دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک دوستانه

  47826

%yourghon%
کی میدونه چرا وقتی تو جشنواره فجر به یه خانوم داشتن جایزه میدادن دوربین این همه میرفت دور.ولی وقتی یکی از این مردا رو نشون میداد تا توی سوراخ دماغشو نشون میداد.

  47824

%yourghon%
این 4jok‏ از همون اول میدونست ما بی جنبه ایم.حالا میگید چرا؟چون میدونست اگه محدودیت ارسال نمیذاشت ما روزی ده بیست تا جوکو اس ام اس میذاشتیم.

  47823

%yourghon%
یکی دیگه از فانتزیام اینه که وقتی یه جوک یا اس ام اس رو که میزارم تو 4jok‏،تو صفحه اولش قرار بگیره تا ذارتو ذورت لایک بخوره.لامصب(کجا لامپ بستن؟از فردا اگه سوژش کردید یادی از من هم کنید)همش میره اون وسط مسطا وایمیسته.

  47822

آقا بیاین یه سرشماری کنیم ببینیم از کدوم استان بیشتر 4جوکی داریم؟؟!!
نمیدونم چرا ولی خیلی دوس دارم تهران اول نشه!! حالا اول کرمونیا لایک کنن واسه شروع!!!
تذکر:کسانی که یک بار کرمان اومدن، کرمان را دوست دارن ، اقوامشون کرمانی هستن ، یا حتی اسم کرمان را شنیدن هم میتونن لایک کنن!!!!!!!!

  47756

ــــ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ــــــ محمّد رسول ــــــ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـــــ
خدایا ممنون از اینکه به ما GLX و پراید و افق دادی که بتونیم جوک و فانتزی و ... به 4جوک ارسال کنیم
و... تحریما رو دور بزنیم....

  47754

ــــ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ــــــ محمّد رسول ــــــ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـــــ
به سلامتی اون کسی که با این که غمگین و ناراحته باز واسه 4جوک مطلب ارسال میکنن ، تا بقیه شاد باشن ...

  47742

یکی از دوشواری هایِ زندگی من اینه که ..
وقـتـی مـی خـوام از ایـنـتـرنـت اسـتـفـاده کـنـم، کـسـی نـخـواد تـلـویـزیـون بـبـیـنـه..
آخـــــه بـا یـه کـابـلِ 5مـتـری case رو بـه Lcd وصـل کـردم..
خــُــب مـانـیـتـور جـواب نـمـیـده..

  47718

چند سال پیش با بچه ها میرفتیم سر کار تابستون بود هوا گرم شدیدا تشنه میشدیم کلمن آبمونم سوراخ شده بود.چند روز همین جور تشنه کار کردیم تا اینکه صاحب کار یه کلمن نو گرفت.دم ظهر بود اومدم آب بخورم دیدم کلمن نیست.گفتم کلمن کو,,, یکی از بچه ها گفت سوراخ بود از بالا ساختمون انداختمش پایین گفتم بیشعور اون نو بود پررو پررو جواب میده عه گفتما این چرا رنگش عوض شده ولی اصن فکرشم نکردم نو باشه
خلاصه چندتامون از تشنگی مردن,چندتا اعصابشون خورد شد سکته کردن مردن ولی من سگ جون بودم و زنده موندم

  47679

د اگه میخواین برم خواننده بشم مستقیم بهم بگین دیگه
اه
امروز بابام اومده نیومده یکی خوابوند زیر گوشم:|
میگم چیزی شده؟
گفت خفه شو
گفتم حالا چی شده بگو دیگه
گفت هیچی یکی رو بیرون دیدم با یه دختر خیلی مثل تو بود الان که دیدم خونه ای گفتم بزنم حواست جمع باشه
من:((
بابام:{|
اون پسر آشغالی که مثل من بود=))
بابایه بی اعصابه دارم من
بنظرتون برم خواننده بشم یا برم تو افق محو بشم

