من ﺣﺎﺿﺮﻡ ﺁﻣﻮﻧﯿﺎﮎ ﺧﺎﻟﺺ ﺗﻨﻔﺲ ﮐﻨﻢ
ﻭﻟﯽ.....
.
.
.
.
.
ﺑﻮﯼ ﻣﺎﻩ ﻣﻬﺮ ﺑﻪ ﻣﺸﺎﻣﻢ ﻧﺮﺳﻪ!

حرف نسل هاي امروزي بود...برگشتم با يه لحن دپرس به استادمون گفتم استاد ما نسل سوخته ايم...برگشت با خون سردي تمام گفت ما ها نسل سوخته ايم شماها نسل پدرسوخته ايد....يني لال شدم از بس كه توجيه شده بودم....

گدا به یه بنده خدایی میگه : 100 تومن بده با اتوبوس برم خونه.

طرف میگه : 100 تومنی ندارم ، 5000 تومنیه!

گدا : خب ، دیگه مجبورم با آژانس برم خونه!!!

اینقدر نگید بوی ماه مهر بده اگه مثل من قرار بود یک سال دیگه پشت کنکور میموندید له له میزدید ماه مهر رو بو بکشید تو رو خدا واسم دعا کنید .

این هفته سه تا عروسی دعوت شدیم!
هیچی دیگه،یه برج حقوق بابامو باید ببریم کادو عروسی....

داداشم یه ابر گودزیلا داره(قربونش برم) دیشب رفتم خونشون
بهم میگه عمو ماشین بابام کثیفه برو واسمون بشورش
.
.
دوستان شما بگید من کارواشم یا غلامشون عایااااا؟؟؟
لایک= هرسه تاش

تصویری از یک دختر ایده ال
.
.
.
error!
not found404....
no image

ضدحال یعنی
با معدل یکصدم کمتر از رفیقت شاگرد دوم بشی...!!!
ضدحال از این بدتر.!.!.!

ضدحال یعنی
گوشیت تو حالت سکوت گم بشه.!.!.!

مردم این روز ها قیمت هر چیزی رو میدونن ،ولی ارزش هیچ چیزی رو نمیدونن...!

آقا یه شعر گفتم در حد تیم ملی ، ببینید امیدی بهم هست آیا ؟!:)
دویدم و دویدم ــــــــــــــــــــ به مدرسه رسیدم
دیدم که در بسته است ــــــــــــــــــــ جا خوردم و ترسیدم
جستی ز دیوار زدم ــــــــــــــــــــ توی حیاط پریدم
هر جایی سر کشیدم ــــــــــــــــــــ هیچ کسی رو ندیدم
گوشهامو تیز کردم ــــــــــــــــــــ صدایی نشنیدم
یه مرتبه مردی رو ــــــــــــــــــــ توی غبار دیدم
صدا زدم کی هستی؟ ــــــــــــــــــــ ای همه ی امیدم
گفتا منم،مش جعفر ــــــــــــــــــــ سرایدار جدیدم
گفتم چرا کسی نیست ــــــــــــــــــــ من کسی رو ندیدم
گفتا که تو باهوشی؟ ــــــــــــــــــــ گفتم که نه، وحیدم
گفتا که امروز جمعه س ــــــــــــــــــــ ای پسر رشیدم
نه شاد بودم نه غمگین ــــــــــــــــــــ دماغ سوخته خریدم
رفتم به سوی خانه ــــــــــــــــــــ زیر پتو خزیدم

امشب بازهم درمقابل بی رحمی هایت سکوت میکنم /
امشب بازهم درمقابل اخم هایت لبخندمیزنم/
تاکی ادامه دهیم؟کافی نیست؟/
جدایی برای من مرگ است/
برای توچیست؟ ارزو
امشب باران بی رحمانه بردل دریامیزند/
مثل سکوت توکه زخم میزند بردلم/
میروم بیصدا ارام بالبخند
شایدلحظه اخر بشیمان شوی؟

وقتی بعضیها اول مطلبشون مینویسن شما یادتون نمیاد...
بعدش که می خونم میبینم یادم میاد (من یه دهه ی شصتیم)یه حس بد فسیل بودنی بهم دست میده که نگو
اصلا فکر میکنم باقیمانده ی عصر دایناسورام

به سلامتی گودیزبلاهااااا با این که بعضی وقتا می خوای خفشون کنی ولی وای به اون موقعی که 1روز نبینیشون

من حاضرم آمونیاک خالص تنفس کنم ولی....

.

.

بوی ماه مهر به مشامم نرسه . . .