دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک دوستانه

  22463

اون تبلیغ بستنی میهن بود گوساله میگفت شیر نمی خوام، بستنی هاش خوشمزه تره. هیچ فکر کردید اون گاو بیچاره چه ضربه روحی سنگینی خورد از این حرف؟ فکر کن یک عمر با خون دل بچه بزرگ کنی که پیر شدی عصای دستت بشه، بعد یک روز برگرده بهت بگه شیرت رو نمیخوام، بستنیهاش خوشمزه تره.گوساله الاغ

  22452

مرغي به درخشش الماس،
جديد ترين فيلم بهترين سينماهاي كشور

  22446

با اين وضعيت ديگه بايد توي بانك به جاي پول پس انداز كردن مرغ پس اندازكنيم.

  22444

بعضي آدمها رو بايد توي جوب آب شست تا لجن ها همه خوشحال بشن و بفهمن كثيف تر از خودشون هم هست !!

  22418

خب چرا الكي اين فيلما رو واسه گذر وقت نگاه ميكنيد بي اينكه به مفهوش دقت كنيد؟
خداحافظ بچه ما پول نداريم مرغ بخريم شكمتو سير كنيم

  22383

رفتم داروخونه میگم پماد ضد خارش میخوام, یارو زیر لب میگه نیگا جوونای این مملکت حال ندارن خودشونو بخارونن !!!!!

  22359

دوستمو دو سال پیش واسه مسائل انضباطی انداختن از دانشگاه بیرون.امسال مرغ خریدو پولدار شد.الان یا بهش میگن مهندس یا دکتر،اونوقت این میخواد صدام بزنه میگه هووووی،پیشته!
احسنت به فایده ی علم!

  22340

تنهايي يعني وقتي ميري حموم هيچكي نباشه كه پشتتو ليف بكشه...:-D

  22326

میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون میکنه ؟
اینکه هر کاری در توانِت هست
براش انجام بدی،بعد برگرده بگه :
مگه من ازت خواستم.....
بعد دلت میخواد ی تیپا بهش بزنی حداقل دلت خنک بشه والااااااا

  22314

دوست داشتن يعني اينكه:ده تا بهتر از اون بياد سراغت اما ته دلت بگي اون اون اون!
مغزت بگه:كوفت و اون زهر مار و اون.

  22310

مرغ آهنگ جدايي سازكرد/ ناگهان ازسفره ام پروازكرد/
ازفراقش قلب بشقابم شكست/قاشق و چنگال من درغم نشست/
ديد او فيش حقوقم رامگر!/كاين چنينيينه ات يادش بخير/
تازگي از ديگران دل ميبري/هركه بامش بيش با او ميپري/
تخم خود را لااقل از ما مگير/تاكه با خاگينه ات گرديم سير/
"خداحافظ مرغ"

  22287

همیشه یک لبخند نشانه ی دوس داشتن نیست
گاهی انسان با یک لبخند خود میگوید:بخدا اگه الان دست من بود همچین خفت میکردم تا آدم بشی.

  22286

کوتاهترین فاصله برای گفتن دوستت دارم یه لبخنده …
نیشتو میبندی یا بزنم فکتو بیارم پایین ؟

  22284

ﺭﻭﺯﯼ ﺩﻭ ﺯﻥ ﻧﺰﺩ علامه بزرگ ﺁﻣﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺍﺩﻋﺎ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﯾﮏ ﺑﭽﻪ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
علامه ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﺑﭽﻪ ﺭﺍﻭﺳﻂ ﺑﮕﺬﺍﺭﯾﺪ ﻭ ﻫﺮ ﺯﻥ ﺍﺯ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺩﺳﺖ آن ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ ﺑﮑﺸﺪ .
ﺁﻥ ﺩﻭ ﺯﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ دستان ﮐﻮﺩﮎ ﺭﺍ از طرفین ﮐﺸﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ کودک ﺍﺯ ﻭﺳﻂ ﻧﺼﻒ ﺷﺪ .
علامه ﮐﻤﯽ ﺟﺎﺧﻮﺭﺩﻧﺪ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩﻧﺪ: ﻗﺎﻋﺪﺗﺎ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﺠﻮﺭﯼ ﻣﯽ‌ﺷﺪ

  22283

گاهی وقتا به جای خاموشی در جواب ابلهان ،
باید یه مشت بخوابونی زیر چشمش!چون آدمی که ابله باشه ،
معنی اون سکوت رو هم نمیفهمه !