  47670

عاقا یادمهکلاس دوم راهنمایی بودم امتحان واسه جغرافیا داشتیم منم هیچی بلد نبودم چون هوشم خیلی بالاست کتاب انگلیسیمو برداشتم تو کل کتاب جغرافی رو به انگلیسی نوشتم هیچی دیگه بعد معلم دید من دارم تو کتاب رو نگاه میکنم گفت تو بیا...
منم رفتم پیشش گفت داری چیکار میکنی و کل کتابو گشت ولی نفهمید که تقلب نوشتم
منم بهش گفتم دارم واسه زنگ بعد که امتحان انگلیسی داریم میخونم
من:)
معلم:o
کل کلاس0_o
هوشو حال کردین؟
من حیف شدم:(
باید فرار مغز ها کنم(الان ک همش پریده)

  47647

%yourghon%
دو روز بودش نمیومد 4jok‏ جوری از 4jok‏ عقب افتادم که یه ترمو کمپلت درس نخوندم اونجوری از درس عقب نیافتادم.معتاد شدم رفت.تازه چن نفر دیگه رو معتاد کردم.قبلن میرفتن تو یه سایت دیگه ذارتو ذورت پست میذاشتن،از اون موقعه ی که من 4jok‏ رو بهشون معرفی کردم هفته ای یه بار به زور اونجا پست میذارن

  47645

%yourghon%
یارو اومده پست گذاشته تهش نوشته هیشکی لایک نکنه بعدش کلی لایک خورده.اونوقت من میام شما رو به همه چی قسم میدم چار تا لایک نمیدین.اصلن از این به بعد هیشکی منو لایک نکنه.

  47581

ﺗﻮ ﭘﺮﻭﻓﺎﯾﻞ ﺷﺨﺼﯿﻢ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ :
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻦ ﺗﺼﺎﺩﻓﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﺩﻡ ﻣﯿﺸﻦ ...
ﺗﮑﻠﯿﻔﺖ ﺑﺎﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ .... ﺍﻣﺎ ﻧﻔﺴﺖ ﺑﻪ ﻧﻔﺴﺶ
ﺑﻨﺪﻩ ......
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﮐﺎﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ : ﻣﺜﻼً ؟؟؟
2 ﺳﺎﻋﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﭼﻄﻮﺭ ﺑﭙﯿﭽﻮﻧﻤﺶ:))))

  47567

ــــ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ــــــ محمّد رسول ــــــ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـــــ
امکان نداره بتونید لحظه ای که فهمیدید ک یکی اسکول تر از خودتون هم وجود داره رو توصیف کنید !!!

  47529

رفـتـیـم حـریـقِ فـضـایِ سـبـز..
ایـنـجـور عـمـلـیـاتـا چـون سـروتـهـِش خـیلـی مـشـخـص نـی خـیــلـی بـایـد احـتـیـاط کـنـی
دلـم سـوخـت یـه سـگِ تـو آتـیـش بـود، از ایـن سـگایِ شُـل و وِل بـود کـه از هـمـه مـی تـرسن
رفـتـم حـریـقِ اون قـسـمـت رو اطـفـا کـنـم کـه جِـزغـالـه نـشـه.. یـهـو بـه خـودم اومـدم دیـدم حـریـق دورم حـلـقـه زده..
بـچـه هـا اومـدن کـشـیـدنـم بـیـرون.. عـادت دارن..اون قـسـمـت اطـفـا شـد،رفـتـن سـراغِ بـقـیـه ی جـاهـا..
سـر لـولـه رو تـنـظـیـم کـردم رو حـالـتِ اَفـشـانـی.. دسـتکـشـم رو درآوردم ، دسـتـمـو ظـرفِ آب کـردم تـا سـگِ بـیـچـاره یـه ذره آب بـخـوره دمـاش بـیـاد پـایـیـن..
خـعــلـی تـشـنـه بـود..
نـا رفـیـقـا تـو ایـن حـالـت اَ مــن عـکـس گـرفـتـن..
رفـتـن بـه فـرمـانـده و ریـیـس ایـسـتـگـاه نـشـون دادن.. قـرارِ عـکــسُ بـزگ کـنـن بـزنـن تـو ایــسـتگـاه..