دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک متفرقه

  1599

به پدر حسین فهمیده میگن نظرت درباره پسرت چیه؟ میگه برو بابا هنوز دارم قسط تانك رو میدم!

  1596

يكي ميره پيش دكتر ميگه دكترمن شب ها خواب مي بينم باخرها فوتبال بازي مي كنم.دكترمي گه اين داروهارو بخور. مرده مي گه نمي شه فردابخورم چون امشب فيناله.

  1584

متلک جدید : خوشه تو بخورم
متلک روز: خوشگله خوشه چندی؟
فحش روز: مرتیکه بی خوشه

  1581

افغانيه رو مي خوان اعدام کنن ميگن حرف آخرت چيه ميگه کارگر نمي خواي

  1568

آب مایه ی حیات است پس در مصرف برق صرفه جویی کنید, شرکت ملی گاز اردبیل

  1566

یکی میپرسد اندوه تو از چیست ؟سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
برایش صادقانه مینوسیم برای آنکه باید باشد و نیست ....

  1536

يه معتاد 2 تا سيگار تو دهنش گرفته بود داشت ميكشيد ازش ميپرسن چرا 2 تا سيگار ميكشي ميگه يكي واسه خودم يكي هم از طرف دوستم كه زندونه بعد از يه مدتي ميبينن همون معتاد يه دونه سيگار ميكشه بهش ميگن حتمادوستت از زندان ازاد شده ميگه نه خودم ترك كردم

  1533

دو شكارچي با هم صحبت مي كردند. اولي پرسيد:« اگر خرسي به تو حمله كند، چه مي كني؟»
دومي: «با تفنگ شكارش مي كنم.»
اولي: « اگر تفنگ نداشته باشي، چه؟»
دومي:« مي روم بالاي درخت.»
اولي:« اگر آنجا درخت نباشد، چي؟»
دومي: «خب، پشت يك صخره پنهان مي شوم.»
اولي: «اگر صخره نبود، چه؟»
دومي:« توي گودالي دراز مي كشم.»
اولي: «اگر گودال هم نبود؟»
در اين موقع، شكارچي دوم عصباني میشه و میگه : «داداش! بگو ببينم، تو طرفدار مني يا خرسه؟

  1532

پدر: «پسرم! هر وقت مرا عصباني مي كني، يكي از موهايم سفيد مي شود.»
پسر:« حالا فهميدم كه چرا پدر بزرگ همه موهايش سفيد است.»

  1447

اگه ديدي بچه اي كنار يك روزنامه نشسته و روزنامه زرد شده ، بدون كار بچه نيست تبليغ ايرانسله !

  1444

جدیدترین متلک سال : بچه برو با هم خوشه ای هات بازی کن

  1439

معلم همچون شمعي ميسوزد و هوا را الوده ميکند بياييد معلم ها را گاز سوز کنيم

  1399

قل مراد میره خواستگاری دختر رو می بینه ازش خوشش نمیاد میگه: ما می ریم یه دوری می زنیم بر می گردیم

  1397

یه موز و یه پسته با هم دعواشون می شه، موز به پسته میگه: که چرا همیشه نیشت بازه؟ پسته میگه: از تو که بهترم، بخاطر 200 تومن جلوی همه شلوارت رو می کشی پایین!

  1394

بسیجیه می ره عروسک فروشی به صاحب مغازه می گه آقا یه دونه از اون خواهرا بده!