یعنی کاش علم اینقدر پیشرفت میکرد تا من از همینجا کیبورد رو میکردم تو حلق اونایی که پست میزارن بعد میگن: پست اولمه لایک فراموش نشه.
پستت قشنگه یا بچه خوشگلی که لایکت کنم کصاااافت؟؟؟؟
جوک متفرقه
ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯼ ﻫﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﺸﺘﯽ ﮔﯿﺮﺑﺸﻢ . ﺑﺮﻡ
ﻓﯿﻨﺎﻝ 66 ﺗﺎﯼ ﺍﻟﻤﭙﯿﮏ .
ﺑﺨﻮﺭﻡ ﺑﻪ ﺣﺮﯾﻒ ﭼﻘﺮ ﻭ ﺑﺪ ﺑﺪﻥ ﺭﻭﺱ . ﯾﺎﺭﻭ
ﭘﺎﺵ ﻣﺼﺪﻭﻡ ﺑﺎﺷﻪ . ﻣﻦ ﺍﺯﻭﻥ
ﭘﺎﺵ ﺯﯾﺮ ﮔﯿﺮﯼ ﻧﮑﻨﻢ ﻭ ﮐﺸﺘﯽ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺍﺧﺘﻼﻑ
ﮐﻢ ﺑﺒﺎﺯﻡ .
ﺑﻌﺪ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ ﺷﻬﺮﻣﻮﻧﻮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﺑﺸﻢ ﺑﺮﻡ ﺗﻮﯼ
ﺛﺒﺖ ﺍﺣﻮﺍﻝ ﺍﺳﺘﺨﺪﺍﻡ
ﺷﻢ . ﯾﻪ ﺭﻭﺯ ﺻﺒﺢ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﻭﺍﺳﻪ ﺣﻘﻮﻕ
ﺑﺎﺯﻧﺸﺴﺘﮕﯽ ﻭ ﻭﺍﻡ ﺟﻬﯿﺰﯾﻪ
ﺩﺧﺘﺮﻡ ﻣﯿﺮﻡ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﺑﺎﺯ ﻧﺸﺴﺘﮕﯽ ﺍﺯ ﺩﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﺎﻡ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﯾﻪ ﻧﻔﺮﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ ﯼ
ﻏﻠﯿﻆ ﺭﻭﺳﯽ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﺻﺪﺍﻡ ﮐﻨﻪ ﻭ ﺑﮕﻪ:
ﭼﻄﻮﺭﯼ ﻣـــــــــــﺮﺩ !
این خانه تکونی های اخیر هم به 4جوک اومدنم لطمه زد...
میترسم دید و بازدید عید هم لطمه بزنهـــــ...
يكي از فانتزي هام اينه كه Mr.Blake يه روزي بلاخره مسابقه "فانتزي آيدل" رو بسازه و من برم توش شركت كنم و در مرحله مقدماتي برنده بشم. بعدش بهم بليط طلايي بدن و بگن مرحله بعدي مسابقه تو آبادنه.خلاصه من ميرم آبادان و لب رودخونه كارون وايسادم و منتظرم مسابقه شروع بشه كه ميبينم يه لنج خيلي بزرگ داره رد ميشه كه پشتش نوشته "Titanic" (تايتانيك).بعد ميبينم كه abas_m223 همراه سلنا نوك لنج وايسادن و سلنا دستاشو باز كرده (مثل اون سكانس فيلم تايتانيك) كه ناگهان لنج ميخوره به كوه يخ! و از وسط دو تيكه ميشه.
يهو يه نفر داد ميزنه "اينا به كمك احتياج دارن" و شيرجه ميزنه تو آب (و او كسي نيست بجز كيان D$D$D)؛ منم همينجور خشكم زده و نميدونم چيكار كنم كه كيان داد ميزنه: "هي...تو...چيكار ميكني؟ بيا كمك كن". خلاصه منم ميپرم تو آب و خودمو ميرسونم به لنج در حال غرق شدن. از تو يكي از اتاقها صداي كمك خواستن ميشنوم و ميرم ميبينم چند نفر تو يه اتاق گير كردن. بعدش من ميگم: "نگران نباشيد؛ الان ميرم كمك ميارم" و ميدوم به سمت در كه ناگهان دكل لنج ميشكنه و راه خروجي مسدود ميشه.
من داد ميزنم: "راه خروجي بسته شده"
اون يارو: "با گوشيت زنگ بزن كمك بخواه"
من: "لامصب آنتن نميده!"
اون يارو: "چند بار بهت گفتم ايرانسل بخر" (آخه ايرانسل همه جا آنتن ميده! خخخخ)
من: "گوشيتو از زير در بفرست اينور تا زنگ بزنم"
اون: "رد نميشه"
من: "فقط يه GLX ميتونه از اين شكاف باريك رد بشه"...
.
ادامه دارد...
(البته اگه دوستان استقبال کنند)
این سوال چند وقته منو درگیر کرده چرا زلزله اکثر اوقات شب اتفاق میافته؟؟؟؟؟؟؟؟ تا کسی نتونه فرار کنه آیا؟؟؟؟؟
مــا پارســـال عیـــد نرفتیـــم جزایـــر قنــاری :(
امســالم نمیـــریم ایتــالیــا
کــلا مـا ایجــوری هستیـــم هـــر ســال تصمـــیم میگــیریم یکـــی از کشـــورای خارجیــــو نریم !
شمــــــــــــا چطور ؟؟ :|
مانــــــــــــــی خارجکــی ^__^
vahid_73.
میگن تو بهشت حتی لازم نیست از جات پاشی تا زیرتو جارو کنن دیگه چه برسه به خونه تکونی و غیره..!!!
