ینی اینایی که توی هوای منفی2 درجه با تی شرت اندامی میان بیرون تا هیکلشونو نشون بدن باقی مانده های تیراناسوس هایی بودند که در برابر سرما مقاوت زیادی داشتند.

عالمی را پرسیدند : دشوار تر از مرگ چیست ؟
آن حضرت اندکی تامل کرد. سپس دست در جیبش کرد و قوطی کبریتی درآورد. آنرا باز کرد و از داخلش چوب کبریتی درآورد. آنرا به دوقسمت تقسیم کرد و نیمه ای را درون قوطی گذاشت . و قوطی را درون جیبش برگرداند. سپس آن نیمه را لای دندانش گذاشت و گفت : نمی دانم.

جمله ای که ما همیشه بعد از امتحان میگیم:
"این امتحانا که مهم نیستن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مهم امتحان آخرته"
لایک=موافقم

از زمستون خواهشمندم :



این قد ادای تابستون رو در نیاره!



خودت باش عزیزم ...

تا حالا کسی هفتا پستش پشت سرهم تایید شده؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
یا بالاخره یه جایی تو زندگیم رکورد زدم!

ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺗﻮ ﮐﻮﭼﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﻭ ﻋﺎﺷﻘﺖ ﺷﺪﻡ ...
ﻓﺮﺩﺍﺵ ﺗﻮ ﺧﯿﺎﺑﻮﻥ ﺩﯾﺪﻣﺖ ﻭ ﺩﯾﻮﻭﻧﺖ ﺷﺪﻡ ...
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺗﻮ ﺍﺗﻮﺑﺎﻥ ﺩﯾﺪﻣﺖ .. ﺧﺪﺍ ﺁﺧﺮ ﻭ ﻋﺎﻗﺒﺘﻢ ﻭ
ﺑﺨﯿﺮ ﮐﻨﻪ !!! ﻋﺠﺐ ﻣﺎﺷﯿﻨﯽ ﻫﺴﺘﯽ ﻫﺎﺍﺍﺍﺍﺍ

دیشب داشتم با بنز کلاس سیم توی خیابون می رفتم، یهو یه وانت از پارک دراومد پیچید جلوم. چنان ترمزی زدم که پتوم پاره شد...
هیف شد!!!

سر جلسه امتحان يه خانم بغل دستم نشسته بود
.
.
.
.
.
منم داشتم بهش توضيح ميدادم که چجوري تقلب کنه!
. اونم فقط گوش ميداد،
.
.
.
امتحان که شروع شد پا شد ورقه هارو پخش کرد :|

میگن باید نبــــــ♥ــاشی تا قدرتو بدونه...میترســــــــــــ♥ـم برم....قضیه ماهــــ♥ـی و ابـــــــــــــــــ پیش بیاد....

پسره استایلش مثل فرغونیه که ازطبقه 12أم افتاده، سربازیشو باعقل ناقصش معافیت گرفته ، اونوقت واسه بی شوهری جک میگه!!!
خب کلنگ، موجودناشناخته ی جنگل های ماداگاسکار، بیل بدون دسته ...
اگرقراره تو شوهرباشی که دختره وبا بگیره زندگیش قشنگتره!
والاااا :|

شخصی که خیلی ادعای پهلوانی می کرد رفته بود خون بده. وقتی کیسه خون را آوردند که خونش را بگیرند.
به پرستار گفت: آبجی! کیسه چیه؟ لوله بیار که به همه خون برسه.
ولی بعد از اینکه یک کیسه خون داد از حال رفت و ۴ تا کیسه خون بهش زدند تا به هوش بیاد.
وقتی به هوش آمد، بدون اینکه به روی خودش بیاره به پرستار گفت: دیگه کسی خون نمیخواد؟!

بزرگ ترین گناه:رو دادن به فامیل زن بزرگ ترین جهاد:زندگی با قوم زن بزرگ ترین کار:ادب کردن خواهر زن بزرگ ترین هنر:کم کردن روی برادر زن بزرگ ترین ارزو:ندیدن بستگان زن بزرگ ترین نعمت:نداشتن مادر زن بزنن لایک قشنگه رو

من 40 سال دیگه هم که بخوام از خانه برم بیرون مامانم میگه: از خیابان رد میشی مواظب باش.با تاکسی برو ماشین شخصی سوار نشو!
لایک و کف و صلوات و هرچی که میتانی بزن و بفرست به افتخار مادر.

مجری: پسرعمه تو از چه جمله ای بیشتر از همه بدت میاد؟
پسرعمه: "پسرعمه زا سرت تو برگه خودت باشه"
مجری: مگه سرتو تو برگه این و اون میکنی!؟
پسرعمه: چک میکنم ببینم این طفلکی ها اشتباه ننوشته باشن!
مجری: تو که خودت صفر میشی چجوری میفهمی اونا اشتباه نوشتن یا نه!؟
پسرعمه: نگاه میکنم اگه طرف مثل من نوشته بود بهش میگم اشتباه نوشتی!
مجری: خب وقتی خودت میدونی اشتباه نوشتی چرا درستش نمیکنی!؟
پسرعمه: آی بابا...شما مگه نمیگی سرتو تو برگه کس دیگه ای نکن!؟
مجری: خب خودت فکر کن!
پسرعمه: اگه خودم میتونستم فکر کنم که همون اول درست مینوشتم!
مجری: ینی تو با تقلب صفر میشی!؟
پسرعمه: امان از رفقای خنگ آقای مجری!

مرغ همسایه همچین غاز هم نبود همسایه ی مان سخندان قهاری بود...
درختان غربت هیچ یک برگ طلا و میوه های الماس نداشت...
باغبان شهر غربت نقاش قهاری بود...

احســــــــــــــــــــــEHSANHDــــــــــــــــــــــــــــان