو پشت فرمون باشي و بابات كنار دستت ، ممكنه يه سري قوانين جديد هم به قوانين راهنمايي رانندگي اضافه بشه ؛ وقتي بابات نشست پشت فرمون ، همون قوانين راهنمايي رانندگي هم مي تونه كنسل بشه !
هیچ لذتی مثل این نیست که دو روز پیش تخمه خورده باشی امروز یه دونه رو فرش پیدا کنی بخوری
سحری دو دقیقه مونده به اذان صبح پاشدم رفتم دستشویی، موقع اذان دوستم اومده تند تند میکوبه به در دستشویی میگه: نخوریا ! اذونه!
مسئولین محترم گوگل خواهشا برید سر اصل مطلب و سر مارو شیره نمالید..
جی پلاسو ، جی میلو ، جی تاک میخوام چی کار!
اگه مردی یه جی اف برسون!
مردیم از تنهایی !!!
من در شهری زندگی می کنم که یکی از معروف ترین سمفونی های موزارت را روی دنده عقب وانت می گذارند!
(موقع عقبعقب رفتن وانت پخش میشود!)
والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی!
میگفت: شما… مام میگفتیم: ما؟
میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین!
مام میرفتیم عقب!
بعد میگفت: یکم عقبتر!
آقا مام تا نزدیکیهای در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..!
یعنی یه همچین اسکولای دوست داشتنی ای بودیم ما..!
یارو تو فیسبوک قسمت علایق نوشته بود
“باز و بسته کردن در یخچال!!
تو دستشویی یکی از سرگـــرمیام اینه که مورچه ها رو غــرق میکنم ، بعد طی یک عملیات نجات حساب شده از غـرق شدن نجــاتشون میدم ! هــرچند ، شانس با بعضی هاشون یار نیست و در حین عملیات نجات ، جان بجــان آفــرین تسلیم میکنن . اما اونایی که زنده میمونن با انگیـزه بیشتری برمیگردن سرزندگیشون . اینجوری بهشون انگیزه زندگی تزریق میکنم.
شما یادتون نیست اون زمان که غلط گیر نبود یه پاک کن های دو رنگ بود یه طرف قرمز یه طرف آبی... آبی واسه پاک کردن خودکار بود که به تنهایی هیچ تاثیری نداشت باید تف میزدیم بهش دفترامونم پاره میشد و بسیار هم شاد بودیم...
شما یادتون میاد!? با اسمارتیز قرمز واسه خودمون رژلب میزدیم.... بسیار احساس زیبایی بهمون دست میداد ...
خیلی دلم میخواد به بعضی از آدما که بعد از یه مدت باهام تماس میگیــرن و میپرسـن خوبی؟ چه خبـــــر؟ بگم این چیزا رو ول کن بگـو چی میخـوای.. .!؟
شما یادتون نمیاد رو نیمکت هامون خط میکشیدیم که وسایل بغل دستیمون نیاد تو قسمت ما
دقیقا همون لحظاتی که می خوای بی صدا کاری رو انجام بدی .. حتی انگشت کوچیک پاتم صدا در میاره
ای کاش می دونستم سر چشمه این اب دماغ لعنتی کجاست !، دو تا بیل خاک می ریختم روش :|
بچه که بودیم هی بهمون میگفتن مهربون باش ، همه رو دووووس داشته باااش ، حالا بزرگ شدیم میگن چرا مهربونی ؟ خاک تو سر هالوت کنن ! بدبخت زرنگ باااش ! گرفتن اینا ما رو ؟
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )