یارو ی زمین خریده یک سانتی متر در 2 کیلومتر
میگن میخوای چیکار؟
میگه میخوام ماکارونی بکارم
یارو ی زمین خریده یک سانتی متر در 2 کیلومتر
میگن میخوای چیکار؟
میگه میخوام ماکارونی بکارم
چیزهای ترسناک: دست بکشی رو جیبت ولی قلمبگی گوشیت رو حس نکنی
رفتم وام دانشجویی بگیرم، از امور مالی دانشگاه
میگم : اگه ضامن نداشته باشم چی میشه ؟
میگه : منفجر میشی!
اینم از نظام آموزشی ما
ایا شما از سکه های داخل جیبتون رنج میبرید؟
آیا شما از پول خورد های تو کیفتون در عذابید؟
آیا شما از پول خوردهای پاره داخل جیبتان خسته اید؟
آیا شما کلی دعا میکنید که بتونید پول پاره ای را به کسی بندازید و از شرش خلاص شید؟
شاید مارا عذاب دهند اما میتونن خیلیا رو از عذاب برهانند.100تومان من و تو را حاجی نمیکنه ولی شاید جلوی گناهی رو بگیره!!
طرح کمک به معتادان اینترنتی
به یه آمریکاییه میگم کشورت رو دوست داری؟ میگه آره میگه چرا؟ (الآن توقع دارم بگه چون وطنمه و از این حرفا) میگه یه گلهای آبی اینجا در میاد خیلی دوستشون دارم. تا حالا خدایی انقدر قانع نشده بودم
یعنی اون گلها در نیاد ملیتت رو عوض میکنی؟؟
من برم خودکشی کنم خدانگهدار :|
ﺍﻧﻘﺪﺭﻱ ﻛﻪ ﻣﻦ ﺗﻮ ﺯﻧﺪﮔﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﺭ ﻓﻠﺸﻢ ﮔﺸﺘﻢ ، ﺍﮔﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻣﺨﺎﻃﺐ ﺧﺎﺹ ﺑﻮﺩﻡ .. ﺍﻻﻥ ﺗﺎﻡ ﻛﺮﻭﺯ شوهر ﻣﻦ ﺑﻮﺩ !! :|
الان تو ماهی از سال هستیم که پدرا وقتـی نصف شب بیدار میشن؛نه کولر روشنه نه بخاری که خاموش کنن، میرن پنجره رو میبندن :|
حیف نون از پنجره جهنم داره بایه بهشتی حرف میزنه..
حیف نون: آبجوش نمی خوای؟
بهشتیه: نه!
حیف نون: خو یه موزی بهم نمیدی؟؟؟
آخر هم نشد به این بچه چند ساله بفهمانیم ؛
این چند روز تعطیلی, عید نوروز نیست ؛ و این سیاه ها هم حاجی فیروز نیستند.....:|
یه روزی غضنفر تو کشتی بوده
کشتی داشته غرق میشده
غنضفر با هزار تا زور و رحمت خودشو میرسونه به ساحل
بعد میگه خو الهی شکر خودمه نجات دادوم حالا ورم بقیه ر نجات بدم
اتاقمو تمیز کردم هر چی بشقاب و دستمال کف اتاق بود بردم. حالا نیم ساعته دوتا هسته میوه تو دهنمه جایی ندارم بندازم...
سوم راهنمایی بودم.
یه روز یه آدامس خریده بودم انداختم رو صندلی معلم ریاضی،چسبید به شلوارش.بدجور داغون شد.اونم تا آخر باحام لج بود.
البته یکی از بچه های کثافت لوم دادا.
خلاصه معلمه بد باحام لج بود.اما من که تلافی سه سال سرویس شدن دهنمونو با همون آدامس سرش در آووردم.
آخ چه حالی داد.
;-)
غضنفر گوشه اتاق ساكت نشسته بود! چشمانش نغمه غم انگيزي را تداعي ميكرد! به گلهاى قالي زل زده بود كه خواهرش داد زد: مامان بيا! غضنفر خودشو خيس كرده!!!
طرف تو چهار راه بوده چراغ سبز شد حركت نكرد زرد شد نرفت قرمز شد نرفت مأموره ميره جلو بهش ميگه رنگها پسندتون نشد؟؟!
ما رنگ ديگه اي نداريما تنوع همين ٣ تاست
غضنفر اومد از هواپیما پیاده بشه شلوارش افتاد
زود کشیدش بالا و داد زد
کجاست اون زنه که گفت کمربنداتونو باز کنین
همینو میخواستی ؟
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )