دسته بندی ها

منوی اصلی

طنز

جوک ها

پیامک ها

پیامک موضوعی

پیامک مناسبتی

مرامنامه 4جوک

جوک متفرقه

  83496

آر كيو 170 تو حلقم اگه دروغ بگم
روز 15شعبان از فرودگاه شيراز عازم دبي شدم(حالا فهميدين 4جوك اونور آب هم طرفدار داره)از شانس بدم تو فرودگاه شيراز يه پلاستيك كوچيك نقل ونبات بخاطر اين عيدمبارك بهمون دادن.ماهم ريختيم تو جيبمون.تو دبي بهم مشكوك شدن.منو بردن داخل يه اتاق و تفتيشم كردن تا رسيدن به اون نقل ونبات
آغا گير داده بودن كه اين چيه ماهم هرچي قسم به عربي بلد بوديم خورديم.هيچي ديگه لختمون كردن و جلوي دستگاه.يه تست اعتياد هم ازمون گرفتن خدارو شكر منفي بود و ولمون كردن(اونايي كه رفتن دبي ميفهمن چي ميگم)

  83474

به خدا مرض ندارم؟؟؟!!!

یه بار تو مترو از صندلی ام بلند شدم که از جیب شلوارم گوشیمو در بیارم که یدفعه جماعت مثل قوم مغول اومدن سمت صندلی!!!
منم گوشیمو از جیبم در آوردمو دوباره ریلکس نشستم سر جام،،،،همه تو دلشون فحشم میدادن.......
اما الان شده یکی از فانتزیام ....
توصیه میکنم امتحان کنید اما مواظب باشید زیر دست و پا له نشید...
ولی خدایی آدم مسن دیدید اجازه بدید بشینه هااااا

  83467

معلوم نیست هوش سیاه سریاله یا تبلیغ عینک !!

  83433

سلام اين اولين خاطره منه,يادش بخيردوران مدرسه يك معلم داشتيم كه دانش آموزا شاه تيله صداش ميكردن (دليلش اين بود كه يكسره دستش تودماغش بود) هميشه هم محتوياتش رو كف دستش قل قلي ميكرد به سمت بجه ها شليك ميكرد. كصافط!!

  83428

بــهش مـیگم کـاش پیـشـَم بـودی پـشت کـمـرمـو مـیخـارونـدی...
میـگه خـیلی بیـشـوری :))

  83366

آقا اینکه جزء نفرات برتر اسم منو زدن اصلا خوشحالم نکرد (نه پس خوشحالم باش نفر 23 شدن مگه خوشحالی هم داره؟؟؟؟؟)
ولی از وقتی میرم روی اسمم کلیک میکنم و دیگه نمیخوام دنبال پستام بگردم که چندتا لایک خورده و همشو یک جا به طور کامل میتونم ببینم اونقدر خر کیف شدم که حد نداره
اونایی که نفرات برتر شدن میدونن چی میگم

  83356

یه دوست دختر مهربون هم نداریم وقتی که اعصابمون خورده ..درکمون کنه ..کنارمون باشه و خودشو جوجو کنه که ما بخندیم و آروم بشیم ...
ما هم یکی محکم با سَگک کمربندمون بخوابونیم زیر گوشش که دیگه از این لوس بازیا در نیاره وقتی عادم اعصابش خورده ..والا این مسخره بازیا چیه؟

  83351

یه کار جالب
اونایی که بلدن لایک بدن اونایی هم که بلد نبودن لایک بدن
کلید Alt رو بگیرید و با استفاده از اعداد ماشین حسابی کنار کیبورد از عدد 1 تا 999 هر عددی خواستید بزنید
میبینید که میتونید شکلک های مختلفی مثل ▓ê♀3ô|‼↕☺☻►○♪♀♫ بنویسید
همچنین اگه بتونید اعداد رو حفظ کنید میتونید یه متن رو هم تایپ کنید حتی W رو میتونید با عدد 87 بنویسید
اگه بالای 400 تا لایک بخوره یه چیز جالب تر هم مینویسم براتون

  83277

..?؟ علامت اختصاصی مختصر زی زی گولو ?؟..

یادمه یه بار بچه بودم پام رفت رو یه حلزون تاشب گریه کردم که هیچ، 6 ماهم غذا نمیخوردم تازه نزدیک بود خودمو دارم بزنم، حالا خواهر گودزیلای دهه هشتادی من یه جوجه گرفته الان داره جلو چشام پراشو دونه دونه میکنه یکی به من کمک کنه عایا

  83271

..?؟ علامت اختصاصی مختصر زی زی گولو ?؟..

ما میخوایم از روی یه جوب به عرض 50 سانتی متر بپریم باید از سه متر اونورتر دور خیز کنیم تازه میفتیم تو جوب ... حالا این دختره لارا کرفت (تو تام رایدر) از جلو ی چاله ای به عرض 3 متر بدون دور خیز میپره اونور چاله و صحیح و سالم به راهش ادامه میده ... مسولان رسیدگی کنن بازی رو واقعی بسازن دیگه خو ...

  83269

توجه کردین که بخوان از درست بودن یه چی با خبرشن
میگن: ایا این خبر "صحت" داره؟
خب چرا نمیگن:آیا این خبر "داروگر داره؟
.
.
.
لایک=خب چرا همش صحت ! یه بارم داروگر!

  83266

شمام مثل منيد؛ هر وقت تو تنهايي داريد خلال استفاده ميكنيد چند وقت يه بار سر خلال رو نگاه ميكنيد ببينيد چقدر كاسب شديد!!؟

  83265

ديشب پسر دائيم كه 7 سالشه(خداييش فقط 7سالشه ها) داشت به دختر عموش كه از خودش كوچيك تره اون ملاقه معروف تو آسمون رو نشون ميداد !
اونوقت من تا 7سالگي فك ميكردم شبا خدا تو آسمون ريسه ميبنده تا ما بچها نترسيم.
ولي بازم سلامتي خودمون كه روياهاي بچگيمون رو با هيچي عوض نميكنيم، حتي با علم نجوم!!!

  83237

"چه غلطی بود کردم؟..."





اولین جمله ی من بعد از دیدن اینکه پست ارسالیم تایید نشده بود و یک امتیاز هم ازم کم شده بود ..

  83212

داشتم یه چیزی تایپ می کردم و چندین صفحه هم باز کرده بودم ، یهو یه مشکل فنی پیش اومد...
بعد ِ عمری رفتم پیش داداشم ، طلب مساعدت کردم...
گفتم خیر سرم داش ما مخ کامپیوتره...!
کلی مشکل رو توضیح دادم ، اونم با ژست مهندسا نگام می کرد...
توضیحات اینجانب تموم شد...
چند دقیقه سکوت... نگاه به افق... و نفس عمیق...
بالاخره نطق داداش ما باز شد...
فرمودند : alt+f4 و با قدم های آهسته ، محل حادثه را ترک کرد...
من دیگه هیچی نمیگم... زل زدم به افق تا بلکه یکی بیاد منو نجات بده...
خودت امتحان کن...
حسم رو درک می کنی... اصلا قابل توصیق نیست...