دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک متفرقه

  24826

زمان مکالمات تلفنی
پسر به پسر = ۰۰:۰۰:۵۹
مادر به پسر = ۰۰:۱۰:۳۰
پدر به پسر = ۰۰:۰۲:۳۶
پسر به دختر = ۰۱:۱۵:۰۱
دختر به دختر = ۰۰:۲۹:۵۹
دختر به پسر = ۰۰:۰۰:۰۵

  24822

به يكي ميگن برو خبر مرگ پدر همسايه روبده.
ميره در خونشونو ميزنه ميگه بابات هست؟
پسرش ميگه نه شب مياد.
طرفم ميگه بشين تا بياد

  24819

اگر در رقابتهاي المپيك يك رشته به اسم "پرتاب دمپايي" اضافه ميشد
شير زنان ايران چندين طلا واسه مملكت مياوردن!

  24680

مواظب فرزندان دلبند خود باشید.
مرتضی و لیلا «بچه دزدهای قهار»در همین حوالی در کمین فرزندان شما هستند.

  24675

بزرگترین حالگیری تو امتحانا این بود که،
پشت سوالی که جوابش یکی دو کلمه بود ، یه چرا (یا توضیح دهید) اضافه میکردن !

  24622

غضنفر در گوش راننده پچ پچ میکرده.میگن چی میگه؟
راننده میگه:بابا دیونم کرده میگه چپ کن بخندیم!

  24595

تفاوت مخ زدن در ایران و انگلیس:
در انگلیس
پسر: با عرض سلام خدمت شما خانوم محترم!
خانوم من چند وقت هست که از شما خوشم اومده می میخوام اگه مایل باشید باهم باشیم!
دختر: چرا که نه؟ میتونیم در کنار هم باشیم!
ایران:
پسر: پیــــــــــــــــــس … پیس پیس …
پـــــــــــــــــــــــیــــــــــــــــس … پیییییییییییییس …
ســــــــوووووووو … ســــــــــوووو …
ســــــــــــس … ســـــــــــــــــــــــــــــــــــس …
پــــــــِـخخخخخخخخخ … چِــخـــــــــــــــه …
هووووووی با تواما! بیا شماره مو بگیر بزنگ!
دختر: خفه شو! کصافطِ عوضی! مگه خودت خوار و مادر نداری
راه افتادی دنبالِ ناموس مردم،بی ناموس!
شماره تو میگیرم فقط واسه اینکه شرتو زود کم کنی!
ساعت ۱۰ زنگ میزنم!

  24581

از معنی انتظار یک لحظه بایست
دیوانه شدن به خاطرت کافی نیست
یک لحظه بایست و یک جمله بگو
تکلیف دلی که عاشقش کردی چیست؟

  24525

حیف نون داشته بدو بدو از جهنم بیرون میومده...
بهش میگن چی شده میگه:
جهنم آتیش گرفته...

  24523

آورده اند روزي شيخ و مريدان در کوهستان سفر مي کردندي و به ريل قطاري رسيدندي که ريزش کوه آن را بند آورده بودي. و ناگهان صداي قطاري از دور شنيده شد.
شيخ فرياد برآورد که جامه ها بدريد و آتش بزنيد که اين داستان را قبلن بدجوري شنيده ام و مريدان و شيخ در حالي که جامه ها را آتش زده و فرياد مي زدند ، به سمت قطار حرکت کردندي.
مريدي گفت: يا شيخ! نبايد انگشت مان را در سوراخي فرو ببريم؟
شيخ گفت: نه! حيف نان! آن يک داستان ديگر است.
راننده ي قطار که از دور گروهي را لخت ديد که فرياد مي زنند، فکر کرد که به دزدان زميني سومالي برخورد کرده و تخت گاز داد و قطار به سرعت به کوه خوردي و همه ي سرنشينان جان به جان آفرين مردند.
شيخ و مريدان ايستادند و شيخ رو به مريدان گفت: قاعدتن نبايد اين طور مي شد! سپس رو به پخمه کردي و گفت: تو چرا لباست را در نياوردي و آتش نزدي؟"
پخمه گفت: آخر الان سر ظهر است! گفتم شايد همين طوري هم ما را ببينند و نيازي نباشد!

  24521

اغلب کارایی که ما به بچه هامون یاد میدیم برای اینه که "عمو ببینه" !
.
.
.
حالا بخند عمو ببینــــه !!!

  24512

اگه بدونید چنگیزخان با سوزوندنه کتابای علمی چقد از بار درسهایی که قرار بوده بخونیم کم کرده هر شب جمعه واسش فاتحه میخونید :))

  24498

به حیف نون میگن:چرا همسرت رو با چاقو کشتی؟میگه ولله وضع مالیمون خوب نبود که تفنگ بخرم(:

  24426

به سلامتی، وانت پرایدم میخواد تولید بشه!
ظرفیت ۱۵ کیلو ، به عنوان زنبیل میشه ازش استفاده کرد!!!

  24349

ریاضیدان باهوش تحقیقات خودرادر زمینه شمارش پله های پله برقی بی نتیجه اعلام کرد