یه روز آشغالی میاد دمه خونه ی غضنفر میگه : آشغال دارین؟ غضنفر داد میزنه: خانوم توی خونه آشغال داریم ؟ زنش میگه: آره داریم غضنفر میگه: آره داریم، نمی خوایم

يكي از فانتزيام اينه كه
يه تاكسي پرايد بخرم تو خط افق_محوستان مسافركشي كنم.
(لامصب بدجور مسافرخورش ملسه.)
بعد يه ماه كه كلي پول بهم زدم برم سواحل آنتاليا تو افق اونجا لخت شم بپرم تو آب و هيچي ديگه
بقيش باشه بعدن ، يه بار يه نفر ميره معدن .

یکی از دشواریهام اینه که دو روز بعد سایپام یه ماشین بزنه درش راحت باز شه بعد کلی تبلیغات کنه البته واسه ما 4جوکیها که بد نمیشه یه سوژه جدید پیدا میکنیم .@@@@

ای بابا پراید که نداریم کاشکی حداقل وانت هم گرون میشود تا ما هم بتونیم پز بدیم :P

شما یادتون نمیاددبستان که بودم5تومن ازبابام میگرفتم میرفتم جیگرکی محلمون یک سیخ جیگر سفید میخوردم سینما بود بیلیطش30 تومن کی یادشه

اولین شکست عشقیمو وختی خوردم که فهمیدم سرندی پیتی یه شخصیته خیالیه
عاشوق چشاش بودم
داغونم الان...

دختره پست گذاشته:
دلم برای یک نفر تنگ است. نه میدانم نامش چیست و نه میدانم چه می کند. حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم. لبخندش را هم ندیده ام. فقط میدانم که باید باشد و نیست!!!
خب مستقیم بگو یکی بیاد منو بگیره، من شوهر میخوام.. این اَدا اُصولا چیه دیگه!!!

علم بهتر هست؟؟
یا پراید؟؟

غضنفر داشت سخنرانی می کرد که : هرکس چند زن داشته باشد به همان تعداد چراغ در بهشت برایش روشن می شود. ناگهان در میان جمعیت ، زن خود را دید. هول کرد و گفت : البته هرگز نشه فراموش لامپ اضافی خاموش

تو هم بچه که بودي تخمه شيکستني کلي‌ تو دهنت جمع ميکردي بد يهو همرو مي‌خوردي مگه نه؟

یادش بخیر سوم دبیرستان که بودیم خیلی شلوغ میکردیم یعنی هیچ معلمی دل خوشی از ما نداشت ,
یه بار معاون مدرسه اومد به بچه های کلاس گفت,خداوکیلی شلوغ نکنید بچه های کلاس اول از من حساب ببرن
یه بار هم رفتیم کلاسهای کانون فرهنگی آموزش طوری آبروداری کردیم که دیگه تو هیچ کدوم از شعبه های استان از دبیرستان ما ثبت نام نشد,یعنی همچین کلاسی بودیم ما

یکی از آرزوهام از دوران کودکی این بوده که عکس منو به جای این فیله 4jokبزنن سر در 4jok که دیگه هر اومد نشینه یک ساعت مطالب رو بخونه همون اول عکس منو ببینه از خنده روده بر شه بعد بره؟
اینم آرزوست ما داریم؟

تازگيا ي بيماري روحي رواني گرفتم!وختي ب ي کلمه زياد خيره ميمونم اصن کلمه ها هم معني کلمه رو هم شکل کلمه رو يادم ميره!
نميدونم شمام ميشيد يا وضع من خيلي خرابه!!!

یکی از فاتزی های معکوسم(به قول عباس آقا) اینه که یه فرد مهم و معروف بشم و برای برداشتن تحریما برم آمریکا
بعد یه تک تیر انداز آمریکایی، از فاصله 4کیلو متری(!) یه گلوله بزنه به قلبم همه فکر کنن ترور شدم ولی بعد رسوندنم بیمارستان و به طرز معجزه آسایی زنده بمونم!
بعد بررسی کنن ببینن قلبم اصطثناعن سمت راست بوده!!
بعدم برم تو مورب محو بشم...

غضنفر با دوستش میره بمب گذاری
دوستش میگه یه وقت نترکه
میگه نه نگران نباش یکی دیگه دارم....