پسره بانارنجك بازي ميكرد.بهش ميگن:نكن ميتركه.ميگه:بتركه يكي ديگه دارم

به غضنفر میگن فامیلی دکترت چیه؟
میگه:ترابی
میگن:اسمش چیه؟
میگه:فیزیو

طرف ميره تو لوازم يدكي ميگه آقا ببخشيد از اون چماق هاي زيره صندلي پژو ميخواستم !!

به یه اسکلته میگن دروغ بگو میگه:
تپولویم تپولو صورتم مثل هلو

به غضنفر ميگن چرا داري با خر فوتبال بازي ميكني؟ميگه:همچين هم خر نيست،3 به 1 جلوئه.

به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید. به ابر گفتم عشق چیست؟بارید. به باد گفتم عشق
چیست؟ وزید. به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید. به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر
شد. و به انسان گفتم عشق چیست؟ اشک از دیدگانش جاری شد و گفت دیوانگیست….

غضنفر داشته از کنار یک چاه رد میشده میبینه یکی از ته چاه داد میزنه کمک کنید, تو رو خدا کمک کنید... غضنفر جواب میده اخه احمق جان ته چاه جای گدایی کردنه؟

دیوانه اول:کی اومدی
دیوانه دوم: پس فردا!
دیوانه اول :پس فردا که هنوز نیومده
دیوانه دوم: کار داشتم زودتر آمدم

به حیف نون می گن امتحان رانندگی قبول شدی؟ می گه: "معلوم نیست، ماشینو زدم تو دیوار، سروان رفته تو کما، منتظرم برگرده ببینم چی می شه!"

غضنفر دل پيچه داشته ميره دكتر،دكتر ازش ميپرسه اسهال هم داري؟غضنفر ميگه:تا دلت بخواد...

دو نفر به اسم "نعمت" و "كافي" سوار يه خر شده بودن و ميرفتن.نعمت ميگه:اگه يه خر ديگه داشتيم كافي بود.كافي ميگه:همينم كه داريم نعمته...!

غضنفر ليوان آزمايش ادرارش دستش بوده،به پرستار ميگه چكارش كنم؟پرستار ميگه برو بالا.غضنفر ميگه:فقط به سلامتي خودت...

آرامش چیست؟
نگاه به گذشته و شکر خدا
نگاه به آینده و اعتماد به خدا
نگاه به اطراف و جستجوی خدا
نگاه به درون و دیدن خدا
لحظه هایت سرشار از بوی خدا ...

یه روز 40 تا كله رو با 40 تا پاچه ميندازن تو ديگ و از قل مراد ميپرسن از كجابدونيم كدوم پاچه مال كدوم كله ست ؟ميگه :زير پاهارو قلقلك ميديم هر كله كه خنديد ميفهميم مال اون كله ست

غضنفر هنوز با خودش درگیره که چرا خواهرش ۲ تا برادر داره ولی خودش یکی !