یکی دیگه از فانتزی هام اینه که شهر محل زندگیم مورد هجوم زامبی ها قرار بگیره،بعد همه بمیرن من و چند تا پسر و دختر دیگه زنده بمونیم،:| بعد همینطور که در حال فرار هستیم ببینیم زامبی ها دارن به ما میرسن،بعد من با صدامو بندازم تو گلوم و بگم " شما برین من معطلشون میکنم " بعد اونا بگن نه ما بدون تو جایی نمیریم ولی من دستمو بذارم رو شونه یکی از پسرا و بگم،برین،زنده میمونم! بعد اونا برن و من یک تنه با زامبی ها درگیر بشم ، بعد چشمم بخوره به یک تانکر بنزین و بهش شلیک کنم و انفجار مهیبی رخ بده!
بعدش بقیه صدای انفجارو بشنون و بیان اونجا ببینن همه زامبی ها مردن و دود همه جا رو فرا گرفته،بعد فکر کنن مردم و همه برای من گریه کنن ولی ناگهان من از میان دود ها بیام بیرون و بگم " گفتم که زنده می مونم " بعد همگی بریم تو دود محو بشیم :|
امشب مه غلیظی شمال رو گرفته بود ما هم با خونواده رفته بودیم پسته تماشا کنیم حدود 2 ساعت توی افق بودیم نمیدونید چه حالی داد جاتون خالی
بچه ها امروز داشتم تلویزیون میدم دیدم هیچی نداره زدم عمو پورنگ (خو مگه چیه؟بیکار بودم گفتم ببینم چه خبره)
گلدون خان(امیر محمد)با زنش قهر کرده بود
عمو پورنگ گفت چرا؟
گفت تغصیر این جوجوئه (آخه من موندم خرس گنده که لباس جوجه تیغی پوشیده کجاش جوجوعه)
عمو پورنگ:جوجو چی گفتی مگه؟
جوجو: گفتم 8 تا بچت نزدیک بود برن زیر تریلی
عمو پورنگ: گلدون خان خب چرا با خانومت قهر گردی؟
گلدون خان: آخه اینطور که این جوجو گفت من ترسیدم رفتم با خانومم دعوا کردم
عمو پورنگ: خب جوجو مگه چطور گفتی؟
جوجو: جییییییییییییییغ داااااااااااااااااااد گلدوووون خاااااااااااان 8 تا بچت نزدیک بود برن زیر تریلی
عمو پورنگ: خب اینطور که تو گفتی 8 تا بچه که میرن زیر تریلی،10 تا بچه هم اونطرف به دنیا میان :|
من :|
برنامه کودک :|
صدا و سیما :|
بعد هم اومد جمعش کنه: هاااااااااااااااار هاااااااااااااااااار (و رو به عوامل پشت صحنه) خو نه از اون لحاظ منظورم اینه که میترسن هاااااااااااااااار هاااااااااااااار
خو من دیگه چی بگم؟
اینم از برنامه کودکمون :|
نمیخام ریا بشه،ولیـــــ...
تو شیرینی های عیدمونـــــ...
بطور کاملا تصادفی و شانسیــــــ...
روی یکیشون پودر پسته داشتـــــ...
اصن شانس از این بیشتر؟؟؟!!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ....
ملت تو بانک شانس میارنـــــ...
منم تو شیرینی، اونم پستهـــــ...
فقط برین بسوزینــــــ...
خدا از این شانسا به شما هم بده، من که بخیل نیستمـــــ...
شوهر خالم به پسرش : پسرم اگه نمره ریاضیت 20 شه برات لپ تاپ میگیرم!
اینجانب ترم چـــــــــــهار دانشگاهم ، اونوقت تازه ویندوز کامپیوترمو از XP به seven
(7) تغییر دادم...
دو نقطه فروردین (:
خاطره از دوستم
یادمه بچه بودیم کنار زمین فوتبالمون یه رودخونه بود که خیلی عمق داشت ما هم میرفتیم اونجا می نشتسیم که اونهایی که فوتبال بازی می کردن یه وقتایی از اون بالا میافتادن پایین ماهم بهشون می خندیدیم این هم کار هر روزمون بود اسکاریسم هم خودت داری ........ هم خودتی
کارنامه ایرانی ها :
زبان انگلیسی =۱۹
زبان فارسی =۱۳
قراره تو سال 92 یه میدون به اسم من بزنن
با تشکر از همه عزیزانی که تو این مدت ما رو دور زدن !
آخرین مطالب طنز
داستان طنز کلاه فروش و میمون
شعر طنز / فقدان همسر
شعر طنز و خنده دار رانندگی در ایران
مکالمه مرد و زن /طنز
شعرطنز / خانهی ما
مجرمان شیک پوش زندان مهران مدیری را در سریال در حاشیه ببینید! + تصاویر جدید
11 سال رانندگی معکوس این مرد +عکس
واس ماس از زبان جواد رضویان / طنز
شعر طنز / زن گرفتن …
واکنش جالب مهناز افشار با دیدن کنار کاریکاتور خود +عکس
معنی کلماتی که از زنها شنیده می شود / طنز
"جناب خان" ممنوع التصویر میشود؟
علت دروغ گفتن مردها (آخر خنده)
اصول جالب شوهرداری به روایت فورجوک !
فال و طالع بینی
عزیزُم بیا فالت بگیرُم
فال حافظ | فال روزانه | طالع بینی | فال مصری | فال تاروت
فواید خنده
خنده تاریخ انقضا نداره !!!
مجموعه تخصصی فواید ، دانستنیها و رازهای خنده
حمایت میکنیم
+ شادی و کمک به دیگران ( مراکز خیریه )
آمار سایت
بازدید دیروز: 23024
کل بازدید: 512286053