اگه من دانشمند بودم يه ربات اختراع ميكردم با قمه بيفته جون كسي كه دمپايي دستشويي رو خيس ميكنه!!
اگه من دانشمند بودم يه ربات اختراع ميكردم با قمه بيفته جون كسي كه دمپايي دستشويي رو خيس ميكنه!!
اونقدري كه من بالش زير سرمو تا صبح ميچرخونم اگه به جاش توربين بود ميتونستم برق كل روستاها رو بدم!
والا!
صفر كیلومترا دقت کنین : تو خونه دانشجویی ظرفارو همیشه قبل از غذا می شورن، نه بعد غذا
لذتی که تو خوردن سیب زمینی که تو اتیش میندازی هست
نو خوردن شاه میگو اقیانوس ارام نیست
از دوستم پرسیدم با کدوم Browser با اینترنت داری کار میکنی؟
سافاری؟ اکسپلورر؟ اپرا؟ فایرفاکس؟
میگه با اون که اولش گوگل رو باز میکنه دیگه
اون ستـونِ کجاست
ميدوني يکي از سرگرميهاي مردم ايران چيه؟ وقتي از مطب دکتر ميان بيرون حساب کنن ببينن اين دکتر روزي چقدر درآمد داره!
یکی از تفریحات زمان مدرسه من کشوندن بحث بروت و جبلوت . . . سر کلاس عربی بود دقیقأ معلم یک ساعت توضیح میداد ما هم فقط می خندیدیم
دوستم داش یکی رو میزد،گفتم به خاطره من نزن.
گفت لال بابا،میام چنان میزنم تو رو هم که صدا بز بدی.
از نفوذ و مورد علاقه بودنم در بین دوستام واقعا خوشحال شدم
والاه
هروقت دنبال باباتون گشتین پیداش نکردین موبایلشم جواب نمیداد برین خیابون یه سیگار روشن کنین اونوقت خودش صاف میاد جلوتون می ایسته
هر چند روز يه بار ميرم تو اينترنت اكسپلور يه دوري باهاش ميزنم.
دلم ميسوزه براش،يه زمان ارج و قربي داشت.
منو ياد دوران طلايي دايال آپ ميندازه
هـــی یادش بخیر
مامانم اومده میگه بگیر این کشکا رو بساب که همزمان که تو اینترنتی یه کار مفیدم کرده باشی
من :|
بیل گیتس :|
موس و کیبرد :|
کشکا :|
میخواستم کتونی بخرم ... یه کتونی انتخاب کردم قیمتش 75000 بود ...
آقا بعد 4 ساعت چونه زدن ، یارو گفت 70000 پایین تر نمیتونم بدم و ما هم خریدیمش ...!
بعد دیدم یارو پوتین های خوبی داره .... داشتم اونارو نگاه میکردم که یهو یه افغانی اومد تو مغازه و گفت آقا آن کَتانی چَندَه ؟؟!
... یارو گفت 40000 تومن ....
گفت : 30000 نَمیدی ؟!
مغازه دارِ گفت نه عزیزم ...مقطوعه ...!
گفت پس خداحافَظَ شما ...!
فروشنده : نـــــــــــــــه وایسا ...بیا حله ....30 تومان ببر ...!!!
افغانیه : نه دیگر دلمان را زد ....
فروشنده بیا بابا ....28000 تومان ...لوس نشو دیگه ...!!!!!!
قیافه من:|
صبح از امتحان اومدم خونه مامانم مگه امتحان چطوربود؟
گفتم گند زدم خدا کنه 10بشم:(
برگشته میگه:حقته!حالا بزار ببینم کسایی که واست نظرمیذاشتن میان پیش استادت برات نمره بگیرن:|
منو میگی.......:|
والا ما بچه بودیم همش اون خانوم مجری مهربونه بودا خانوم رضایی! میگفت: شما… مام میگفتیم: ما؟ میگفت: بعله شما که نزدیک تلویزیون نشستی، یکم برو عقبتر بشین! مام میرفتیم عقب! بعد میگفت: یکم عقبتر! آقا مام تا نزدیکیهای در ورودی میرفتیم عقب که نکنه لج کنه کارتون نشون نده..! یعنی یه همچین دوست داشتنی ای بودیم ما..!
شما هم وقتی مداد می خریدید دوست داشتید ته مداد را هم بتراشید تا دوسربشه؟؟؟
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )